English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
have (something) going for one <idiom> U توانایی داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
may U توانایی داشتن قادر بودن
get to <idiom> U توانایی داشتن برای
Other Matches
intelligence U 1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
might U توانایی
reached U توانایی
reach U توانایی
qualification U توانایی
expertise U توانایی
competence U توانایی
energy U توانایی
influencing U توانایی
influences U توانایی
reaches U توانایی
reaching U توانایی
puissance U توانایی
power U توانایی
powered U توانایی
powering U توانایی
energies U توانایی
powers U توانایی
strenght U توانایی
potently U با توانایی
potence U توانایی
skill U توانایی
credential U توانایی
means U توانایی
influenced U توانایی
capability U توانایی
authority U توانایی
ably U با توانایی
potentiality U توانایی
faculties U توانایی
faculty U توانایی
ability U توانایی
abilities U توانایی
potentialities U توانایی
able-bodied U توانایی
influence U توانایی
capacity U توانایی گنجایش
reasoning ability U توانایی استدلال
verbal ability U توانایی کلامی
risibility U توانایی خندیدن
special ability U توانایی اختصاصی
capacities U توانایی کار
mental ability U توانایی ذهنی
general ability U توانایی عمومی
capability U توانایی مقدورات
potency U توانایی نیرومندی
spatial ability U توانایی فضایی
powerlessly U با عدم توانایی
capacities U توانایی گنجایش
capacities U صلاحیت توانایی
sentience U توانایی حسی
capacity U توانایی کار
capacity U صلاحیت توانایی
numerical ability U توانایی عددی
energies U توانایی کار
authority U توانایی اجازه
ability test آزمون توانایی
energy U توانایی کار
convertibility U توانایی تغییر
working capacity U توانایی کار
vim U انرژی توانایی
non ability U عدم توانایی
strength U قوه توانایی
to the best of ones ability U بامنتهای توانایی
feasibility U توانایی انجام
strengths U قوه توانایی
if possible U در صورت توانایی
capable U توانایی انجام کاری
nondeletable U عدم توانایی حذف
psi ability توانایی فرا روانی
authority U توانایی انجام کاری
nonscrollable U عدم توانایی انتقال
almightiness U توانایی برهمه چیز
starting power U توانایی راه اندازی
solvency U توانایی پرداخت بدهی
one-upmanship <idiom> U توانایی سر بودن از دیگران
(have) what it takes <idiom> U توانایی انجام کار
absorptive U توانایی مکش یا جذب
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
hope U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
resides U اقامت داشتن مسکن داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
reside U اقامت داشتن مسکن داشتن
mean U مقصود داشتن هدف داشتن
to have by heart U ازحفظ داشتن درسینه داشتن
meaner U مقصود داشتن هدف داشتن
abhorred U بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorring U بیم داشتن از ترس داشتن از
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
resided U اقامت داشتن مسکن داشتن
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhors U بیم داشتن از ترس داشتن از
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
potential <adj.> U [توانایی برای انجام کاری]
as far as in me lies U تا انجاکه در حدود توانایی من است
with might and main U با تمام نیرو با همه توانایی
mac quarrie test for mechanical ability آزمون توانایی فنی مک کواری
ability grouping گروه بندی بر پایه توانایی
with all one's might U با تمام نیرو با همه توانایی
feel up to (do something) <idiom> U توانایی انجام کاری رانداشتن
authorization U اجازه یا توانایی انجام کاری
authorisations U اجازه یا توانایی انجام کاری
insolvency U عدم توانایی در پرداخت بدهی
overloads U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overload U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloaded U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
insolvent U فاقد توانایی پرداختن دیون
I don't have it in my power to help you. U من توانایی کمک به شما را ندارم.
to be out of one's depth U از توانایی و یا مهارت [کسی] خارج بودن
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
waiting delay U تاخیر ناشی از عدم توانایی پرداخت
knowledge is power U دانایی توانایی است توانابودهرکه دانابود
circuit U اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
degradation U کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
circuits U اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
terman group test of mental ability آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
conduction U توانایی یک ماده برای هدایت جریان
otis lennon mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس-لنون
potential U توانایی انرژی برای کار کردن
channels U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
conductive U مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
channeled U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
Stress reduces an employee's working capacity' U استرس توانایی کاری کارمندان را کاهش می دهد.
channeling U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
to see what [mettle] he is made of <idiom> U تا ببینیم او [مرد] چقدر توانایی [تحمل] دارد
civil nuclear powers U کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
channel U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
arithmetic U توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی
random access U توانایی دستیابی سریع به محلهای حافظه به هر ترتیبی
reliability U توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیارموثروبدون خطا
Let's see how much you can take. <idiom> U ببینیم تا چه حد توانایی [استقامت] داری . [اصطلاح روزمره]
channelled U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
upkeep U بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
maintainability U توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
interoperability U توانایی دو وسیله یا کامپیوتر برای رد و بدل کردن اطلاعات
otis quick scoring mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
computing U میزان سرعت یا توانایی کامپیوتر برای انجام یک محاسبات
HRG U توانایی نمایش تعداد زیادی پیکس در واحد مساحت
design load U حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
to prove oneself U نشان دادن [ثابت کردن] توانایی انجام کاری
capacitance U توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
stability U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه
resolution U توانایی نمایش یا تشخیص تعداد زیادی پیکسل در واحد مساحت
multi tasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
multitasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان
resolutions U توانایی نمایش یا تشخیص تعداد زیادی پیکسل در واحد مساحت
numerical indicator tube U هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
congestion U وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد
autos U توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
nanocomputer U کامپیوتری که توانایی پردازش داده ها را دربیلیونیمهای یک ثانیه دارا میباشد
auto U توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
fault U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
failure safety U [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
to be unable to hold a candle to somebody <idiom> U در برابر کسی پائین رتبه بودن [در توانایی یا مهارت و غیره]
faulted U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
faults U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
reliability U [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
electronic U توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
mysticism U مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
adaptation U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
images U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
image U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
adaptations U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
automatics U توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
adaptive channel allocation U توانایی سیستم برای تغییر پاسخ ها و فرآیندها طبق ورودی ها و رویدادها و موقعیتها
automatic U توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
auto U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
resolving power U اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
voicing U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
autos U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
voice U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
resolution U توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
voices U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
resolutions U توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
robustness U توانایی سیستم برای ادامه کار کردن حتی با وجود خطا در حین اجرای برنامه
blind dialling U توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
overstriking U توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
lead a dog's life <idiom> U زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
long for U اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
to have something in reserve U چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
auto U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com