English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
layig up position U موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
hydrography U تهیه نقشه دریایی
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
caters U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
catered U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
blends U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
blend U تهیه کردن
provide U تهیه کردن
preparing U تهیه کردن
procuring U تهیه کردن
procure U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
provides U تهیه کردن
administers U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
to find in U تهیه کردن
provision U تهیه کردن
supplied U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
process U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
processes U تهیه کردن
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
processes U تهیه و تولید کردن
triplicate U در سه نسخه تهیه کردن
extemporizing U فورا تهیه کردن
preparation U تهیه کردن اتش
enables U تهیه کردن برای
enabled U تهیه کردن برای
quadruplicate U در چهارنسخه تهیه کردن
get U تهیه کردن فهمیدن
process U تهیه و تولید کردن
enabling U تهیه کردن برای
bills U تهیه کردن صورتحساب
bill U تهیه کردن صورتحساب
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
gets U تهیه کردن فهمیدن
preparations U تهیه کردن اتش
harness U اشیاء تهیه کردن
enable U تهیه کردن برای
harnessed U اشیاء تهیه کردن
getting U تهیه کردن فهمیدن
harnessing U اشیاء تهیه کردن
conserving U کنسرو تهیه کردن
conserves U کنسرو تهیه کردن
funded U تهیه وجه کردن
program U برنامه تهیه کردن
fund U تهیه وجه کردن
extemporized U فورا تهیه کردن
extemporize U فورا تهیه کردن
extemporising U فورا تهیه کردن
extemporises U فورا تهیه کردن
extemporised U فورا تهیه کردن
programs U برنامه تهیه کردن
whomp up U بسرعت تهیه کردن
extemporizes U فورا تهیه کردن
conserved U کنسرو تهیه کردن
prearrange U قبلا تهیه کردن
programmes U برنامه تهیه کردن
conserve U کنسرو تهیه کردن
effigies U تمثال تهیه کردن
effigy U تمثال تهیه کردن
programme U برنامه تهیه کردن
circumstantiate U امارات لازمه را تهیه کردن
aminister U تهیه کردن بکار بردن
to serve the city with water U اب برای شهر تهیه کردن
to provide for old age U برای پیری تهیه کردن
scabble U زمخت وناصاف تهیه کردن
to raise funds U تهیه وجه یاسرمایه کردن
drafted U تهیه کردن پیش نویس
draft U تهیه کردن پیش نویس
finances U بودجه چیزی را تهیه کردن
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
drafts U تهیه کردن پیش نویس
bossing U نقش برجسته تهیه کردن
bosses U نقش برجسته تهیه کردن
bossed U نقش برجسته تهیه کردن
boss U نقش برجسته تهیه کردن
to draw up U تهیه کردن درصف اوردن
handwrite U نسخه خطی تهیه کردن
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
mush U حریره اردذرت تهیه کردن
preparative U تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
outlining U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
munition U تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
outline U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
revictual U دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
finances U علم دارایی تهیه پول کردن
financing U علم دارایی تهیه پول کردن
develops U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
finance U علم دارایی تهیه پول کردن
outlines U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develop U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
outlined U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
financed U علم دارایی تهیه پول کردن
mekeready U وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
mekeready U تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
schematize U بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
financed U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finances U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnish U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
procurement U تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
financing U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishes U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
finance U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
castellation U تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
orchestrates U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrating U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrate U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
furnishes U مزین کردن تهیه کردن
furnish U مزین کردن تهیه کردن
makes U تهیه کردن طرح کردن
put out U تهیه کردن اشفته کردن
to draw out U تهیه کردن طرح کردن
furnishing U مزین کردن تهیه کردن
make U تهیه کردن طرح کردن
To make reservations. To book seats. U جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
intracoastal sealift U سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
sea frontiers U مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
supply U تهیه
supplied U تهیه
counter preparation U ضد تهیه
purvey U تهیه
preparation U تهیه
purveying U تهیه
purveyed U تهیه
seating U تهیه جا
preparations U تهیه
housing U تهیه جا
ministration U تهیه
off hand U بی تهیه
procurement U تهیه
purveys U تهیه
provision U تهیه
supplying U تهیه
daymark U علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
code U قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
on the stocks U د رشرف تهیه
preparation U تهیه و ارایش
preparations U تهیه مقدمات
preparations U اتش تهیه
preparations U تهیه و ارایش
to make provision U تهیه دیدن
triplication U تهیه در سه نسخه
to bargain for U تهیه دیدن
provided [that] <conj.> U تهیه شده
photo imagery U تهیه عکس
furtherance U تهیه وسایل
preparation U اتش تهیه
supplier U تهیه کننده
suppliers U تهیه کننده
base development U تهیه پایگاه
the water supply of tehran U تهیه اب تهران
the preparation day U روز تهیه
weaponry U تهیه سلاح
parasceve U روز تهیه
laid on <past-p.> U تهیه شده
preparation U تهیه مقدمات
provided <adj.> <past-p.> U تهیه شده
appropriated <adj.> <past-p.> U تهیه شده
pitched U تهیه دیده
purveyance U تهیه خواربار
placement U تهیه شغل
placements U تهیه کار
victual U تهیه اذوقه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com