Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
enable
U
تهیه کردن برای
enabled
U
تهیه کردن برای
enables
U
تهیه کردن برای
enabling
U
تهیه کردن برای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
booking
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
pre engage
U
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
to provide for old age
U
برای پیری تهیه کردن
to serve the city with water
U
اب برای شهر تهیه کردن
Other Matches
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
shares
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
he is an adequate provider
U
برای تهیه خواربار
preparatory
U
تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
sour mash
U
غلات خیسانده برای تهیه مشروبات
air target material program
U
برنامه تهیه اماد برای تک به هدفهای هوایی
utopianism
U
تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات
itemizer
U
کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
lime paste
U
اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
utopism
U
خیالبافی تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات
corsages
U
دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
corsage
U
دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
curriery
U
محل تهیه چرم دباغی شده برای کار
paragraphist
U
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
purveyed
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
foundry proof
U
نمونه غلط گیری شده برای تهیه کلیشه یاگراور
cirvis
U
دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
authors
U
CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
micropro
U
یک شرکت نرم افزاری کالیفرنیایی که برای ریزکامپیوترها برنامه تهیه میکند
Daphne
U
گیاه دافنی
[که از برگ های آن برای تهیه رنگ زرد استفاده می شود.]
glossarist
U
کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
sense probe
U
مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
straddle trench
U
خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
burger
U
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burgers
U
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
catchpenny
U
تهیه شده برای پول دراوردن تله پول
onion skin
U
پوست پیاز
[از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
purveyed
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize
U
بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
castellation
U
تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something
[contract, job etc.]
U
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
catered
U
تهیه کردن
cater
U
تهیه کردن
afforded
U
تهیه کردن
catering
U
تهیه کردن
afford
U
تهیه کردن
administering
U
تهیه کردن
provision
U
تهیه کردن
caters
U
تهیه کردن
administer
U
تهیه کردن
process
U
تهیه کردن
administered
U
تهیه کردن
affording
U
تهیه کردن
affords
U
تهیه کردن
procure
U
تهیه کردن
administers
U
تهیه کردن
blends
U
تهیه کردن
procured
U
تهیه کردن
prepare
U
تهیه کردن
to find in
U
تهیه کردن
supplied
U
تهیه کردن
supply
U
تهیه کردن
procuring
U
تهیه کردن
procures
U
تهیه کردن
prepares
U
تهیه کردن
processes
U
تهیه کردن
supplying
U
تهیه کردن
provide
U
تهیه کردن
preparing
U
تهیه کردن
provides
U
تهیه کردن
blend
U
تهیه کردن
back up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrating
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrated
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrate
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
program
U
برنامه تهیه کردن
conserves
U
کنسرو تهیه کردن
effigies
U
تمثال تهیه کردن
getting
U
تهیه کردن فهمیدن
effigy
U
تمثال تهیه کردن
to lay in a stock
U
موجودی تهیه کردن
conserved
U
کنسرو تهیه کردن
processes
U
تهیه و تولید کردن
get
U
تهیه کردن فهمیدن
preparation
U
تهیه کردن اتش
triplicate
U
در سه نسخه تهیه کردن
process
U
تهیه و تولید کردن
programs
U
برنامه تهیه کردن
bill
U
تهیه کردن صورتحساب
whomp up
U
بسرعت تهیه کردن
gets
U
تهیه کردن فهمیدن
preparations
U
تهیه کردن اتش
bills
U
تهیه کردن صورتحساب
extemporizes
U
فورا تهیه کردن
extemporizing
U
فورا تهیه کردن
harness
U
اشیاء تهیه کردن
funded
U
تهیه وجه کردن
harnessed
U
اشیاء تهیه کردن
fund
U
تهیه وجه کردن
quadruplicate
U
در چهارنسخه تهیه کردن
extemporized
U
فورا تهیه کردن
harnessing
U
اشیاء تهیه کردن
extemporize
U
فورا تهیه کردن
extemporised
U
فورا تهیه کردن
extemporises
U
فورا تهیه کردن
extemporising
U
فورا تهیه کردن
conserve
U
کنسرو تهیه کردن
programmes
U
برنامه تهیه کردن
conserving
U
کنسرو تهیه کردن
programme
U
برنامه تهیه کردن
prearrange
U
قبلا تهیه کردن
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
cannibalizing
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
circumstantiate
U
امارات لازمه را تهیه کردن
financed
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
financing
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
bossing
U
نقش برجسته تهیه کردن
mush
U
حریره اردذرت تهیه کردن
bossed
U
نقش برجسته تهیه کردن
to draw up
U
تهیه کردن درصف اوردن
bosses
U
نقش برجسته تهیه کردن
finances
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
boss
U
نقش برجسته تهیه کردن
finance
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
to raise funds
U
تهیه وجه یاسرمایه کردن
drafts
U
تهیه کردن پیش نویس
aminister
U
تهیه کردن بکار بردن
draft
U
تهیه کردن پیش نویس
drafted
U
تهیه کردن پیش نویس
handwrite
U
نسخه خطی تهیه کردن
scabble
U
زمخت وناصاف تهیه کردن
outlining
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
finances
U
علم دارایی تهیه پول کردن
preparative
U
تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
munition
U
تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
financing
U
علم دارایی تهیه پول کردن
outlines
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlined
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
revictual
U
دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
outline
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develop
U
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
develops
U
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
financed
U
علم دارایی تهیه پول کردن
finance
U
علم دارایی تهیه پول کردن
formulation
U
تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
mekeready
U
تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
mekeready
U
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
nsfnet
U
یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
finance
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financing
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financed
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishing
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
procurement
U
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
furnish
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishes
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
finances
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishing
U
مزین کردن تهیه کردن
put out
U
تهیه کردن اشفته کردن
furnish
U
مزین کردن تهیه کردن
to draw out
U
تهیه کردن طرح کردن
furnishes
U
مزین کردن تهیه کردن
makes
U
تهیه کردن طرح کردن
To make reservations. To book seats.
U
جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
make
U
تهیه کردن طرح کردن
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
credit system of supply
U
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time
U
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
projection print
U
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
ikon
U
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
code
U
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
phototostat
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat
U
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com