Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
forge
U
تهیه جنس قلابی
forges
U
تهیه جنس قلابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purveying
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
hamate
U
قلابی
adulterating
U
قلابی
false
U
قلابی
quack
U
قلابی
quacks
U
قلابی
quacked
U
قلابی
quacking
U
قلابی
adulterate
U
قلابی
bogus
U
قلابی
hamous
U
قلابی
quackish
U
قلابی
adulterated
U
قلابی
shams
U
قلابی
sham
U
قلابی
adulterates
U
قلابی
pasteboard
U
قلابی
false
<adj.>
U
قلابی
Rigged elections .
U
انتخابات قلابی
cheap copy
U
بدل قلابی
A bogus professor .
U
پروفسور قلابی
False coin .
U
سکه قلابی
rip-offs
U
کالای قلابی
rip-off
U
کالای قلابی
uncinus
U
زائده قلابی
spurious
U
قلابی الکی
fulham
U
طاس قلابی
kake uke
U
دفاع قلابی
shamateur
U
اماتور قلابی
simular
U
قلابی صوری
pale
[poor]
imitation
U
بدل قلابی
a fake doctor
U
پزشک قلابی
unciform
U
سرکج قلابی چنگکی
crooking
U
ادم قلابی کلاه بردار
crook
U
ادم قلابی کلاه بردار
frog-adjustment screw
پیچ قلابی تنظیم کننده
crooks
U
ادم قلابی کلاه بردار
setline
U
رسن چند قلابی ماهیگیری
The whole story was faked up .
U
تمام داستان قلابی وساختگه بود
weedless
U
قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
To fake an oil – painting .
U
یک تابلوی نقاشی قلابی درست کردن
quack
U
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacks
U
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacked
U
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacking
U
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
ringthe bull
U
بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
arresting gear
U
قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow.
U
این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
steeve
U
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purveyed
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
mare's nest
U
چیز خوش فاهر وبد باطن چیز قلابی
off hand
U
بی تهیه
ministration
U
تهیه
purveying
U
تهیه
purvey
U
تهیه
seating
U
تهیه جا
counter preparation
U
ضد تهیه
housing
U
تهیه جا
purveyed
U
تهیه
purveys
U
تهیه
procurement
U
تهیه
provision
U
تهیه
supplying
U
تهیه
supplied
U
تهیه
supply
U
تهیه
preparation
U
تهیه
preparations
U
تهیه
provides
U
تهیه دیدن
provides
U
تهیه کردن
procuring
U
تهیه کردن
afford
U
تهیه کردن
provide
U
تهیه کردن
provide
U
تهیه دیدن
provided
[that]
<conj.>
U
تهیه شده
procures
U
تهیه کردن
appropriated
<adj.>
<past-p.>
U
تهیه شده
parasceve
U
روز تهیه
provided
<adj.>
<past-p.>
U
تهیه شده
laid on
<past-p.>
U
تهیه شده
afforded
U
تهیه کردن
affording
U
تهیه کردن
preparation time
U
زمان تهیه
lighting feeder
U
تهیه روشنایی
the water supply of tehran
U
تهیه اب تهران
to bargain for
U
تهیه دیدن
to find in
U
تهیه کردن
to make provision
U
تهیه دیدن
fabricator
U
تهیه کننده
counter preparation
U
تیر ضد تهیه
base development
U
تهیه پایگاه
the preparation day
U
روز تهیه
purveyance
U
تهیه خواربار
provisionment
U
تهیه خواربار
preparation of food
U
تهیه خوراک
preparation fire
U
اتش تهیه
preparation fire
U
تیر تهیه
photo imagery
U
تهیه عکس
preparator
U
تهیه کننده
preparatorily
U
بعنوان تهیه
on the stocks
U
د رشرف تهیه
prepare mortar
U
تهیه ملات
triplication
U
تهیه در سه نسخه
pitched
U
تهیه دیده
administering
U
تهیه کردن
triplicity
U
تهیه در سه نسخه
administered
U
تهیه کردن
administer
U
تهیه کردن
victual
U
تهیه اذوقه
victualage
U
تهیه اذوقه
vacuum-packed
تهیه شده
administers
U
تهیه کردن
placement
U
تهیه کار
placement
U
تهیه شغل
suppliers
U
تهیه کننده
supplier
U
تهیه کننده
processes
U
تهیه کردن
process
U
تهیه کردن
placements
U
تهیه شغل
placements
U
تهیه کار
affords
U
تهیه کردن
blends
U
تهیه کردن
prepares
U
تهیه کردن
preparing
U
تهیه کردن
preparations
U
تهیه مقدمات
preparations
U
اتش تهیه
preparations
U
تهیه و ارایش
preparation
U
تهیه و ارایش
prepare
U
تهیه کردن
furtherance
U
تهیه وسایل
cater
U
تهیه کردن
catered
U
تهیه کردن
catering
U
تهیه کردن
caters
U
تهیه کردن
preparation
U
تهیه مقدمات
preparation
U
اتش تهیه
data processing
U
تهیه و تولیداطلاعات
supplying
U
تهیه کردن
supplied
U
تهیه کردن
provision
U
تهیه کردن
procured
U
تهیه کردن
procure
U
تهیه کردن
blend
U
تهیه کردن
supply
U
تهیه کردن
weaponry
U
تهیه سلاح
data processing
U
تهیه اطلاعات
artillery preparation
U
تیر تهیه توپخانه
artillery preparation
U
اتش تهیه توپخانه
affordable
قابل تهیه و خریداری
gets
U
تهیه کردن فهمیدن
budgeteer
U
تهیه کننده بودجه
barrier tactics
U
تاکتیک تهیه موانع
area projection
U
تهیه تصویر منطقه
area projection
U
تهیه نقشه از منطقه
get
U
تهیه کردن فهمیدن
processes
U
تهیه و تولید کردن
process
U
تهیه و تولید کردن
prearranged
U
از پیش تهیه شده
acetylene generator
U
دستگاه تهیه استیلن
topography
U
تهیه نقشه از عوارض
aggregate flow diagram
U
نمودار تهیه مصالح
quadruplication
U
تهیه چیزی درچهارنسخه
getting
U
تهیه کردن فهمیدن
beach unit
U
یکان تهیه بارانداز
it is in preparation
U
در دست تهیه است
stenciller
U
تهیه کننده استنسیل
stenciler
U
تهیه کننده استنسیل
procurement
U
تهیه و تحویل اماد
lyonnaise
U
باپیاز تهیه شده
polychrome
U
تهیه عکسهای رنگی
melinite
U
مخصوص تهیه چاشنی
scripting
U
تهیه فایل اغازگر
rotogravure
U
تهیه گراور غلتکی
quadruplicate
U
در چهارنسخه تهیه کردن
project section
U
بخش تهیه پروژه ها
program section
U
بخش تهیه برنامه ها
preparatory students
U
شاگردان تهیه یا مقدماتی
precontract preparations
U
تهیه اسناد قرارداد
prearrange
U
قبلا تهیه کردن
information providers
U
تهیه کنندگان اطلاعات
hydrography
U
تهیه نقشه دریایی
he is an adequate provider
U
برای تهیه خواربار
advance
U
قبلا تهیه شده
budget directive
U
دستورالعمل تهیه بودجه
budgeter
U
تهیه کننده بودجه
advances
U
قبلا تهیه شده
cold turkey
U
بدون تهیه وتدارک
whomp up
U
بسرعت تهیه کردن
advancing
U
قبلا تهیه شده
project section
U
بخش تهیه طرحها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com