Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
offensive
U
تهاجم تهاجمی حمله عمومی
offensives
U
تهاجم تهاجمی حمله عمومی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
offensiveness
U
حالت تهاجم یا حمله
invade
U
تهاجم کردن حمله کردن بر
invaded
U
تهاجم کردن حمله کردن بر
invades
U
تهاجم کردن حمله کردن بر
invading
U
تهاجم کردن حمله کردن بر
general quarters
U
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduces
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware
U
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
velimirovic attack
U
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics
U
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
counter riposte
U
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
irruption
U
تهاجم
tailbacks
U
بک تهاجم
inruption
U
تهاجم
tailback
U
بک تهاجم
inburst
U
تهاجم
inroad
U
تهاجم
assaulted
U
تهاجم
incursions
U
تهاجم
assaults
U
تهاجم
incursion
U
تهاجم
offense
U
تهاجم
invasions
U
تهاجم
invasion
U
تهاجم
assault
U
تهاجم
offense,etc
U
تهاجم زیان
agression
U
تجاوز تهاجم
inbreak
U
تهاجم تاراج
aggro
U
تعدی و تهاجم
incursive
U
تهاجم کننده
foray
U
تهاجم تاراج
forays
U
تهاجم تاراج
invasions
U
تاراج تهاجم
fair game
<idiom>
U
موضوع تهاجم
offensively
U
ازراه تهاجم
invasions
U
تهاجم استیلا
invasion
U
تاراج تهاجم
invasion
U
تهاجم استیلا
vortex breakdown/brust
U
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
incursive
U
تهاجمی
attacking
[style of play, player]
<adj.>
U
تهاجمی
offensive
<adj.>
U
تهاجمی
aggressive
U
تهاجمی
general orders
U
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose
U
کارهای عمومی مصارف عمومی
forays
U
تهاجم کردن بیغما بردن
foray
U
تهاجم کردن بیغما بردن
play marking
U
حرکات تهاجمی
skated
U
بازی تهاجمی
offensive alliance
U
پیمان تهاجمی
skate
U
بازی تهاجمی
power struggle
U
نقشه تهاجمی
dashed
U
کشتی تهاجمی
dash
U
کشتی تهاجمی
skates
U
بازی تهاجمی
power play
U
نقشه تهاجمی
hard advertising
U
تبلیغات تهاجمی
offensive weapon
U
سلاح تهاجمی
offensive league
U
اتحادیه تهاجمی
offensive war
U
جنگ تهاجمی
furor
U
خشم تهاجمی
shock troops
U
گروه تهاجمی
offensive block
U
دفاع تهاجمی
dashes
U
کشتی تهاجمی
rio treaty
U
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
ond shot
U
بیک حمله دریک حمله
hysterogenic
U
حمله تشنجی شبیه حمله
hysteroid
U
حمله تشنجی شبیه حمله
scrappier
U
بازی تهاجمی سریع
offensives
U
اهانت امیز تهاجمی
slot formation
U
نوعی طرح تهاجمی
offensive
U
اهانت امیز تهاجمی
simple wing
U
طرح تهاجمی با خط نامتعادل
slot t
U
نوعی طرح تهاجمی
attack cargo ship
U
ناو باربری تهاجمی
scrappy
U
بازی تهاجمی سریع
attack aircraft carrier
U
ناو هواپیمابر تهاجمی
look-in
U
روش پاس تهاجمی
offensive movement
U
حرکت تهاجمی شمشیرباز
scrappiest
U
بازی تهاجمی سریع
lock forward
U
هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
strong safety
U
مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
flying wedge
U
نوعی مانور تهاجمی قدیمی
progressive attack
U
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
end run
U
بازی تهاجمی با دور زدن دفاع
split t
U
نوعی طرح تهاجمی شبیه به جبهه تی
leg theory
U
روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
slants
U
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slant
U
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slanted
U
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
statue of liberty play
U
بازی تهاجمی از بازیگر گوش که با بلندکردن دست خودحریف را گول می زند
strong side
U
سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
front line
U
خط حمله خط حمله یادفاع
consolidated dining facility
U
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
quick opener
U
بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
target date
U
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
common carrier
U
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
triple option
U
بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
post attack
U
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
common
U
:عمومی
commoners
U
:عمومی
commoners
U
عمومی
overt
U
عمومی
ecumenic
U
عمومی
common user
U
عمومی
common
U
عمومی
the public voice
U
عمومی
generals
U
عمومی
general
U
عمومی
commonest
U
عمومی
commonest
U
:عمومی
public
U
عمومی
popular
U
عمومی
general porpose
U
عمومی
hackneyed
U
عمومی
wide
U
عمومی
rife
U
عمومی
wider
U
عمومی
widest
U
عمومی
oecumenical
U
عمومی
outlines
U
خط عمومی
outlined
U
خط عمومی
outlining
U
خط عمومی
outline
U
خط عمومی
generic
U
عمومی
universal
U
عمومی
generalising
U
عمومی کردن
plaza
U
میدان عمومی
generalises
U
عمومی کردن
generalised
U
عمومی کردن
official submission
U
مناقصه عمومی
general elections
U
انتخابات عمومی
general election
U
انتخابات عمومی
generalize
U
عمومی کردن
generalizes
U
عمومی کردن
generalizing
U
عمومی کردن
office
U
شغل عمومی
common nuisance
U
اضرار عمومی
respublica
U
رفاه عمومی
general strike
U
اعتصاب عمومی
common parts
U
قطعات عمومی
alameda
U
گردشگاه عمومی
rule of thumb
U
قانون عمومی
general strikes
U
اعتصاب عمومی
common purse
U
وجوه عمومی
public nuisance
U
مزاحمت عمومی
public nuisances
U
مزاحمت عمومی
commonwealth
U
ثروت عمومی
social good
U
کالاهای عمومی
public relations
U
روابط عمومی
open house
U
جشن عمومی
offices
U
شغل عمومی
state property
U
اموال عمومی
overhead costs
U
هزینههای عمومی
comulative action
U
اثر عمومی
consolidated annuities
U
دیون عمومی
suffrage universal
U
حق رای عمومی
open court
U
محکمه عمومی
vogue
U
عمومی ورایج
counsel for the crown
U
وکیل عمومی
commonwealths
U
ثروت عمومی
pissoir
U
مستراح عمومی
plebiscite
U
اراء عمومی
plebiscites
U
اراء عمومی
public opinion
U
افکار عمومی
general practitioner
U
پزشک عمومی
collective
U
مشترک عمومی
common user
U
خدمات عمومی
prosecture
U
وکیل عمومی
common user items
U
اقلام عمومی
latrine
U
مستراح عمومی
public library
U
کتابخانه عمومی
public ownership
U
مالکیت عمومی
public enterprises
U
موسسات عمومی
public domain
U
خط مشی عمومی
public deposits
U
سپردههای عمومی
public decency
U
عفت عمومی
central war
U
جنگ عمومی
public debt
U
قرضه عمومی
public cost
U
هزینه عمومی
public borrowing
U
استقراض عمومی
public benefits
U
منافع عمومی
public amnsement
U
نمایشگاه عمومی
public place
U
محل عمومی
public place
U
مکان عمومی
overheads
U
هزینههای عمومی
public expenditures
U
مخارج عمومی
public network
U
شبکه عمومی
public order
U
نظم عمومی
public law
U
حقوق عمومی
collective call sign
U
معرف عمومی
checkup
U
معاینه عمومی
public interest
U
نفع عمومی
public interest
U
منافع عمومی
public institutions
U
موسسات عمومی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com