Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
flumming
U
تنگ کردن مقطع جریان اب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
poiseuille flow
U
جریان خطی ناروان درلولهای با سطح مقطع دایرهای
venturi
U
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
diffuser area ratio
U
نسبت سطح مقطع خروجی به سطح مقطع ورودی یک دیفیوژر
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
syllabify
U
تقسیم به هجای مقطع کردن
geometrical percentage
U
درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
cross section
U
مقطع
segment
U
مقطع
profiled
U
مقطع
segments
U
مقطع
profile
U
مقطع
profiles
U
مقطع
section
U
مقطع
tablature
U
مقطع
sections
U
مقطع
profiling
U
مقطع
cutting
U
مقطع
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
oblique section
U
مقطع اریب
transition section
U
مقطع تبدیل
cross reaction
U
سطح مقطع
oblique section
U
مقطع مایل
transverse section
U
مقطع عرضی
aerofoil
U
مقطع ایرودینامیکی
absorption cross section
U
مقطع جذب
necking
U
تنگی مقطع
structural section
U
مقطع سازهای
lobule
U
مقطع کوچک
half section
U
نیم مقطع
trough section
U
مقطع ناودانی
airfoil
U
مقطع ایرودینامیکی
cross section
U
سطح مقطع
cross section
U
مقطع عرضی
conic section
U
مقطع مخروطی
coil section
U
مقطع بوبین
sectional area
U
سطح مقطع
profiles
U
مقطع عرضی
root section
U
مقطع ریشه
areas
U
سطح مقطع
area
U
سطح مقطع
profiling
U
مقطع عرضی
rectangular section
U
مقطع مستطیلی
soil profile
U
مقطع خاک
profiled
U
مقطع عرضی
profile
U
مقطع عرضی
compact section
U
مقطع فشرده
circular cross section
U
مقطع گرد
cross section area
U
سطح مقطع
horseshoe shaped section
U
مقطع نعل اسبی
work surface
U
سطح مقطع اصلی
inelastic cross section
U
مقطع برخورد ناکشسان
total effective collision cross section
U
سطح مقطع موثر کل
work surfaces
U
سطح مقطع اصلی
transection
U
برش یا مقطع عرضی
box spar
U
تیرکهای با مقطع مربع
cross sectional data
U
داده ها در یک مقطع زمانی
cross sectional area
U
سطح مقطع عرضی
cross section
U
سطح مقطع عرضی
cross section
U
سطح مقطع موثر
interrupted quick flashing light
U
چشمک زن تند مقطع
intermediate frequency section
U
مقطع فرکانس میانی
vintage model
U
الگوی مقطع زمانی
box section
U
مقطع قوسی سکل
egg shaped section
U
مقطع تخم مرغی
uncurtailed bars
U
ارماتور بدون تقلیل مقطع
effective collision cross section
U
سطح مقطع برخورد موثر
winding crodd section
U
سطح مقطع سیم پیچی
form grind
U
سنگ زدن در مقطع طولی
cross section
U
نیمرخ پهنا مقطع موثر
blade station
U
موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
con di nozzle
U
نازل موتورجت با مقطع همگرا
rhombus wing
U
بالی با سطح مقطع متقارن
podite
U
مقطع با بند پای بندپایان
flow
U
جریان جاری کردن
flows
U
جریان جاری کردن
switches
U
جریان را عوض کردن
switched
U
جریان را عوض کردن
flowed
U
جریان جاری کردن
switch
U
جریان را عوض کردن
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
standard egg section
U
مقطع تخم مرغی شکل معمولی
reflow
U
فروکش کردن جریان مجدد
To swim against the current.
U
بر خلاف جریان آب شنا کردن
grid current limiting
U
محدود کردن جریان شبکه
three square
U
سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
economic section
U
انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
syllabary
U
جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
electrolyze
U
تجزیه کردن بوسیله جریان برق
damper
U
الت میزان کردن جریان هوا
parallel aerofoil
U
ایرفویلی که سطح مقطع ان درتمام طول ان ثابت باشد
hachures
U
خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
throttle
U
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
to strive against the stream
<idiom>
U
بر خلاف جریان آب شنا کردن
[اصطلاح مجازی]
to buck the trend
<idiom>
U
بر خلاف جریان آب شنا کردن
[اصطلاح مجازی]
to swim against the tide
<idiom>
U
بر خلاف جریان آب شنا کردن
[اصطلاح مجازی]
throttling
U
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttles
U
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttled
U
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
processes
U
جریان دعوی از مجرای قانون تعقیب کردن
process
U
جریان دعوی از مجرای قانون تعقیب کردن
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
weather helm
U
تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
deflector
U
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
fanned
U
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanning
U
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fan
U
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fans
U
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
arrests
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
mandrel
U
جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
plenum chamber
U
محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer
U
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
electromagnetism
U
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
barns
U
واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
barn
U
واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
lobation
U
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
heavy current engineering
U
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
contraction ratio
U
نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
syllables
U
جزء کلمه مقطع کلمه
profile drag
U
پسای مقطع پسای نیمرخ
syllable
U
جزء کلمه مقطع کلمه
at this age
U
[در این مقطع سنی]
[در این سنین]
[در این سن]
rheostome
U
جریان بر
afoot
U
در جریان
flushing
U
جریان
runoff
U
جریان
rede
U
جریان
flush
U
جریان
flushes
U
جریان
inset
U
جریان
insets
U
جریان
twayblade
U
جریان
process
U
جریان
processes
U
جریان
gushed
U
جریان
effluvium
U
جریان
circulation
U
جریان
circulations
U
جریان
tide
U
جریان
gush
U
جریان
stream
U
جریان
stream
U
جریان اب
streams
U
جریان اب
streams
U
جریان
streamed
U
جریان اب
currents
U
جریان
against the stream
U
بر ضد جریان اب
affluxion
U
جریان
afflux
U
جریان
total current
U
جریان کل
streamed
U
جریان
gushes
U
جریان
flowline
U
خط جریان
flow
U
جریان
income
U
جریان
course
U
جریان
flows
U
جریان
proceeding
U
جریان
flowed
U
جریان
in the air
<idiom>
U
جریان
in hand
U
در جریان
going
U
جریان
fluor
U
جریان
coursed
U
جریان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com