Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
syngraph
U
تنظیم کنندگان رسیده باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
heirlooms
U
دارایی منقولی که بارث رسیده باشد
heirloom
U
دارایی منقولی که بارث رسیده باشد
dowager
U
بیوه زنی که دارایی ازشوهرش به او ارث رسیده باشد
dowagers
U
بیوه زنی که دارایی ازشوهرش به او ارث رسیده باشد
brie
U
پنیر نرمی که بوسیله کفک رسیده شده باشد
dowager
U
بیوه زنی که از شوهرش باودارایی یا مقامی بارث رسیده باشد
dowagers
U
بیوه زنی که از شوهرش باودارایی یا مقامی بارث رسیده باشد
general act
U
قرارداد عمومی سندی است که شرکت کنندگان در کنفرانس تنظیم نموده مفاد ان را مانند قسمتی ازقوانین داخلی بر خود لازم الاتباع اعلام می نمایند
optimizer
U
برنامهای که برنامه دیگری را تنظیم میکند تا کاراتر باشد
MIDI setup map
U
فایلی که حاوی تمام داده مورد نیاز برای بیان تنظیم MIDI Mapper باشد
verbal note
U
شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
bleed
U
1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
bleeds
U
1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
texts
U
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
text
U
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
pitch setting
U
تنظیم گام ملخ یا رتورهلیکوپتر بطوریکه همه تیغه ها گام مطلوب را دارا باشد
normalises
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalised
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalizes
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalize
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalising
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
bilinear filtering
U
مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
modes
U
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
mode
U
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
focussed
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focus
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussing
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focused
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focusses
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focuses
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
totalitarianism
U
سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
sight adjustment
U
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tunes
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting
U
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
recipients
U
دریافت کنندگان
ruminantia
U
نشخوار کنندگان
recipient
U
دریافت کنندگان
electorate
U
هیئت انتخاب کنندگان
notonecta
U
بر پشت شنا کنندگان
information providers
U
تهیه کنندگان اطلاعات
visitors from abroad
U
بازدید کنندگان خارجی
electorates
U
هیئت انتخاب کنندگان
cheerleader
U
سر دستهی تشویق کنندگان
particular baptists
U
گروهی از تعمید کنندگان
the longs
U
پیش خرید کنندگان
primary consumers
U
مصرف کنندگان نخستین
weŠthe undersigned
U
ما امضاء کنندگان زیر
we the under signed
U
امضا کنندگان زیر
producers association
U
انجمن تولید کنندگان
tertiary consumers
U
مصرف کنندگان سومین
cheerleaders
U
سر دستهی تشویق کنندگان
secondary consumers
U
مصرف کنندگان دومین
revel rout
U
گروه کیف کنندگان
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
paged
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
border crosser
U
عبور کنندگان از مرز پناهندگان
drug pushers
U
توزیع کنندگان مواد مخدر
back
U
پشتی کنندگان تکیه گاه
backs
U
پشتی کنندگان تکیه گاه
consumer research
U
مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
consumer organization
U
سازمان حمایت از مصرف کنندگان
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
The demonstrators were waving the flags.
U
تظاهر کنندگان پرچمها راتکان می دادند
electress
U
خانمیکه عضوهیئت انتخاب کنندگان است
electoral college
U
هیئت انتخاب کنندگان رئیس جمهور
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
sorties
U
حمله پادگان محاصره شده بمحاصره کنندگان
consumer research
U
تحقیق درخصوص احتیاجات و نحوه خریدمصرف کنندگان
sortie
U
حمله پادگان محاصره شده بمحاصره کنندگان
computerese
U
استفاده کنندگان از کامپیوتر مجموعه اصطلاحات کامپیوتری
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
sight alinement
U
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
contravallation
U
استحکامات وسنگرخارجی که محاصره کنندگان میان اردوی خودوشهرمیس
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
attestation clause
U
عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
home grown software
U
برنامههای نوشته شده توسط استفاده کنندگان سیستم کامپیوتری
silicon
U
عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
guides
U
EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
guided
U
EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
silicon
U
محل پایه تولید کنندگان قط عات نیمه هادی آمریکا در california
decus
U
Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
guide
U
EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
consummated
U
رسیده
mellowed
U
رسیده
riper
U
رسیده
mellow
U
رسیده
ripest
U
رسیده
consummating
U
رسیده
mellows
U
رسیده
headed
U
رسیده
consummates
U
رسیده
mellowing
U
رسیده
ripe
U
رسیده
consummate
U
رسیده
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
import
U
کالای رسیده
in-
U
:رسیده امده
in
U
:رسیده امده
importing
U
کالای رسیده
culminant
U
باوج رسیده
in wards
U
کالای رسیده
climactic
U
باوج رسیده
full fledged
U
بالغ رسیده
jack in office
U
رسیده است
knee high
U
بزانو رسیده
overdue
U
موعد رسیده
new arrived
U
تازه رسیده
new come
U
تازه رسیده
full
U
بالغ رسیده
over ripe
U
زیاد رسیده
overripe
U
بسیار رسیده
Inc
U
به ثبت رسیده
floor length
U
رسیده بکف
maturation
U
رسیده شدن
imported
U
کالای رسیده
approved
U
به تایید رسیده
approvingly
U
به تایید رسیده
ripely
U
بطور رسیده
full-fledged
U
بالغ رسیده
fullest
U
بالغ رسیده
approved
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
authorised
[British]
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
authorized
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
passed
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
agreed
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
allowed
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
It's time
U
وقتش رسیده که
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products.
U
این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
elvis has left the building
<idiom>
U
[نمایش به اتمام رسیده]
bequests
U
ارثی که بنابوصیت رسیده
bequest
U
ارثی که بنابوصیت رسیده
evaluation
U
ارزیابی اخبار رسیده
confirmation
U
تایید ازاطلاعات رسیده
evaluations
U
ارزیابی اخبار رسیده
pensionable
U
وقت بازنشستگی رسیده
raised to the purple
U
بپایه مترانی رسیده
intersection point
U
نقطه بهم رسیده
antemortem
U
مرگ زود رسیده
nouveaux-riches
U
تازه بدوران رسیده
nouveau-riche
U
تازه بدوران رسیده
nouveau riche
U
تازه بدوران رسیده
saturant
U
بحد اشباع رسیده
parvenu
U
تازه بدوران رسیده
parvenus
U
تازه بدوران رسیده
grown
U
رسیده جوانه زده
aggrieved
U
محنت رسیده مغموم
on end
<idiom>
U
بنظر به پایان رسیده
Did it ever occur to you that …
U
تا کنون بفکرت رسیده که ...
inwards
U
واردات کالای رسیده
indent
U
سفارش رسیده از خارج
letterbox
U
جعبهی نامههای رسیده
jumped-up
U
تازه به دوران رسیده
indenting
U
سفارش رسیده از خارج
indents
U
سفارش رسیده از خارج
ripened
U
رسیده کردن یاشدن
I am fed up to the back teeth . I cant stomack it any more.
U
جانم به لبم رسیده
ripening
U
رسیده کردن یاشدن
ripens
U
رسیده کردن یاشدن
letterboxes
U
جعبهی نامههای رسیده
ripen
U
رسیده کردن یاشدن
safety valve
U
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
scrambled
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
prize fighting
U
درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
go no go
U
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay
U
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
it is high time to go
U
وقت رفتن رسیده است
the story is at an end
U
استان به پایان رسیده است
if i had brains
<idiom>
U
اگر عقلم رسیده بود
it is time i was going
U
وقت رفتن من رسیده است
it was at its height
U
به منتهای درجه رسیده بود
feed water
U
اب رسیده به دیگ بخار ناو
he has been put to his trumps
U
کاردبه استخوانش رسیده است
paprika
U
میوه رسیده فلفل قرمز
perfected
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
patentee
U
ذینفع اختراع به ثبت رسیده
perfecting
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
perfects
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
he is up a gum tree
U
کاردبه استخوانش رسیده است
perfect
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
paprica
U
میوه رسیده فلفل قرمز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com