English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thermostat U تنظیم کننده هوای سرد
thermostats U تنظیم کننده هوای سرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
turbocharger U گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
cooling air U هوای سرد کننده
caliduct U پخش کننده هوای گرم
blast valve U سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
regulator U تنظیم کننده
regulators U تنظیم کننده
framer U تنظیم کننده
regularizer U تنظیم کننده
corrector U تنظیم کننده
line regulator U تنظیم کننده
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
speed regulator U تنظیم کننده سرعت
field regulator U تنظیم کننده میدان
rotary type regulator U تنظیم کننده گردان
field rheostat U تنظیم کننده میدان
voltage regulator U تنظیم کننده ولتاژ
control wheel U صفحه تنظیم کننده
control member U عضو تنظیم کننده
speed governor U تنظیم کننده سرعت
automatic timing advance U تنظیم کننده خودکار
pressure gaverner U تنظیم کننده فشار
zero adjuster U تنظیم کننده صفر
setting ring U حلقه تنظیم کننده
slip regulator U تنظیم کننده لغزش
elevation adjustment تنظیم کننده بالابر
thermostats U تنظیم کننده حرارت
turbine governor U تنظیم کننده توربین
thermostat U تنظیم کننده حرارت
regulating resistance U مقاومت تنظیم کننده
torque regulator U تنظیم کننده گشتاور پیچشی
carbon pile voltage regulator U تنظیم کننده ولتاژ زغالی
main regulator U تنظیم کننده محور اصلی
voltage regulator U تنظیم کننده اختلاف سطح
frog-adjustment screw پیچ قلابی تنظیم کننده
tangent screw U پیچ تنظیم کننده در تئودولیت
line drop compensator U تنظیم کننده یا رگولاتور ولتاژ
induction regulator U تنظیم کننده ولتاژ القائی
gavernor valve U سوپاپ یا دریچه تنظیم کننده
fog lookouts U دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
pacemakers U دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
pacemaker U دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
adjustable stabilizer U تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
delimiting U تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimits U تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimit U تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
thermostat U تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
thermostats U تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
delimited U تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
on board regulation U تنظیمی که در ان هر برد داخل یک سیستم تنظیم کننده ولتاژخاص خود را دارد
turbojet U توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
load regulator U رگولاتور بار تنظیم کننده بار
voltage regulator U تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
self- U قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
medical regulator U تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
adjusting ring U حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
throttling type governor U تنظیم کننده نوع ساساتی رگولاتور نوع ساساتی گاورنر نوع ساساتی
air blast U هوای دم
petticoatsfever U هوای زن
moist air U هوای تر
the open U هوای ازاد
foul weather U هوای خراب
swelters U هوای گرم
humid air U هوای نمناک
humid air U هوای شرجی
secondry air U هوای ثانویه
temperate climate U اب و هوای معتدل
airs U هوای دم هوا
air U هوای دم هوا
aired U هوای دم هوا
swelter U هوای گرم
drippy U هوای گرفته
adverse weather U هوای نامساعد
heavy weather U هوای طوفانی
air breathing U هوای تنفسی
heavy weather U هوای خراب
agglutinant U هوای التیام
In the open air. U در هوای آزاد.
foul weather U هوای نامساعد
stable air U هوای پایدار
hot blast U هوای دم داغ
out of door U در هوای ازاد
liquid air U هوای مایع
sweltered U هوای گرم
emergency air U هوای اضطراری
exhaust air U هوای خروجی
circulationg air U هوای در گردش
marsh malaria U هوای مردابی
marine climate U اب و هوای دریایی
forced draft U هوای با فشار
blast roasting U تشویه با هوای دم
low air pressure U فشار هوای کم
compressed air U هوای فشرده
raininess U هوای بارانی
queen's weather U هوای باز
intake air U هوای ورودی
open air U در هوای ازاد
passion U هوای نفس
broken weather U هوای بی قرار
out of doors U در هوای ازاد
compressed air U هوای متراکم
carburetor air U هوای کاربراتور
dead air U هوای راکد
dusk U هوای گرگ ومیش
mouthpieces U لوله هوای غواص
twilight U هوای گرگ ومیش
hot blast cupola U کوپل هوای گرم
warm front U جبهه هوای گرم
warm fronts U جبهه هوای گرم
fair weather U دارای هوای صاف
lowers U هوای گرفته وابری
outdoorsy <adj.> U عاشق هوای آزاد
free living U تسلیم هوای نفس
cold fronts U جبهه هوای سرد
effulge U برق هوای باز
cold front U جبهه هوای سرد
cold spell or cold snap <idiom> U یک جعبه هوای سرد
mouthpiece U لوله هوای غواص
cold fronts U پیشان هوای سرد
lowering U هوای گرفته وابری
torchlight U هوای گرگ ومیش
forced draft U هوای تحت فشار
lower U هوای گرفته وابری
lowered U هوای گرفته وابری
Beautiful music ( weather ) . U موسیقی ( هوای ) قشنگ
cold front U پیشان هوای سرد
liquid air U هوای مایع شده
cooling blower U دمنده هوای سرد
lour U هوای گرفته وابریwerewolf
saturated air U هوای اشباع شده
bleed air U هوای کمپرس شده
blow cold U هوای سرد دمیدن
tire pressure U فشار هوای لاستیک
blow hot U هوای گرم دمیدن
choke damp U دم :هوای ته چاه یاکان
acclimate به آب و هوای جدید خو گرفتن
acclimated U به اب و هوای جدید خو گرفتن
liquid air container U مخزن هوای مایع
acclimating U به اب و هوای جدید خو گرفتن
oh what a nasty weather U چه هوای کثیفی است
acclimates U به اب و هوای جدید خو گرفتن
open exercise U ورزش در هوای ازاد
hot blast main U هدایت هوای دم داغ
owl light U هوای گرگ و میش
air tank U کپسول هوای غواصی
tire inflation U فشار هوای لاستیک
heatwave U موج هوای گرم
caisson foundation U پی سازی با هوای فشرده
blast U هوای دم کوره بلند دم
mouthguard U لوله هوای غواص
intake air U هوای مکیده شده
heatwaves U هوای گرم طولانی
heatwaves U موج هوای گرم
ego trip U تسلیم به هوای نفس
ego trips U تسلیم به هوای نفس
heatwave U هوای گرم طولانی
air compressor U هوای فشرده ساز
blasts U هوای دم کوره بلند دم
out door court U زمین هوای ازاد
intake air heater U گرمکن هوای ورودی
secondary airflow U جریان هوای فرعی
acclimation U اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
acclimatization U عادت کردن به هوای کوهستان
acclimatation U توافق بااب و هوای یک محیط
inclement weather U هوای بسیار سرد یا طوفانی
terrestrial environment U وضع عوارض و اب و هوای زمین
acclimatization U توافق بااب و هوای یک محیط
storm door U درب عایق هوای توفانی
air lift U دستگاه ابکش با هوای فشرده
fair-weather U خوب هنگام هوای صاف
self will U خود رایی هوای نفس
smog U هوای الوده به دود وبخار
brisk air U هوای خنک و فرح بخش
sensualize U پیروی از هوای نفس کردن
To cherish a desire for something . U هوای چیزی ؟ ؟ درسر پروراندن
air space U قشر هوای دیوار خالی
Keep an eye on things. U هوای کاررا داشته باش
sensualist U پیرو هوای نفس واحساس
heaving U رقص ناو در هوای طوفانی
sidewinder U موشک هوا به هوای سایدویندر
To have a fancy for something . U هوای چیزی را درسر داشتن
swim bladder U کیسه هوای ماهی مثانه هوایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com