English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
field regulator U تنظیم کننده میدان
field rheostat U تنظیم کننده میدان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
closure minefield U میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
barrier minefield U میدان مین سد کننده
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
magnetic deflection field U میدان منحرف کننده مغناطیسی
regulators U تنظیم کننده
regulator U تنظیم کننده
regularizer U تنظیم کننده
corrector U تنظیم کننده
line regulator U تنظیم کننده
framer U تنظیم کننده
control member U عضو تنظیم کننده
pressure gaverner U تنظیم کننده فشار
slip regulator U تنظیم کننده لغزش
control wheel U صفحه تنظیم کننده
turbine governor U تنظیم کننده توربین
zero adjuster U تنظیم کننده صفر
setting ring U حلقه تنظیم کننده
regulating resistance U مقاومت تنظیم کننده
thermostats U تنظیم کننده حرارت
rotary type regulator U تنظیم کننده گردان
elevation adjustment تنظیم کننده بالابر
thermostat U تنظیم کننده حرارت
speed governor U تنظیم کننده سرعت
automatic timing advance U تنظیم کننده خودکار
speed regulator U تنظیم کننده سرعت
voltage regulator U تنظیم کننده ولتاژ
hyperfocal distance U مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
thermostats U تنظیم کننده هوای سرد
induction regulator U تنظیم کننده ولتاژ القائی
main regulator U تنظیم کننده محور اصلی
torque regulator U تنظیم کننده گشتاور پیچشی
frog-adjustment screw پیچ قلابی تنظیم کننده
tangent screw U پیچ تنظیم کننده در تئودولیت
gavernor valve U سوپاپ یا دریچه تنظیم کننده
thermostat U تنظیم کننده هوای سرد
line drop compensator U تنظیم کننده یا رگولاتور ولتاژ
carbon pile voltage regulator U تنظیم کننده ولتاژ زغالی
voltage regulator U تنظیم کننده اختلاف سطح
pacemakers U دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
pacemaker U دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
thermostats U تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
delimits U تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimited U تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
adjustable stabilizer U تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
delimit U تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimiting U تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
thermostat U تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
on board regulation U تنظیمی که در ان هر برد داخل یک سیستم تنظیم کننده ولتاژخاص خود را دارد
accelerator winding U سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
compound wound generator U ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court U میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
high intensity magnetic field U میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
voltage regulator U تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
load regulator U رگولاتور بار تنظیم کننده بار
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
battlefield recovery U اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
self- U قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
course U میدان تیر میدان
courses U میدان تیر میدان
coursed U میدان تیر میدان
medical regulator U تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
adjusting ring U حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
throttling type governor U تنظیم کننده نوع ساساتی رگولاتور نوع ساساتی گاورنر نوع ساساتی
hasty breaching U نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
reach U میدان
scope U میدان
reached U میدان
plaza U میدان
ring U میدان
forum U میدان
field line U خط میدان
forums U میدان
place U میدان
placing U میدان
places U میدان
plain U میدان
aims U میدان
agora U میدان
trone U میدان
plains U میدان
aim U میدان
plainest U میدان
arena U میدان
reaching U میدان
spaces U میدان
space U میدان
arenas U میدان
plainer U میدان
aimed U میدان
reaches U میدان
domain U میدان
domains U میدان
line bay U میدان خط
frontages U میدان
ROUNDABOUT U میدان
frontage U میدان
sq U میدان
fielded U میدان
fields U میدان
piazza U میدان
open space U میدان
field U میدان
line of force U خط میدان
zero field U بی میدان
high burst ranging U تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
field vector U بردار میدان
field of battle U میدان رزم
parade grounds U میدان رژه
line of magnetic field strength U خط میدان مغناطیسی
field of consciousness U میدان هشیاری
field of fire U میدان تیر
filed circuit U مدار میدان
field voltage U ولتاژ میدان
field of battle U میدان جنگ
magnetic field line U خط میدان مغناطیسی
field of vision U میدان دید
magnetic flux line U خط میدان مغناطیسی
radar ranging U میدان رادار
low field U میدان ضعیف
purview U حدود میدان
field mark U نشان میدان
magnetic balance U تعادل میدان
field of action U میدان اثر
field of application U میدان کاربرد
field of attention U میدان توجه
parade ground U میدان رژه
field of fire U میدان اتش
field of force U میدان نیرو
space U میدان صحن
spaces U میدان صحن
field rheostat U رئوستای میدان
field of vision U میدان بینایی
field regulator U نافم میدان
field rectifier U یکسوساز میدان
field range U میدان تیرجنگی
visual field U میدان دید
field strength U شدت میدان
field of gravity U میدان ثقل
psychological field U میدان روانی
field theory U تئوری میدان ها
magnetic f. U میدان مغناطیسی
field of regard U میدان دید
field of view U میدان دید
field pole U قطب میدان
high field U میدان قوی
input field U میدان ورودی
interference field U میدان مزاحم
maxwell field U میدان ماکسول
maxwell field U میدان ماکسولی
visibility range U میدان دید
village green U میدان دهکده
interference field U میدان انترفرنس
intermediate field U میدان میانی
oilfield U میدان نفتی
intermediate field U میدان واسطه
oilfields U میدان نفتی
battlegrounds U میدان جنگ
battleground U میدان جنگ
phenomenal field U میدان پدیداری
perceptual field U میدان ادراکی
outfight U از میدان در کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com