English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
default setting U تنظیم پیش فرض یا قراردادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
Other Matches
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
contracted U قراردادی
contractual U قراردادی
bespoke U قراردادی
bespoken U قراردادی
advice code U کد قراردادی
conventional U قراردادی
defoult U قراردادی
arbitrary U قراردادی
defaulting U قراردادی
defaults U قراردادی
default U قراردادی
based on a contract U قراردادی
defaulted U قراردادی
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
formal charge U بار قراردادی
code U نشانه قراردادی
unconventional U غیر قراردادی
prosign U علامت قراردادی
arbitrary U دلبخواه قراردادی
conventions U ائین قراردادی
convention U ائین قراردادی
To conclude an agreement (contract). U قراردادی بستن
arbitrarily U بطور قراردادی
conventional current U جریان قراردادی
agreed point U نقطه قراردادی
convectional current U جریان قراردادی
agreement water rate U نرخ قراردادی اب
contracted weaver U بافنده قراردادی
contractual relationship U رابطه قراردادی
contractual liability U مسئوولیت قراردادی
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
hit and miss <idiom> U ناخوشآیند ،غیر قراردادی
To annul [abrogate] a contract قراردادی را باطل کردن
phonetic alphabet U کلمات قراردادی مخابراتی
legal assistance U علایم قراردادی نقشه
enter into an agreement U قراردادی را منعقد کردن
base symbol U علایم قراردادی مبنا
military symbols U علایم قراردادی نظامی
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
conventional programming U برنامه نویسی قراردادی
taxi squadder U بازیگر عضو گروه قراردادی
taxies U عضو گروه بازیگران قراردادی
taxiing U عضو گروه بازیگران قراردادی
taxi U عضو گروه بازیگران قراردادی
taxied U عضو گروه بازیگران قراردادی
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
to enter into an agreement U پیمان یا قراردادی منعقد کردن
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
conventionality U مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
creation of contractual tie U انشاء ایجاد رابطه قراردادی
default font U فونت پیش فرض یا قراردادی
advice code U کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
taxi squad U گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
conventionalist U کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
conventionally U برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
deal U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
to give somebody an ultimatum U به کسی آخرین مدت را دادن [برای اجرای قراردادی]
deals U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
yellow dog contract U قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
to off an agreement U قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
contra proferentem U قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
signals U علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
restraint of trade U قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
adjusting ring U حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
capitulation U تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
to sign up U قراردادی را امضا کردن [اسم نویسی کردن]
conventional sign U علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
reciprocal agreement U قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
frustrated contract U قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
notional aircraft U هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
high burst ranging U تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
adjustments U تنظیم
adjustment تنظیم
alignment U تنظیم
alignments U تنظیم
timing U تنظیم
calibration U تنظیم
regulation U تنظیم
formulation U تنظیم
set out U تنظیم
shaping regulating U تنظیم
regularization U تنظیم
spreading U تنظیم
indictments U تنظیم ادعانامه
air adjustment U تنظیم هوا
timing U تنظیم وقت
formulating U تنظیم کردن
variability U قابلیت تنظیم
formulates U تنظیم کردن
indictments U تنظیم کیفرخواست
classifies U تنظیم کردن
frame U تنظیم کردن
classifying U تنظیم کردن
adjusability U قابلیت تنظیم
regulation U پهنه تنظیم
classify U تنظیم کردن
adjusting point U نقطه تنظیم
indictment U تنظیم کیفرخواست
automatic regulation U تنظیم خودکار
conduction U هدایت تنظیم
attend U تنظیم کردن
regularize U تنظیم کردن
adjusted U تنظیم شده
regularized U تنظیم کردن
indictment U تنظیم ادعانامه
regulator U تنظیم کننده
regularizes U تنظیم کردن
regulators U تنظیم کننده
adjustment of fire U تنظیم تیر
adjustment of rools U تنظیم غلطک
attending U تنظیم کردن
attends U تنظیم کردن
regularised U تنظیم کردن
adjustable U تنظیم پذیر
adjustable U قابل تنظیم
formulated U تنظیم کردن
family planning U تنظیم خانواده
regularises U تنظیم کردن
regularising U تنظیم کردن
formulate U تنظیم کردن
regularizing U تنظیم کردن
regulating switch U کلید تنظیم
thermoregulation U تنظیم دمایی
thermostatic regulation U تنظیم با دماپای
to draw out U تنظیم کردن
to draw up U تنظیم کردن
to make out U تنظیم کردن
to put in to shape U تنظیم کردن
to set out U تنظیم کردن
trigger control U تنظیم با ماشه
tunable U تنظیم پذیر
thermoregulation U تنظیم حرارت
stup string U رشته تنظیم
regulating valve U سوپاپ تنظیم
rheostat regulation U تنظیم با رئوستا
rocker gear U تنظیم جاروبک
set screw U پیچ تنظیم
set the watch U تنظیم نگهبانی
set up U تنظیم کردن
setting ring U حلقه تنظیم
spark setting U تنظیم جرقه
speed adjustment U تنظیم سرعت
tunably U تنظیم پذیر
tuneable U تنظیم پذیر
vertical adjustment U تنظیم عمودی
vertical justification U تنظیم عمودی
voltage regulation U تنظیم ولتاژ
will adjust U تنظیم می کنم
depth adjustment تنظیم عمیق
body alinement U تنظیم بدن
expanded contrast U تنظیم کنتراست
fine adjustment U تنظیم فریف
fine adjustment U تنظیم دقیق
fine setting U تنظیم دقیق
fine setting U تنظیم میکرومتری
focusing control U تنظیم تمرکز
framer U تنظیم کننده
frequency tuning U تنظیم فرکانس
hand regulation U تنظیم با دست
electronic tuning U تنظیم الکترونی
electronic control U تنظیم الکترونیکی
pressure regulator U شیر تنظیم
caliper setting U تنظیم پرگار
cam type regulation U تنظیم بادامکی
carburetor adjustment U تنظیم کاربراتور
cascade control U تنظیم زنجیری
check gate U دریچه تنظیم
check valve U شیر تنظیم
corrector U تنظیم کننده
crystal control U تنظیم با بلور
indicement U تنظیم ادعانامه
inductive tuning U تنظیم القائی
preset U پیش تنظیم
pressure adjustment U تنظیم فشار
purity adjustment U تنظیم خلوص
range adjustment U تنظیم برد
range adjustment U تنظیم مسافت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com