English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
halving adjustment U تنظیم نیم حبابها به منظورتراز کردن دستگاههای اندازه گیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
prodos U سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
low resolution graphics U توانایی نمایش بلاکهای گرافیکی با اندازه حروف یا تنظیم مجدد شکل ها روی صحفه بجای استفاده از پیکسهای جداگانه
adaptive channel allocation U روش به کار رفته توسط پروتکل تصحیح خطای MNP که اندازه بستههای داده را طبق خط تلفن تنظیم میکند.
orients U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
orienting U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
orient U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
clicks U زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
clicked U زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
click U زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
peripherals U دستگاههای جانبی
clustered devices U دستگاههای گروهی
cryptoequipment U دستگاههای رمز
photoelectric devices U دستگاههای فتوالکتریکی
control transmitter U دستگاههای همگرد
self synchronous devices U دستگاههای همگرد
selsyn devices synchro U دستگاههای همگرد
hardware U دستگاههای اصلی
crushing and grinding equipment U دستگاههای خرد کننده
electrodiagnosis U تشخیص با دستگاههای برقی
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
correct U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
corrects U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correcting U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
storage pool U گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
avionic U مربوط به دستگاههای خودکار هواپیما
exchange selector U سلکتور در دستگاههای مراکزتلفن خودکار
calibrating U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrate U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
stet processus U گزارش اصلاحی تنظیم کردن ترک دعوی کردن
instrument flight U پرواز با کمک دستگاههای کنترل هواپیما
computer interface unit U وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
compensate U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
set out U شرح دادن تنظیم کردن تعیین کردن
compensated U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensates U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
frame U تنظیم کردن
calibrating U تنظیم کردن
calibrated U تنظیم کردن
set up U تنظیم کردن
attend U تنظیم کردن
lineup U تنظیم کردن
attending U تنظیم کردن
attends U تنظیم کردن
lay down U تنظیم کردن
make out U تنظیم کردن
tunes U تنظیم کردن
formulated U تنظیم کردن
formulate U تنظیم کردن
regularised U تنظیم کردن
regularising U تنظیم کردن
regularize U تنظیم کردن
calibrates U تنظیم کردن
tune U تنظیم کردن
formulating U تنظیم کردن
regularizing U تنظیم کردن
regularizes U تنظیم کردن
regularized U تنظیم کردن
formulates U تنظیم کردن
to make out U تنظیم کردن
regulates U تنظیم کردن
regulated U تنظیم کردن
adjusting U تنظیم کردن
redact U تنظیم کردن
to draw out U تنظیم کردن
classifying U تنظیم کردن
to put in to shape U تنظیم کردن
to draw up U تنظیم کردن
adjusts U تنظیم کردن
regulate U تنظیم کردن
regiment U تنظیم کردن
regiments U تنظیم کردن
adjust U تنظیم کردن
regulating U تنظیم کردن
calibrate U تنظیم کردن
adjustment U تنظیم کردن
adjustments U تنظیم کردن
classify U تنظیم کردن
regularises U تنظیم کردن
to set out U تنظیم کردن
classifies U تنظیم کردن
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
famos U Floating تکنولوژی ساخت دستگاههای ذخیره بار
homing station U ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
avionics U فن استفاده از دستگاههای الکتریکی و خودکار درهوانوردی و نجوم
shoot U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoots U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
adjusting U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusts U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
pre-set U از پیش تنظیم کردن
spot U تنظیم تیر کردن
spots U تنظیم تیر کردن
draw up U کارها را تنظیم کردن
pre-setting U از پیش تنظیم کردن
preset U از پیش تنظیم کردن
pre-sets U از پیش تنظیم کردن
tune up U موتور را تنظیم کردن
reconstitutes U تنظیم مقیاس کردن
reconstitute U تنظیم مقیاس کردن
ranging U تنظیم تیر کردن
ranging U تنظیم کردن اسلحه
set the clock U ساعت را تنظیم کردن
reconstituting U تنظیم مقیاس کردن
reconstituted U تنظیم مقیاس کردن
adjustments U تنظیم و میزان کردن
commutation U تغییر جهت پی در پی جریان در سیم پیچهای دستگاههای الکتریکی
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
replenish U تنظیم کردن روغن سلاحها
replenishing U تنظیم کردن روغن سلاحها
zero U روی صفر تنظیم کردن
adjusts U میزان کردن تنظیم کنید
sight in U تنظیم کردن دید در تفنگ
adjusting U میزان کردن تنظیم کنید
replenishes U تنظیم کردن روغن سلاحها
order U سفارش دادن تنظیم کردن
replenished U تنظیم کردن روغن سلاحها
adjusting U تصفیه نمودن تنظیم کردن
adjusts U تصفیه نمودن تنظیم کردن
zeroes U روی صفر تنظیم کردن
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
zeros U روی صفر تنظیم کردن
soft ware U وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
eia interface U یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
size U به اندازه کردن
sizes U به اندازه کردن
middlemen U دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middleman U دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
sub woofer U هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود
bench check U کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
daisy chain interrupt U یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
nihilism U اعتقاد به تباهی وفساد دستگاههای اداری ولزوم از بین رفتن انها
set U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
sets U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
pressurize U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
edited U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
pressurises U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
setting up U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
indicting U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
edit U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
indicts U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
pressurising U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
timing U تنظیم زمان عمل کردن موتور
locating U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
piloted U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
pressurizing U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurizes U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
locates U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
located U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locate U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
indict U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
mounts U تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
mount U تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
pilot U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
indicted U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
billing U صورتحساب بدهی را تنظیم وارسال کردن
pilots U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
gauge=gage U اندازه کردن اشل
measure U اندازه گیری کردن
to a agarment to the body U جامهای را اندازه تن کردن
to take measures U اندازه گیری کردن
superpurgation U بی اندازه ازکار کردن
vary infinitely U بی اندازه تغییر کردن
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
wake up U تنظیم کردن یا شروع یا مقدار اولیه دادن
zero beat U تنظیم کردن دقیق موج دستگاه وفرکانس ان
zeros U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
zeroes U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
call book U دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
zero U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com