English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fine adjustment U تنظیم فریف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thicker U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
precieuse U فریف
fine U فریف
finest U فریف
minikin U فریف
chichi U فریف
mignon U فریف
delicate U فریف
fined U فریف
slender U فریف
precieux U فریف
svelt U فریف
elegant U فریف
pindling U فریف
subtile U فریف
svelte U فریف
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
fine structure U ساختار فریف
elegant maners U اطوار فریف
tinnily U بطور فریف
aesthetically U فریف طبع
fine structure U استخوانبندی فریف
high grade zink U زینک فریف
aesthetic U فریف طبع
wiredrawn U طویل و فریف
elegant style U انشا فریف
fine boring U سوراخکاری فریف
fine skill U مهارت فریف
hyperfine U فوق فریف
quaint U خیلی فریف
sheer U مستقیما فریف
airy-fairy U فریف و لطیف
superfine U بسیار فریف
in miniature U بطور فریف
lenis U رقیق فریف
finesse U ضربه فریف و ماهرانه
nobby U فریف خیلی شیک
edition de luxe U چاپ فریف یا تجملی
serrulated U دارای دندانههای فریف
fretsaw U اره فریف کاری
sheer U پارچه فریف حریری
fret saw U اره فریف کاری
serrulate U دارای دندانههای فریف
fimbrillate U دارای ریشه فریف
floc U کلالهای ازرشتههای فریف
supersubtle U فوق العاده فریف
fine boring machine U دستگاه مته فریف
capillary U فریف عروق شعریه
finely U بطورعالی یا فریف یا ریز
hyperfine structure U ساختار فوق فریف
commercial light gage sheet U ورق فریف تجارتی
davenport U یکنوع میزتحریر فریف
dainty U هر چیز فریف و عالی
fine motor skills U مهارتهای حرکتی فریف
capillaries U فریف عروق شعریه
fine miscle movement U حرکت فریف عضلانی
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rugulose U دارای چینهای فریف وکوچک
wire gauze U تور فریف سیم مانند
reticulated U دارای شبکه سه بعدی فریف
plumulate U دارای پرهای فریف و ریز
penicillate U دارای شبکه توری فریف
curvaceous U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
in petto U سری بصورت خیلی ریز و فریف
cambric U نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
wirespun U زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
h.f.s U structure hyperfine ساختار فوق فریف
curvacious U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
mignonette U یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
mechlin U توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
close grained U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grain U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
diatomite U ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
iceneedle U یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
bone china U چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
malines U تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
adjusting ring U حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
crocus cloth U پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
thumbnail U نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnails U نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
high burst ranging U تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
regularization U تنظیم
adjustment تنظیم
adjustments U تنظیم
timing U تنظیم
set out U تنظیم
regulation U تنظیم
formulation U تنظیم
shaping regulating U تنظیم
alignment U تنظیم
alignments U تنظیم
calibration U تنظیم
spreading U تنظیم
regulable U تنظیم پذیر
framer U تنظیم کننده
regulating valve U سوپاپ تنظیم
spark setting U تنظیم جرقه
regulating switch U کلید تنظیم
fine setting U تنظیم میکرومتری
adjusting U تنظیم کردن
rheostat regulation U تنظیم با رئوستا
adjust U تنظیم کردن
set the watch U تنظیم نگهبانی
rocker gear U تنظیم جاروبک
regiments U تنظیم کردن
regiment U تنظیم کردن
regularizer U تنظیم کننده
focusing control U تنظیم تمرکز
set screw U پیچ تنظیم
set up U تنظیم کردن
setting ring U حلقه تنظیم
adjusts U تنظیم کردن
regularized U تنظیم کردن
formulating U تنظیم کردن
formulates U تنظیم کردن
formulated U تنظیم کردن
formulate U تنظیم کردن
lineup U تنظیم کردن
regulation U پهنه تنظیم
make out U تنظیم کردن
regularizing U تنظیم کردن
regularizes U تنظیم کردن
classifies U تنظیم کردن
frame U تنظیم کردن
indicement U تنظیم ادعانامه
inductive tuning U تنظیم القائی
inductive tuning U تنظیم پرمئابیلیته
initial adjustment U تنظیم صفر
jack screw U پیچ تنظیم
lay down U تنظیم کردن
levelling screw U پیچ تنظیم
hand regulation U تنظیم با دست
line regulator U تنظیم کننده
classifying U تنظیم کردن
classify U تنظیم کردن
calibrate U تنظیم کردن
regularize U تنظیم کردن
pilot valve U سوپاپ تنظیم
regularised U تنظیم کردن
precision adjustment U تنظیم دقیق
preset U پیش تنظیم
frequency tuning U تنظیم فرکانس
pressure adjustment U تنظیم فشار
pressure regulator U شیر تنظیم
purity adjustment U تنظیم خلوص
range adjustment U تنظیم برد
range adjustment U تنظیم مسافت
range calibration U تنظیم مسافت
range of adjustment U ناحیه تنظیم
timing U تنظیم وقت
variability U قابلیت تنظیم
regularising U تنظیم کردن
regularises U تنظیم کردن
attends U تنظیم کردن
attending U تنظیم کردن
attend U تنظیم کردن
method of drawing up U طرز تنظیم
conduction U هدایت تنظیم
adjustment of fire U تنظیم تیر
indictments U تنظیم کیفرخواست
indictments U تنظیم ادعانامه
indictment U تنظیم کیفرخواست
indictment U تنظیم ادعانامه
redact U تنظیم کردن
speed adjustment U تنظیم سرعت
regulated U تنظیم کردن
regulate U تنظیم کردن
depth adjustment تنظیم عمیق
caliper setting U تنظیم پرگار
cam type regulation U تنظیم بادامکی
crystal control U تنظیم با بلور
carburetor adjustment U تنظیم کاربراتور
cascade control U تنظیم زنجیری
check gate U دریچه تنظیم
regulates U تنظیم کردن
air adjustment U تنظیم هوا
will adjust U تنظیم می کنم
expanded contrast U تنظیم کنتراست
electronic tuning U تنظیم الکترونی
electronic control U تنظیم الکترونیکی
automatic regulation U تنظیم خودکار
body alinement U تنظیم بدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com