English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
weather helm U تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
counter revolution U عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
anti servo tab U بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
antihistamine U موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
zeroes U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
zero U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
zeros U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
nothing to the right U دستور به سکانی برای نگهداشتن سکان به سمت راست
stop charge regulation U تنظیم با قطع جریان
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
penstock U دریچه مخصوص تنظیم جریان اب
adaptation U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
blue key U نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
adaptations U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
deflector U صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
fanning U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fans U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanned U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fan U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
tuner U پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
tuners U پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
turnaround time U مدت زمانی تنظیم جهت جریان داده در سیستم یک طرفه
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
clocks U مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
clock U مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
collimate U تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
Memmaker U امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
config.sys U در -MS DOS فایل متن مشخصاتی که حاوی دستوراتی برای تنظیم پارامترها و بار کردن نرم افزار درایو است
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
capacitance bridge U نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
shift the rudder U معکوس کردن سکان
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
reconsignment U تنظیم مجدد بارنامه برای تحویل
prints U طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
paramterization U عمل تنظیم پارامترها برای نرم افزار
print U طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
personalize U تنظیم یا تط بیق یک محصول برای کاربر خاص
printed U طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
parametric U عمل تنظیم پارامترها برای نرم افزار
circuit breaker U سویچی برای قطع جریان
circuit breakers U سویچی برای قطع جریان
sheet U طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد
stage set U تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش
dial U راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
sheets U طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد
dialed U راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dialled U راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dials U راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
windage U درجه تنظیم تیر برای پیشگیری اثر باد
left hand rule for electron flow U قاعده چپگرد برای جریان الکترون
conduction U توانایی یک ماده برای هدایت جریان
humidistat U اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
windage U تنظیم کمان هنگام وجود بادعرضی برای دقت در هدفگیری
conductive U مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
burners U وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
right hand rule for electron flow U قاعده راست گرد برای جریان الکترون
burner U وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
sets U نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
set U نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
setting up U نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
vent valve U دریچه روی بالن برای رهاکردن گاز یا هوا و تنظیم صعود
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
neutralize U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralised U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralising U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
discomfiting U خنثی کردن
counterbalances U خنثی کردن
counteracts U خنثی کردن
nulify U خنثی کردن
neutralizes U خنثی کردن
disarms U خنثی کردن
disarmed U خنثی کردن
countervail U خنثی کردن
discomfited U خنثی کردن
compensations U خنثی کردن
knock on the head U خنثی کردن
counteracted U خنثی کردن
counteracting U خنثی کردن
neutralization U خنثی کردن
compensation U خنثی کردن
neuter U خنثی کردن
counterbalance U خنثی کردن
neutered U خنثی کردن
neutralised U خنثی کردن
counteract U خنثی کردن
neutralises U خنثی کردن
counterbalanced U خنثی کردن
neutralize U خنثی کردن
neutralising U خنثی کردن
frustrating U خنثی کردن
annul U خنثی کردن
to knock the bottom out of U خنثی کردن
frustrates U خنثی کردن
compensate U خنثی کردن
negatives U خنثی کردن
compensated U خنثی کردن
negative U خنثی کردن
negated U خنثی کردن
compensates U خنثی کردن
annulling U خنثی کردن
stultified U خنثی کردن
annulled U خنثی کردن
negating U خنثی کردن
frustrate U خنثی کردن
negation U خنثی کردن
undoes U خنثی کردن
stultify U خنثی کردن
negates U خنثی کردن
stultifies U خنثی کردن
negate U خنثی کردن
annuls U خنثی کردن
disarm U خنثی کردن
counterwork U خنثی کردن
neuters U خنثی کردن
stultifying U خنثی کردن
neutralizing U خنثی کردن
counterweigh U خنثی کردن
neutering U خنثی کردن
discomfit U خنثی کردن
inactivate U خنثی کردن
undo U خنثی کردن
discomfits U خنثی کردن
entrance head U بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
gill type flap U فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
embolectomy U عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
gill U فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
docket U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
dockets U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketing U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketed U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
sterilize U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilizing U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilizes U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilized U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilising U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilised U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilises U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
deactivate U خنثی کردن مین
neutralization U خنثی کردن اتش
deactivating U خنثی کردن مین
buffs U خنثی کردن جنبیدن
disposal U کشف و خنثی کردن
to foil a plan U خنثی کردن نقشه ای
buff U خنثی کردن جنبیدن
suppressing U خنثی کردن اتش
suppresses U خنثی کردن اتش
suppress U خنثی کردن اتش
deactivates U خنثی کردن مین
deactivated U خنثی کردن مین
de- U کرده را خنثی کردن
powers U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
pillow U صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
powered U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powering U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
pillows U صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
stop U نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
tabulation U نقاط تنظیم در امتداد یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab متوقف میشود
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. U هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
stops U نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
stopped U نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
stopping U نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
MIDI setup map U فایلی که حاوی تمام داده مورد نیاز برای بیان تنظیم MIDI Mapper باشد
T committee U انجمن ANSI که استانداردهای ارتباطی دیجیتال برای آمریکا تنظیم میکند , به ویژه سرویسهای ISDN
neutralised U بطور شیمیایی خنثی کردن
neutralizing U بطور شیمیایی خنثی کردن
foiled U عقیم گذاردن خنثی کردن
neutralize U بطور شیمیایی خنثی کردن
neutralizes U بطور شیمیایی خنثی کردن
foils U عقیم گذاردن خنثی کردن
countermine U با دسیسه متقابل خنثی کردن
mine hunting U کشف و خنثی کردن مین
defuse U خنثی کردن از وخامت کاستن
foil U عقیم گذاردن خنثی کردن
defusing U خنثی کردن از وخامت کاستن
defused U خنثی کردن از وخامت کاستن
neutralises U بطور شیمیایی خنثی کردن
foiling U عقیم گذاردن خنثی کردن
to cut the ground from under a person's U دلایل کسی را خنثی کردن
neutralization U بی اثر کردن خنثی کننده
neutralising U بطور شیمیایی خنثی کردن
defuses U خنثی کردن از وخامت کاستن
paralyse U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyses U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzing U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzed U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralysed U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzes U زمین گیر کردن خنثی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com