Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
timing
U
تنظیم زمان عمل کردن موتور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
timing
U
تنظیم زمان احتراق موتور
tune up
U
موتور را تنظیم کردن
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
timed
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
time
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
times
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
tune up
<idiom>
U
تنظیم موتور ماشین
concatenation motor control
U
تنظیم زنجیری سرعت موتور
adjusting ring
U
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
omni axial nozzle
U
نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
julian calendar
U
تقومی که در سال 64 میلادی زمان ژولیوس سزار در روم تنظیم شده
sight adjustment
U
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
tunes
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting
U
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tune
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
timing disc
U
علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
dummies
U
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
dummy
U
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
fuze setting
U
بستن زمان به ماسوره تنظیم ماسوره
motoring
U
گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
phosphor
U
صفحه نمایش پوشیده شده که تصاویر نمایش داده شده در زمان طولانی تر از تنظیم مجدد برمی گرداند و اثرات نور را کم میکند
engine
U
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine
U
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
variable geometry engine
U
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting
U
نصب موتور قرارگاه موتور
primming
U
بتونه کاری کردن راه انداختن موتور یا گرم کردن ان
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
tune
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
motoring of generator
U
موتور کردن مولد
primed
U
گرم کردن موتور
turn over
<idiom>
U
موتور را روشن کردن
dismantling
U
پیاده کردن موتور
primes
U
گرم کردن موتور
dismantles
U
پیاده کردن موتور
prime
U
گرم کردن موتور
dismantled
U
پیاده کردن موتور
dismantle
U
پیاده کردن موتور
disassembly
U
پیاده کردن موتور
firing order
U
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
reengine
U
دارای موتور تازه کردن
corrects
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correcting
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correct
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
slip ring induction motor
U
موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
glide
U
پرواز کردن بدون نیروی موتور
glided
U
پرواز کردن بدون نیروی موتور
cooling drag
U
پسای ناشی از خنک کردن موتور
glides
U
پرواز کردن بدون نیروی موتور
run
U
به کار انداختن روشن کردن موتور
runs
U
به کار انداختن روشن کردن موتور
disassemble
U
پیاده کردن موتور اتومبیل جداکردن
calibrating
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrate
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
stet processus
U
گزارش اصلاحی تنظیم کردن ترک دعوی کردن
double squirrel cage motor
U
موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
flat twin engine
U
موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
to start
U
روشن کردن
[به کار انداختن]
[موتور یا خودرو]
compensate
U
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensated
U
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensates
U
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
set out
U
شرح دادن تنظیم کردن تعیین کردن
make out
U
تنظیم کردن
calibrate
U
تنظیم کردن
set up
U
تنظیم کردن
formulating
U
تنظیم کردن
attend
U
تنظیم کردن
regularizes
U
تنظیم کردن
formulated
U
تنظیم کردن
to make out
U
تنظیم کردن
regularizing
U
تنظیم کردن
to put in to shape
U
تنظیم کردن
formulates
U
تنظیم کردن
classifies
U
تنظیم کردن
classify
U
تنظیم کردن
classifying
U
تنظیم کردن
to set out
U
تنظیم کردن
regularized
U
تنظیم کردن
regularize
U
تنظیم کردن
to draw out
U
تنظیم کردن
regiment
U
تنظیم کردن
regiments
U
تنظیم کردن
calibrates
U
تنظیم کردن
frame
U
تنظیم کردن
calibrating
U
تنظیم کردن
attending
U
تنظیم کردن
attends
U
تنظیم کردن
calibrated
U
تنظیم کردن
regularising
U
تنظیم کردن
adjustment
U
تنظیم کردن
regularises
U
تنظیم کردن
adjustments
U
تنظیم کردن
formulate
U
تنظیم کردن
to draw up
U
تنظیم کردن
regularised
U
تنظیم کردن
redact
U
تنظیم کردن
regulated
U
تنظیم کردن
regulating
U
تنظیم کردن
lineup
U
تنظیم کردن
regulates
U
تنظیم کردن
adjust
U
تنظیم کردن
adjusting
U
تنظیم کردن
tunes
U
تنظیم کردن
tune
U
تنظیم کردن
lay down
U
تنظیم کردن
regulate
U
تنظیم کردن
adjusts
U
تنظیم کردن
paged
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
adjusting
U
مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusts
U
مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
to goose
[American E]
the engine
U
موتور
[ماشین]
را روشن کردن
[که صدا مانند زوزه بدهد]
to rev
[British E]
the engine
U
موتور
[ماشین]
را روشن کردن
[که صدا مانند زوزه بدهد]
spot
U
تنظیم تیر کردن
draw up
U
کارها را تنظیم کردن
pre-set
U
از پیش تنظیم کردن
spots
U
تنظیم تیر کردن
adjustments
U
تنظیم و میزان کردن
ranging
U
تنظیم تیر کردن
reconstitute
U
تنظیم مقیاس کردن
ranging
U
تنظیم کردن اسلحه
pre-setting
U
از پیش تنظیم کردن
pre-sets
U
از پیش تنظیم کردن
preset
U
از پیش تنظیم کردن
set the clock
U
ساعت را تنظیم کردن
reconstituted
U
تنظیم مقیاس کردن
reconstitutes
U
تنظیم مقیاس کردن
reconstituting
U
تنظیم مقیاس کردن
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
sight in
U
تنظیم کردن دید در تفنگ
order
U
سفارش دادن تنظیم کردن
adjusts
U
تصفیه نمودن تنظیم کردن
replenishes
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
adjusts
U
میزان کردن تنظیم کنید
adjusting
U
میزان کردن تنظیم کنید
replenish
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
adjusting
U
تصفیه نمودن تنظیم کردن
zero
U
روی صفر تنظیم کردن
replenished
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
replenishing
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
to draw up a contract
U
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
zeros
U
روی صفر تنظیم کردن
zeroes
U
روی صفر تنظیم کردن
synchronize
U
همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronised
U
همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronising
U
همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronises
U
همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronizes
U
همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
single phase induction motor
U
موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
locating
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
pressurizing
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
mounts
U
تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
pressurize
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
edit
U
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
locates
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
pilot
U
اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
located
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locate
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
piloted
U
اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
pilots
U
اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
set
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
setting up
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
sets
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
indicted
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
mount
U
تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
edited
U
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
indict
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
pressurises
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
indicts
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
pressurising
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurizes
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
billing
U
صورتحساب بدهی را تنظیم وارسال کردن
indicting
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
sight alinement
U
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
zeroes
U
تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
zero beat
U
تنظیم کردن دقیق موج دستگاه وفرکانس ان
zero
U
تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
wake up
U
تنظیم کردن یا شروع یا مقدار اولیه دادن
call book
U
دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
zeros
U
تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
contemporize
U
هم زمان کردن
edited
U
تصحیح کردن تنظیم کردن
control
U
نظارت کردن تنظیم کردن
controlling
U
نظارت کردن تنظیم کردن
align
U
تنظیم کردن تطبیق کردن
aligns
U
تنظیم کردن تطبیق کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com