English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
zero U تنظیم دقیق دستگاه
zeroes U تنظیم دقیق دستگاه
zeros U تنظیم دقیق دستگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
zero beat U تنظیم کردن دقیق موج دستگاه وفرکانس ان
altitude fine adjustment دستگاه تنظیم دقیق
Other Matches
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
fine adjustment U تنظیم دقیق
precision adjustment U تنظیم دقیق
fine setting U تنظیم دقیق
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
fine adjustment knob دکمه تنظیم دقیق
calibration U تنظیم الات دقیق
precision adjustment U تنظیم دقیق تیر
precision adjustment U تنظیم تیر دقیق
fine sight U تنظیم خط نشانه دقیق
fine sight U تنظیم دقیق زاویه توپ
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
damping U تنظیم کار دستگاه
power pack U دستگاه تنظیم برق
automation U دستگاه تنظیم خودکار
thermoregulator U دستگاه تنظیم حرارت
preselection U تنظیم از قبل [دستگاه سازی]
pantograph U دستگاه رسام قابل تنظیم
pacemaker U دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
pacemakers U دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
mach trim compensator U دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
thermostats U :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostat U :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
adjusting ring U حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
particular redemption U دقیق
precision U دقیق
wistful U دقیق
exact solution U حل دقیق
exquisite U دقیق
subtil U دقیق
punctual U دقیق
stringent U دقیق
stringently U دقیق
advertent U دقیق
exacts U دقیق
punctiliously U دقیق
punctilious U دقیق
scholastical U دقیق
accurate U دقیق
exacted U دقیق
literal U دقیق
scrutinizer U دقیق
intent U دقیق
exact U دقیق
tenty U دقیق
astute U دقیق
scholastic U دقیق
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
exact location U محل دقیق
instruments U الات دقیق
queazy U زیاد دقیق
arm of precision U اسلحه دقیق
control U توپزن دقیق
sets U لجوج دقیق
controlling U توپزن دقیق
controls U توپزن دقیق
setting up U لجوج دقیق
watchful U بی خواب دقیق
micro pressure gage U فشارسنج دقیق
strictly speaking U دقیق شویم
precision tools U الات دقیق
set U لجوج دقیق
tenuous U لطیف دقیق
thorough paced U دقیق گام
pryingly U با نگاه دقیق
detailed analysis U بررسی دقیق
detailed analysis U آنالیز دقیق
an a calculator U محاسب دقیق
subtle U دقیق لطیف
subtler U دقیق لطیف
queasy U زیاد دقیق
precision measurment U سنجش دقیق
pernickety U کاربسیار دقیق
scrutiny U بررسی دقیق
precise U دقیق کردن
precise U صریح دقیق
precise U خیلی دقیق
subtlest U دقیق لطیف
fine spun U دقیق خیالی
precision balance U ترازوی دقیق
precision tool U ابزار دقیق
precision spirit level U ترازوی دقیق
particularization U شرح دقیق
watchfulness U دقیق هشیاری
sound U بی خطر دقیق
sounded U بی خطر دقیق
soundest U بی خطر دقیق
sounds U بی خطر دقیق
punctual U باذکرجزئیات دقیق
precision sweep U روبش دقیق
precision instrument U سنجه دقیق
imprecise U غیر دقیق
precision fire U تیر دقیق
precisionist U بسیار دقیق
thoroughgoing U بسیار دقیق
precision levelling U ترازیابی دقیق
going-over U بررسی دقیق
goings-over U بررسی دقیق
high accuracy measurement U سنجش دقیق
in-depth U دقیق و عمیق
perpend U دقیق بودن
precisian U خیلی دقیق
precision scale U مقیاس دقیق
correct U دقیق یا درست
correcting U دقیق یا درست
persnickety U کاربسیار دقیق
corrects U دقیق یا درست
instrument U الات دقیق
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
to pore [over; on] U به مطالعه دقیق پرداختن
stickler U سمج خیلی دقیق
sticklers U سمج خیلی دقیق
precision casting U ریخته گری دقیق
precision bore U سوراخ کردن دقیق
measuring magnifier U مسافت یاب دقیق
off base <idiom> U غیر دقیق ،نادرست
precision measuring equipment U تجهیزات سنجش دقیق
tendering U دقیق ترد ونازک
tenderest U دقیق ترد ونازک
precision engineering U مهندسی ابزار دقیق
fine turning U میزان سازی دقیق
precision engineering U تکنیک ابزار دقیق
fine tuning U میزان سازی دقیق
probity U پیروی دقیق از اصول
tender U دقیق ترد ونازک
precision lathe U ماشین تراش دقیق
precision drill U مته کردن دقیق
tendered U دقیق ترد ونازک
pick someone's brains <idiom> U اطلاعات دقیق به کسی
inspected U ازمایش دقیق بازبینی
astringent U سخت گیر دقیق
edge sharpening U دقیق کردن لبه
a true and accurate report U گزارشی درست و دقیق
particular U دقیق نکته بین
inspecting U ازمایش دقیق بازبینی
mirror U ایجاد کپی دقیق
mirrored U ایجاد کپی دقیق
scrupulously <adv.> U خیلی دقیق وسواسی
inspect U ازمایش دقیق بازبینی
precision U اندازه گیری دقیق
precision U بسیار دقیق بودن
inspects U ازمایش دقیق بازبینی
facsimiles U کپی دقیق از یک متن
meticulous U خیلی دقیق وسواسی
facsimile U کپی دقیق از یک متن
mirrors U ایجاد کپی دقیق
pin point U تعیین دقیق نقاط
pore U بمطالعه دقیق پرداختن
pores U بمطالعه دقیق پرداختن
chronometer U ساعت شمار دقیق
mind one's P's and Q's <idiom> U خیلی دقیق به رفتاروگفتار
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
approximate U نه دقیق ولی تقریبا درست
formats U قواعد دقیق دستورات و آرگومان ها
approximated U نه دقیق ولی تقریبا درست
subtilization U ملایمت دقیق و لطیف سازی
punctilio U نکته دقیق در ایین رفتار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com