English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
drilling U تمرین نظامی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
Other Matches
drilling U تمرین نظامی
maneuver U تمرین نظامی
drillmaster U فرمانده تمرین نظامی سردسته
terrain exercise U تمرین یک وضعیت نظامی فقط از نظر بررسی وضع زمین
drill sergeant U گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
dry sum U تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
militarism U روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
rehearse U تمرین کردن
work out <idiom> U تمرین کردن
practice U تمرین کردن
drilled U تمرین کردن
rehearsed U تمرین کردن
rehearses U تمرین کردن
woodsheds U تمرین کردن
woodshed U تمرین کردن
staging U تمرین کردن
rehearsing U تمرین کردن
drill U تمرین کردن
drills U تمرین کردن
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
run through <idiom> U ازاول تا آخر بدون توقف کردن تمرین کردن
practising U ممارست تمرین کردن
exercise U ورزش تمرین کردن
practise U ممارست تمرین کردن
practises U ممارست تمرین کردن
exercises U ورزش تمرین کردن
practicing U ممارست تمرین کردن
moom poolgi U تمرین کردن تکواندو
exercised U ورزش تمرین کردن
rehearsal U تمرین کردن عملیات
practice U ممارست تمرین کردن
limber U تمرین نرمش کردن
rehearsals U تمرین کردن عملیات
emergency drill U تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
court martial U محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
sponsoring U سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
sleds U وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sled U وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
toe raise U تمرین ایستادن و بلند کردن بدن روی نوک پا
sponsor U سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
sponsors U سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
military channel U چانل نظامی مجرای نظامی
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
militarize U جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
militarization U نظامی کردن
militarize U نظامی کردن
militarization U نظامی کردن امور
demilitarization U غیر نظامی کردن
court martial U در دادگاه نظامی محاکمه کردن
demilitarised U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarising U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizing U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarises U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarize U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizes U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarized U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta U شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
marches U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
march U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marching U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
to rally scattered troops U جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
marched U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
ponying U همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
marching U راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marched U راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
march U راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marches U راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
hand salute U سلام نظامی دادن سلام نظامی
work out U تمرین
uses U تمرین
drills U تمرین
rehearsal U تمرین
trains U تمرین
rehearsals U تمرین
use U تمرین
practice U تمرین
ure U تمرین
drill U تمرین
trained U تمرین
actions U تمرین
action U تمرین
train U تمرین
exercise U تمرین
drilling U تمرین
exercises U تمرین
exercised U تمرین
drilled U تمرین
practice teaching U تمرین معلمی
experiences U تمرین دادن
exercise code word U رمز تمرین
wind sprint U تمرین دو سریع
exercise term U اسم تمرین
fartlek U تمرین دو استقامت
exercize U تمرین تکلیف
training distance U مسافت تمرین
practise U ورزش تمرین
battle drill U تمرین رزم
exercises U تمرین دادن
gymnastical U تمرین زورخانهای
exercisable U قابل تمرین
experiencing U تمرین دادن
physical exercise U تمرین بدنی
mobilization exercise U تمرین بسیج
physical exercise U تمرین ورزشی
unspaced practice U تمرین بی فاصله
pratique U تمرین عملی
dry run U تمرین جنگی
practice U ورزش تمرین
exercise U تمرین دادن
negative practice U تمرین منفی
practice period U دوره تمرین
practice effect U اثر تمرین
formal exercise U تمرین صوری
try-out U تمرین نهایی
try-outs U تمرین نهایی
experience U تمرین دادن
behavior rehearsal U تمرین رفتار
practising U ورزش تمرین
practicing U ورزش تمرین
mule U اتومبیل تمرین
rehearsal U تمرین نمایش
gunning U تمرین تیراندازی
field exercise U تمرین صحرایی
joint exercise U تمرین مشترک
overtrain U تمرین بیش از حد
field exercise U تمرین رزمی
circuit training U تمرین دایرهای
mules U اتومبیل تمرین
combatdrill U تمرین رزمی
drill U تمرین مته
rehearsals U تمرین نمایش
drilled U تمرین مته
rehearsals U تمرین از بر خواندن
rehearsal U تمرین از بر خواندن
staging U تمرین اب خاکی
fore exercise U تمرین مقدماتی
warm down U تمرین سبک
service practice U تمرین اموزشی
drills U تمرین مته
training U تعلیم و تمرین
rehearser U تمرین کننده
work out U تمرین امادگی
evolution U تمرین عالی
exercised U تمرین دادن
workshop practice U تمرین کارگاهی
practises U ورزش تمرین
massed practice U تمرین بی وقفه
training time U زمان تمرین
workouts U تمرین شدید
combat exercise U تمرین رزمی
mass practice U تمرین فشرده
workout U تمرین شدید
fire drills U تمرین اطفاء حریق
gyms U محل تمرین بوکس
gym U محل تمرین بوکس
multiple drill U تمرین چندکاره یا مختلط
head gear U کلاه تمرین بوکس
fire drill U تمرین اطفاء حریق
multiple drill U تمرین چند یکانی
mobilization exercise U تمرین بسیج نیروها
headguard U کلاه تمرین بوکس
toss ball against a wall U تمرین ابشار با دیوار
triceps extension U تمرین تقویت ماهیچه سه سر
headharness U کلاه تمرین بوکس
flash card U ورقه تمرین بصری
map exercise U تمرین روی نقشه
sand bag U سستی عمدی در تمرین
shadow ball U تمرین گوی اندازی
controlled exercise U تمرین کنترل شده
directed exercise U تمرین هدایت شده
work out U برنامه یک جلسه تمرین
live exercise U تمرین با تیر جنگی
punching bag U کیسه شن تمرین بوکس
mass practice U تمرین بدون استراحت
punch ball U گلابی تمرین بوکس
speedbag U گلابی تمرین بوکس
live exercise U تمرین رزمی حقیقی
punching bags U کیسه شن تمرین بوکس
heavy bag U کیسه شن تمرین بوکس
big bag U کیسه شن تمرین بوکس
command post exercise U تمرین پاسگاه فرماندهی
distributed practice U تمرین فاصله دار
skeet U انداختن تمرین تیراندازی
drill marching U تمرین پیاده روی
combat firing U تمرین تیراندازی رزمی
backboard U دیوار تمرین تنیس
dojang U سالن تمرین تکواندو
weight program U تمرین وزنه برداری
cavalletto U تیر پرش در تمرین با اسب
road work U دویدن جادهای در تمرین بوکس
net U محوطه تمرین محصوربا تور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com