English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
predilection U تمایل قبلی
predilections U تمایل قبلی
predispostion U تمایل قبلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
prepossession U اشغال قبلی تمایل بیجهت
Other Matches
presentiment U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiments U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
recumbency U تمایل
tendencies U تمایل
nisus U تمایل
left justification U تمایل به چپ
would U تمایل
proclivity U تمایل
proclivities U تمایل
intention U تمایل
tendency U تمایل
trend U تمایل
pendulums U تمایل
pendulum U تمایل
proneness U تمایل
trends U تمایل
liking U تمایل
month's mind U تمایل
disinclined U بی تمایل
propensity U تمایل
propensities U تمایل
appetency U تمایل
intentions U تمایل
gravitation U تمایل
trepan U تمایل
declination U تمایل
appetence or tency U تمایل
sentiment U تمایل
aclinic U بی تمایل
leaning U تمایل
addictedness U تمایل
leanings U تمایل
disposition U تمایل
unwilling U بی تمایل
orientation U تمایل
appetence U تمایل
leaned U تمایل داشتن
preoccupations U تمایل شیفتگی
falloff U تمایل داشتن
inclination U تمایل شیب
declinatory U دارای تمایل
inclining U تعظیم تمایل
against his grain U برخلاف تمایل او
preoccupation U تمایل شیفتگی
antipathetic U فاقد تمایل
lean U تمایل داشتن
central tendency U تمایل به مرکز
leans U تمایل داشتن
affect U تمایل داشتن
affects U تمایل داشتن
caprice U تمایل فکری
caprices U تمایل فکری
vein U حالت تمایل
veins U حالت تمایل
streak U تمایل میل
streaked U تمایل میل
fugitiveness U تمایل به فرار
fantasy U میل تمایل
fantasies U میل تمایل
disinclination U عدم تمایل
tilts U کجی تمایل
portraint orientation U تمایل عمودی
tilted U کجی تمایل
tilt U کجی تمایل
landscape orientation U تمایل افقی
hang U تردید تمایل
hangs U تردید تمایل
streaking U تمایل میل
proclivity to steal U تمایل بدزدی
polarity U تمایل قطبی
streaks U تمایل میل
reactive tendency U تمایل واکنشی
aptitude U تمایل طبیعی
aptitudes U تمایل طبیعی
work effort U تمایل به کار
the herd instinct U تمایل بگروه
self immolation U تمایل به خودکشی
trepan U تمایل داشتن
propensities U تمایل طبیعی
propensity U تمایل طبیعی
propend U تمایل داشتن
wish [would like] U تمایل داشتن
propensity to consume U تمایل به مصرف
polarities U تمایل قطبی
gust U تمایل مزمزه
sinistral U تمایل بچپ
list U تمایل کجی
gusts U تمایل مزمزه
marginal propensity to absorb U تمایل نهائی به جذب
kindlily U با تمایل به مهربانی مهربانانه
inclination for any thing U تمایل یا میل بچیزی
take to U تمایل پیدا کردن به
tendency toward something U تمایل به سوی چیزی
hade U تمایل پیدا کردن
turn U تمایل تغییر جهت
odds U تمایل بیک سو احتمالات
proclivity U تمایل طبیعی بچیز بد
proclivities U تمایل طبیعی بچیز بد
to take a ply U تمایل پیدا کردن
turns U تمایل تغییر جهت
tilt angle U زاویه تمایل به طرفین
uptrend U تمایل بسوی بالا
express willingness U اظهار تمایل کردن
argumentativeness U تمایل یاعادت به جدال
take to U تمایل پیدا کردن
biases U تمایل بیک طرف
bias U تمایل بیک طرف
rapprochement U نزدیکی تمایل بدوستی
evasiveness U تمایل به طفره یاگریز
yen U تمایل رغبت شدید
propensity to do evil U تمایل به بدی کردن
marginal propensity to expend U تمایل نهائی به مخارج
low marginal propensity to cunsume U تمایل ارام به مصرف
aforetime U قبلی
fore U قبلی
prior U قبلی
preceding U قبلی
one-time U قبلی
predecessors U قبلی
predecessor U قبلی
previous U قبلی
ex- U قبلی
ex U قبلی
foregone U قبلی
desirability U درجه تمایل شرایط مطلوب
tenor U تمایل صدای زیر مردانه
diathesis U تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
helm U تمایل قایق به انحراف از مسیر
declaration of intention U افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
worldliness U تمایل به ماده پرستی و جسمانیت
adductor U تمایل عضو بطرف محور
helms U تمایل قایق به انحراف از مسیر
frigid U دارای اندکی تمایل جنسی
tenors U تمایل صدای زیر مردانه
frigidity U کمی تمایل درقوای جنسی
diminishing utility U قانون تقلیل تمایل به مصرف
heredity U تمایل برگشت باصل توارث
pregiurement U احتساب قبلی
pretreatment U معالجه قبلی
premeditatedly U با اندیشه قبلی
foretype U نمونه قبلی
prepossession U تصرف قبلی
previous work U کارهای قبلی
preformation U تشکیل قبلی
at sight U بی مطالعه قبلی
late war U جنگ قبلی
pre arrangement U قرار قبلی
pre arrengement U قرار قبلی
precognition U اطلاع قبلی
precompression U تراکم قبلی
foreordainment U حکم قبلی
preconidtion U شرط قبلی
predesignation U تعیین قبلی
preengagement U تعهد قبلی
preexistence U موجودیت قبلی
foredoom U محکومیت قبلی
prefiguration U تصور قبلی
prefiguration or prefigurement U نمایش قبلی
foretoken U اعلام قبلی
backgrounds U معلومات قبلی
premonition U اخطار قبلی
preoccupation U اشغال قبلی
premeditated U با قصد قبلی
preview U اطلاع قبلی
preoccupations U اشغال قبلی
forewarning U اخطار قبلی
premeditation U قصد قبلی
previews U اطلاع قبلی
background U معلومات قبلی
premonitions U اخطار قبلی
forethought U اندیشه قبلی
presuppositions U فرض قبلی
chain U از کلمه قبلی
presupposition U فرض قبلی
chains U از کلمه قبلی
levorotary U دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
bear out U تمایل اسب به نزدیک شدن به حد خارجی
negative diheral U تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین
undersexed U دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
levorotatory U دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
premonitory U متضمن اخطار قبلی
prior permission U اجازه قبلی پرواز
bias U ولتاژ قبلی دادن
pre indexing U فهرست سازی قبلی
malice aforethought U سوء نیت قبلی
biases U ولتاژ قبلی دادن
prognostications U تشخیص قبلی مرض
prelibation U ازمایش یانوشیدن قبلی
pre indexing U شاخص گذاری قبلی
as you were U به حالت قبلی برگردید
pre engaged U دارای تعهد قبلی
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
prognostication U تشخیص قبلی مرض
A one-month notice. U اطلاع قبلی یک ماهه
forebedement U اخبار قبلی پیشگویی
leave hanging (in the air) <idiom> U بدون تصمیم قبلی
off the cuff <idiom> U بدون آمادگی قبلی
oversteer U تمایل به پیچیدن بیش از حدراننده به خصوص در سر پیچ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com