English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
type bar U تمام کاراکترها در یک مجموعه کاراکتر معین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
character set U دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
fully formed character U کاراکتر تمام شکل یافته
code level U تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
program U مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
programs U مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
package U مجموعه برنامههای کامپیوتری و روش استفاده ها که تمام خصوصیات کار مشخص را بپوشاند.
packaged U مجموعه برنامههای کامپیوتری و روش استفاده ها که تمام خصوصیات کار مشخص را بپوشاند.
packages U مجموعه برنامههای کامپیوتری و روش استفاده ها که تمام خصوصیات کار مشخص را بپوشاند.
transmission U مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
transmissions U مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
parts explosion U رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
character fill U پر کردن کاراکترها
character density U تراکم کاراکترها
overrun error U اشتباه در انتقال و جایگیری کاراکترها
character pitch U تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
false attack U حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
pitches U پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
pitch U پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
scrapbooks U مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
scrapbook U مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
subset U مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
restatement of the law U مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
universal U مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
burster block U مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
dejagging U نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها
composition and make up terminal U صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد
character recognition U تشخیص کاراکتر
check character U کاراکتر مقابلهای
optical character U کاراکتر نوری
numeric character U کاراکتر عددی
escape character U کاراکتر گریز
sync character U کاراکتر همگام
control character U کاراکتر کنترلی
crc character U کاراکتر CRC
enquiry character U کاراکتر پرس و جو
character U دخشه کاراکتر
character per second U کاراکتر درثانیه
character per inch U کاراکتر دراینچ
characters U دخشه کاراکتر
sync U کاراکتر همگام
blank character U کاراکتر تهی
metacharacter U فوق کاراکتر
esc U کاراکتر گریز
global character U کاراکتر سراسری
character code U رمز کاراکتر
illigal character U کاراکتر غیرقانونی
magnetic character U کاراکتر مغناطیسی
null character U کاراکتر تهی
character generator U مولد کاراکتر
lsc U کاراکتر با کمترین ارزش
blank character U کاراکتر جای خالی
aknowledge character U کاراکتر مورد قبول
error control character U کاراکتر کنترل خطا
form feed character U کاراکتر تغذیه فرم
figure shift U کلید یا کد مبدل کاراکتر
illigal character U کاراکتر غیر مجاز
negative acknowledge character U کاراکتر تصدیق منفی
print control character U کاراکتر کنترل چاپ
nongraphic character U کاراکتر غیر گرافیکی
ocr U شناخت کاراکتر نوری
dot matrix character U کاراکتر ماتریس نقطهای
cps U Second Per Characters کاراکتر بر ثانیه
communication control character U کاراکتر کنترل ارتباطی
character based program U برنامه مبتنی بر کاراکتر
caracter addressable U کاراکتر نشانی پذیر
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminated U تمام شدن تمام کردن
terminates U تمام شدن تمام کردن
terminate U تمام شدن تمام کردن
enq U character ENQuiry کاراکتر پرس و جو
accuracy control character U دخشه یا کاراکتر کنترل دقت
special character U علامت ویژه کاراکتر مخصوص
variable length character encoding U رمزگذاری کاراکتر با طول متغیر
cisc U مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
ampersand U کاراکتر & است که بجای and بکار می رود
ack U Character Ackowledge کاراکتر مورد قبول
micr U بازشناسی کاراکتر با جوهرمغناطیسی Recognition InkCharacter agnetic
pad character U کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
elite type U یک اندازه تحریر که دوازده کاراکتر را در هر اینچ تحریرقرار میدهد
blanking U نشان ندادن یک کاراکتر یا ترک یک فضا در صفحه نمایش
typematic U هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
time charter U اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
optical character recognition U تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
wand U دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wands U دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
gynoecium U مجموعه الت مادگی گل مجموعه مادگی
cable assembly U مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
framing error U خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
backslash U کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
prompted U کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompts U کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompt U کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
lapped U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
asynchronous transmission U اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
panorama U تمام نما اینه تمام نما
full track U تمام شنی خودرو تمام شنی
panoramas U تمام نما اینه تمام نما
typeover U توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب
specific U معین
accessory U معین
limiting U معین
specifics U معین
settled U معین
auxiliary U معین
precise U معین
regular U معین
given U معین
auxiliaries U معین
regulars U معین
ledger U معین
certain U معین
ledgers U معین
ally U معین
punctual U معین
adjutant U معین
adjutants U معین
accessorial U معین
adjutor U معین
indeterminate U نا معین
allying U معین
specified U معین
determinate U معین
ancillary U معین
rubicon U حد معین
definite U معین
subsidiaries U معین
subsidiary U معین
fixed U معین
rose bay U گل معین التجاری
thetic U مقرر معین
auxiliary U امدادی معین
thetical U مقرر معین
part performance U عقد معین
aoristic U غیر معین
rhomboidal U شبه معین
regulars U معین مقرر
auxiliaries U امدادی معین
the fullness of time U وقت معین
specifics U مخصوص معین
regular U معین مقرر
limit U معین کردن
statically determined U از نظراستاتیکی معین
specified time U وقت معین
allotted time U وقت معین
do U فعل معین
assignable U معین مشخص
doses U اندازه معین
spanning U مدت معین
spanned U فاصله معین
spanned U مدت معین
span U مدت معین
determinately U بطور معین
adverb U معین فعل
adverbs U معین فعل
adverb modifying a verb U معین فعل
spanning U فاصله معین
spans U مدت معین
spans U فاصله معین
dosed U اندازه معین
dose U اندازه معین
dosing U اندازه معین
determinate error U خطای معین
shall U فعل معین
anyone U هرشخص معین
destined U مقصد معین
denominate U معین کردن
figure out U معین کردن
designating U معین کردن
designates U معین کردن
insets U : معین کردن
definitive U معین کننده
ledger card U کارت معین
linking verb U فعل معین
settle U معین کردن
designate U معین کردن
positive U یقین معین
at a stated time U در وقت معین
inset U : معین کردن
general ledger U معین عام
settles U معین کردن
allocating U معین کردن
allocates U معین کردن
allocate U معین کردن
defining U معین کردن
defines U معین کردن
defined U معین کردن
define U معین کردن
systematically U با روش معین
specific U مخصوص معین
on a given day U در روزی معین
specify U معین کردن
specifies U معین کردن
spaces U مدت معین
span U فاصله معین
space U مدت معین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com