English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pay up U تمام وکمال پرداختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in full U تمام وکمال
thorough going U تمام وکمال
thoro U تمام وکمال
thoroughgoing U تمام وکمال
wholly U تمام وکمال
consummate U تمام وکمال بحدکمال
consummated U تمام وکمال بحدکمال
partitur U بطور تمام وکمال
partitura U بطور تمام وکمال
consummates U تمام وکمال بحدکمال
fully-fledged U انجام تمام وکمال
consummating U تمام وکمال بحدکمال
wells U تماما تمام وکمال
well U تماما تمام وکمال
to pay off U تمام و کمال پرداختن
to pay up U تمام و کمال پرداختن
kalon U جمال وکمال
scholarship U فضل وکمال
scholarships U فضل وکمال
learning U فضل وکمال
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminated U تمام شدن تمام کردن
terminates U تمام شدن تمام کردن
terminate U تمام شدن تمام کردن
pays U پرداختن
paying U پرداختن
shell out U پرداختن
abye U پرداختن
take to U پرداختن
to brush up U پرداختن
imburse U پرداختن
foot the bill <idiom> U پرداختن
pay U پرداختن
aby U پرداختن
fork out <idiom> U پرداختن
defraying U پرداختن
defrayed U پرداختن
defray U پرداختن
practicing U پرداختن
disbursing U پرداختن
disburses U پرداختن
disbursed U پرداختن
disburse U پرداختن
practising U پرداختن
practises U پرداختن
practise U پرداختن
to fork over U پرداختن
defrays U پرداختن
pony up <idiom> U پرداختن
cough up U پرداختن
kick over <idiom> U پرداختن
meets U پرداختن
meet U پرداختن
practice U پرداختن
indemnity U غرامت پرداختن
get down to work U بکار پرداختن
indemnities U غرامت پرداختن
activate U بفعالیت پرداختن
turn to U بکار پرداختن
indemnify U غرامت پرداختن
to pay in a U پیشکشی پرداختن
to pay on account [American English] U یک قسط را پرداختن
to make a part [ial] payment U یک قسط را پرداختن
foot U پرداختن مخارج
nails U به موقع پرداختن
activating U به فعالیت پرداختن
putting U بفعالیت پرداختن
puts U بفعالیت پرداختن
put U بفعالیت پرداختن
pay at tenor U در سررسید پرداختن
recompensed U غرامت پرداختن
recompense U غرامت پرداختن
To get on with a job. U بکاری پرداختن
activates U به فعالیت پرداختن
nail U به موقع پرداختن
activated U به فعالیت پرداختن
recompensing U غرامت پرداختن
pipe up U به سخن پرداختن
nailed U به موقع پرداختن
To pay money. To make a payment. U پول پرداختن
recompenses U غرامت پرداختن
prepay U قبلا پرداختن
activate U به فعالیت پرداختن
pony U پرداختن خلاصه اخبار
poney U پرداختن خلاصه اخبار
proceeded U اقدام کردن پرداختن به
proceed U اقدام کردن پرداختن به
layaway plan <idiom> U قرض راکم کم پرداختن
pay off something U چیزی را قسطی پرداختن
pore U بمطالعه دقیق پرداختن
acquit U پرداختن و تصفیه کردن
loosest U سبکبار کردن پرداختن
looser U سبکبار کردن پرداختن
loose U سبکبار کردن پرداختن
ponies U پرداختن خلاصه اخبار
pores U بمطالعه دقیق پرداختن
acquits U پرداختن و تصفیه کردن
acquitting U پرداختن و تصفیه کردن
to pore [over; on] U به مطالعه دقیق پرداختن
insolvent U فاقد توانایی پرداختن دیون
to pay off a debt [mortgage] U بدهی [رهنی] را قسطی پرداختن
pick up the tab <idiom> U صورت حساب کسی را پرداختن
to compound U قسطی پرداختن [کمتراز بهای اصلی]
activating U فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
activates U فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
activated U فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
to get down to business U به کار اصلی پرداختن [اصطلاح روزمره]
treat someone <idiom> U پول کسی را پرداختن ،دعوت کردن
liquidated damages U پرداختن جریمه جهت فسخ قرارداد
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
lap U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
panorama U تمام نما اینه تمام نما
panoramas U تمام نما اینه تمام نما
full track U تمام شنی خودرو تمام شنی
to pay against receipt U در برابر رسید پرداختن درمقابل رسید دادن
It's over. U تمام شد.
off U تمام
thru U تمام
entire U تمام
thorough U تمام
through U تمام
out and out U تمام
out-and-out U تمام
incomplete U نا تمام
all night U در تمام شب
full-face U تمام رخ
rounded U پر تمام
yame U تمام
full U تمام
lion's share U تمام
full-length U تمام قد
whole length U تمام قد
full face U تمام رخ
fullest U تمام
complete U تمام
completed U تمام
full length U تمام قد
whole U تمام
it is all up U تمام شد
completing U تمام
completes U تمام
all out U باشدت تمام
full-time U تمام وقت
attain U تمام کردن
unfinished U تمام نشده
attaining U تمام کردن
attains U تمام کردن
yean round U در تمام سال
all d. U در تمام روز
fulfill U تمام کردن
integrate U تمام کردن
fiddle away U تمام کردن
yearlong U یکسال تمام
finisher U تمام کننده
dyed-in-the-wool U تمام و کمال
due U تمام شده
through U تمام شده
spring-clean U تمام وکمالتمیزکردن
exhaustible U تمام شدنی
wrap up U تمام شدن
defunct U تمام شده
to finish off U تمام کردن
attained U تمام کردن
full-page U تمام صفحه
all day long <idiom> U تمام روز
to run away with U تمام کردن
completive U تمام کننده
by all means U با تمام وسائل
depletable U تمام شدنی
lie-in U تمام شدن
lie in U تمام شدن
fullest U تمام قدرت
consummative U تمام کننده
consumptible U تمام شدنی
to see through U تمام کردن
full U تمام تکمیل
full U تمام قدرت
get (something) over with <idiom> U تمام کردن
give out <idiom> U تمام شده
to see out U تمام کردن
cosecant U قطرفل تمام
fullest U تمام تکمیل
fulfils U تمام کردن
dyed-in-the-wool U به تمام معنی
use up U تمام کردن
whole hog U تمام راه
dyed-in-the-wool U تمام عیار
all this U تمام اینها
end of mission U ماموریت تمام
all risks U تمام خطرات
f. and fell U تمام بودن
f. sixmiles U 6میل تمام
integrating U تمام کردن
go through with <idiom> U تمام کردن
ammo zero U مهمات تمام
fulfills U تمام کردن
peter U تمام شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com