English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
They searched the whole town . U تمام شهر را گشتند ( جستجو کردند )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The planes pin- pointed the enemy targets . U هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
relational database U پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database management system U پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
linear U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
searched U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searchingly U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
backwards U جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
distributing U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distribute U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributes U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminated U تمام شدن تمام کردن
terminates U تمام شدن تمام کردن
terminate U تمام شدن تمام کردن
he was refused employment U کردند
they mulcted him U او را جریمه کردند
they proclaimed him sovereign U اعلان کردند
they put their heads together U با هم مشورت کردند
The trees are in bloom . U درختها گه کردند
they had words U باهم نزاع کردند
They greeted each other. U با هم سلام وتعارف کردند
They escaped under cover of darkness. U درتاریکی شب فرار کردند
potsdom agreement U تاکید وتشریح کردند
They pinched my keys. U کلیدهایم رابلند کردند
they put up a good fight U جنگ خوبی کردند
what a ready welcome i found! U چه حسن استقبالی از من کردند !
It was required of me . They imposed it on me . U آنرا به من تکلیف کردند
he was sent to england U به انگلیس اعزام کردند
They changed seats . U صندلی هایشان را با هم عوض کردند
His path was strewn with flowers . U مقدم اورا گلباران کردند
the house was highly rated U خانه رازیاد تقویم کردند
The kids stamped on the ants . U بچه ها مورچه را با لگه له می کردند
They were talking in Spanish . U بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
bombers raided the city U بمب افگن ها ان شهررابمباران کردند
He was deported from Iran. U اورااز ایران اخراج کردند
its was extended U مدت اعتبارانرا دراز کردند
they poured toward that city U سوی ان شهر هجوم کردند
they were made one U یعنی باهم عروسی کردند
They beat each other black and blue. U همدیگر را خونین ومالین کردند
Fatimid U [پادشاهان اسلامی که در مصر حکومت می کردند.]
he paid through the nose U زیاد به او تحمیل کردند گوشش را بریدند
bombers raided the city U بمب افگن هابران شهرحمله کردند
he was engagedon probation U بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
They shook hand and made up. U با یکدیگر دست دادند وآشتی کردند
she was shot for a spy U اورابه تهمت جاروزی تیرباران کردند
We sent for the doctor. U برای ما این دکتر را صدا کردند.
The soldirs leg was amputated . U پای سرباز را قطع کردند ( بریدند )
He was framed. U برایش پاپوش دوختند ( توطئه کردند )
the exercised thier veto U انها حق وتوی خود را اعمال کردند
I had my car broken into last week. U هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
knickerbocker U زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
corinthian brass or bronze U یکجور مفرغ که ازسیم و زرومس ترکیب می کردند
inns of chancery U عمارتی در لندن که بیشترشاگردانش حقوق در ان زندگی می کردند
they howled the speaker down U سخنگوراباجیغ وداد وادار به پایین امدن کردند
The bandits stripped him of all his belongines . U دزدهای سر گردنه ( راهزنان ) اورا لخت کردند
They I got confused . U آنقدر ازمن سؤال کردند که گیج شدم
Everybody condemned his foolish behaviour . U همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
Shoppers were scrambling to get the best bargains. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
The victors demanded unconditional surrender . U فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
leet U دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea. U من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
Boers U سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
The room is bare of furniture . U این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
Few reporters dared to enter the war zone. U چندی از خبرنگاران جرأت کردند وارد منطقه جنگی بشوند.
Our children have all left home now, but [except] [bar] one. U همه بچه های ما خانه را ترک کردند به غیر از یکی.
Boer U سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
myrmidon U یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
mohock U تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
lombards U گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
sabbatical year U در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
Quantel U شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
generation U کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
generations U کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
probes U جستجو
probe U جستجو
seeks U جستجو
seeking U جستجو
searchingly U جستجو
rummaged U جستجو
rummaging U جستجو
seek U جستجو
probed U جستجو
search U جستجو
searched U جستجو
on the lurk U در جستجو
right of search U حق جستجو
hunt U جستجو
hunted U جستجو
searches U جستجو
hunts U جستجو
rummage U جستجو
queried U جستجو
databases U جستجو
prowls U جستجو
prowling U جستجو
prowl U جستجو
investigation U جستجو
investigations U جستجو
researches U جستجو
research U جستجو
researched U جستجو
researching U جستجو
queries U جستجو
query U جستجو
querying U جستجو
database U جستجو
look up U جستجو
rummages U جستجو
quest U جستجو
prowled U جستجو
quests U جستجو
inquisitions U جستجو
inquisition U جستجو
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it. U ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند [مخالفت کردند ] .
to scratch about U جستجو کردن
mouse U جستجو کردن
elimination U در حین جستجو
disquisition U تحقیق جستجو
snook U جستجو کردن
searcher U جستجو کننده
searchers U جستجو کننده
search memory U حافظه جستجو
search string U رشته جستجو
searchable U قابل جستجو
searching time U زمان جستجو
ransack U جستجو کردن
searchless U بدون جستجو
seeker U جستجو کننده
seeking U جستجو کردن
to rummage U جستجو کردن
to browse through U جستجو کردن
ransacking U جستجو کردن
ransacks U جستجو کردن
seeds U جستجو کردن
seed U جستجو کردن
to feel after any thing جستجو کردن
to smell about U جستجو کردن
corrective maintenance U عمل جستجو
ransacked U جستجو کردن
scour U جستجو کردن
search cycle U چرخه جستجو
to search after U جستجو کردن
mouses U جستجو کردن
seek U جستجو کردن
scours U جستجو کردن
scoured U جستجو کردن
seeks U جستجو کردن
search key کلید جستجو
seach U جستجو کردن
hunt up U جستجو کردن
search results U نتایج جستجو
track down <idiom> U جستجو کردن
hunt after U جستجو کردن
quester U جستجو کننده
to hunt up U جستجو کردن
hunt out U با جستجو یافتن
searches U جستجو کردن
search and replace U جستجو و جایگزینی
search U جستجو کردن
hunt for U جستجو کردن
search result U نتیجه جستجو
surveillance U جستجو کردن
to search U جستجو کردن
searchingly U جستجو کردن
mouser U جستجو کننده
searched U جستجو کردن
lap U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
tripartite declaration of 0 U اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
exhaustive search U جستجو هر رکورد در پایگاه
snooker U بوکش جستجو کننده
to hunt out U جستجو کردن ویافتن
tracers U طراح جستجو کننده
to make r. after something U چیزی را جستجو کردن
tracer U طراح جستجو کننده
seek U جستجو برای یافتن
to search U گشتن [جستجو کردن]
seeking U جستجو برای یافتن
fibonacci search U جستجو فیبو ناجی
to prospect [for] U جستجو کردن [برای]
seeks U جستجو برای یافتن
traceable U جستجو کردنی یافتنی
wild goose chase <idiom> U ناامیدانه جستجو کردن
average seek time U مدت متوسط جستجو
had searched U اگر جستجو میکردید
total search result U مجموع نتیجه جستجو
to grub U جستجو کردن [برای]
to grub about U جستجو کردن [برای]
go through <idiom> U جستجو وکنکاش کردن
global search and replace U جستجو و جایگزینی سراسری
HTTPD U تصدیق و جستجو باشد
to sift through something U با زیر و رو جستجو کردن
search results U نتیجه های جستجو
I had pins and needles in my legs. U ساق پاهایم [در اثر خواب رفتگی] مور مور می کردند.
full track U تمام شنی خودرو تمام شنی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com