English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (29 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
radiotelegraph U تلگراف رادیویی کردن
radiotelegraphic U تلگراف رادیویی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wire U تلگراف کردن تلگراف زدن
wires U تلگراف کردن تلگراف زدن
cone of silence U مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
radio interference U تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
telegraphed U تلگراف کردن
telegraph U تلگراف کردن
telegraphs U تلگراف کردن
telegrams U تلگراف کردن
telegram U تلگراف کردن
telegraphing U تلگراف کردن
cabled U تلگراف کردن
cable U تلگراف کردن
radio button U شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
wireless U بابی سیم تلگراف مخابره کردن
wirelesses U بابی سیم تلگراف مخابره کردن
cabled U سیم کشی کردن تلگراف کردن
cable U سیم کشی کردن تلگراف کردن
demodulate U از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
vocoder U وسیله کوتاه کردن عرض باندفرکانس رادیویی
homing U روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
meaconing U گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
squelch circuit U یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
wire U سیم تلگراف سیم کشی کردن
wires U سیم تلگراف سیم کشی کردن
telegram U تلگراف
telegraphy U فن تلگراف
telegraphing U تلگراف
telegraphy U تلگراف
telegraphs U تلگراف
telegraphed U تلگراف
cable U تلگراف
cabled U تلگراف
cablegram U تلگراف
telegrams U تلگراف
telegraphically U با تلگراف
telegraph U تلگراف
telegraph alphabet U الفبای تلگراف
by wire U بوسیله تلگراف
synchronous telegraphy U تلگراف همزمان
telegraphed U دستگاه تلگراف
telegraph engineering U تکنیک تلگراف
telegraphs U دستگاه تلگراف
radiotelegraph U تلگراف بی سیم
impluse telegraphy U تلگراف ایمپولزی
cable U سیم تلگراف
duplex telegraphy U تلگراف دو جهتی
telegraphing U دستگاه تلگراف
central office U تلکس و تلگراف
radio telegraphy U تلگراف بیسیم
line telegraphy U تلگراف خطی
telegraph apparatus U دستگاه تلگراف
telegraph U دستگاه تلگراف
telegraph cable U کابل تلگراف
duplex telegraphy U تلگراف دوگانه
cabled U سیم تلگراف
multiple telegraphy U تلگراف چندگانه
wireless U تلگراف بی سیم
spark sending U تلگراف جرقهای
radiotelegraphic U تلگراف بی سیم
radiotelegraphy U تلگراف بی سیم
radioteletype U تلگراف بی سیم
relay magnet U رله تلگراف
dispenser U نافرهزینه تلگراف
dispensers U نافرهزینه تلگراف
wireless telegraphy U تلگراف بیسیم
telegraphic alphabet U الفبای تلگراف
radiotelegraph U رادیو تلگراف
telegraph relay U رله تلگراف
wirelesses U تلگراف بی سیم
phonoplex telegraphy U تلگراف فونوپلکس
telegraphic key شستی تلگراف
telegrapher U تلگراف کننده
telegraph key تکمه تلگراف
wireway U سیم تلگراف و تلفن
rewiring U دوباره تلگراف زدن
quadruplex telephony U تلگراف تمام جهتی
aerogram U مخابره با تلگراف بی سیم
fire alarm telegraph U تلگراف اتش سوزی
multiplex telegraphy U تلگراف چند جهتی
quadruplex circuit U تلگراف تمام جهتی
rewires U دوباره تلگراف زدن
radiotelegram U مخابره تلگراف بیسیم
rewire U دوباره تلگراف زدن
trunk U تلگراف یا تلفن بدنه
polar duplex telegraphy U تلگراف دو جهتی قطبی
interband telegraphy U تلگراف باند میانی
trunks U تلگراف یا تلفن بدنه
central telegraph office U مرکز تلگراف اصلی
keyboard printing telegraph U تلگراف ثبات تکمهای
rewired U دوباره تلگراف زدن
quadruplex telegraphy U تلگراف تمام جهتی
ink writer U در تلگراف مرکب نویس
surface line U خط تلفن و تلگراف تعجیلی
cabled U پیغام تلگرافی تلگراف زدن
phantoplex telegraphy U تلگراف چهار سیمی مرکب
heliographic U مربوط به مخابره تلگراف افتابی
cable U پیغام تلگرافی تلگراف زدن
surface line U خط تلگراف یا تلفن روی زمینی
radios U رادیویی
radioing U رادیویی
broadcasting U رادیویی
radioed U رادیویی
radio U رادیویی
transmitter U فرستنده رادیویی
radio silence U سکوت رادیویی
radio frequencies U فرکانسهای رادیویی
receiving set U گیرنده رادیویی
compere U مجریبرنامهتلویزیونییا رادیویی
transmitters U فرستنده رادیویی
radmail U پست رادیویی
radiophotograph U عکس رادیویی
phototelegraphy U عکاسی رادیویی
facsimiles U عکس رادیویی
telephoto U عکاسی رادیویی
radiophoto U عکاسی رادیویی
facsimiles U عکاسی رادیویی
radio ferquency U بسامد رادیویی
telephotography U عکاسی رادیویی
radio metal locator U فلزیاب رادیویی
radio wave U موج رادیویی
metal locator U فلزیاب رادیویی
play by play U پخش رادیویی
radio waves U امواج رادیویی
radiographic U عکس رادیویی
electronic locator U فلزیاب رادیویی
radiometeorograph U هوانگار رادیویی
facsimile U عکاسی رادیویی
hertzian wave U موج رادیویی
waving U موج رادیویی
fax U عکاسی رادیویی
radio interference U پارازیت رادیویی
radio link U پیوند رادیویی
radio match U رویارویی رادیویی
radio navigation U ناوبری رادیویی
receivers U گیرنده رادیویی
receiver U گیرنده رادیویی
radio receiver U گیرنده رادیویی
radio horizon U افق رادیویی
waves U موج رادیویی
waved U موج رادیویی
r.f. U بسامد رادیویی
radio frequency U فرکانس رادیویی
facsimile U عکس رادیویی
wirephoto U عکاسی رادیویی
space radiation U تشعشع رادیویی
faxing U عکاسی رادیویی
faxes U عکاسی رادیویی
faxed U عکاسی رادیویی
wave U موج رادیویی
radio alimeter U فرازیاب رادیویی
radio broadcasting U پخش رادیویی
radio telescopes U تلسکوپ رادیویی
radio dicipline U انضباط رادیویی
radio call sign U معرف رادیویی
radio compass U قطبنمای رادیویی
radio control U فرمان رادیویی
listening silence U سکوت رادیویی
radio sextant U سکستانت رادیویی
radio detection U اکتشاف رادیویی
radio beacon U بیکن رادیویی
radiographic U مخابرات رادیویی
radio telescope U تلسکوپ رادیویی
call signs U معرف رادیویی
call sign U معرف رادیویی
ccitt U کمیته مشاوره بین المللی تلگراف وتلفن
radioing U پیام رادیویی فرستادن
radios U پیام رادیویی فرستادن
radio frequency interference U تداخل فرکانس رادیویی
radioed U پیام رادیویی فرستادن
tactical call sign U معرف رادیویی تاکتیکی
radio U پیام رادیویی فرستادن
skip zone U منطقه کور رادیویی
rawinsonde U جهت یاب رادیویی
direction finder U جهت یاب رادیویی
high power radio station U ایستگاه رادیویی بزرگ
telemetry U مسافت سنجی رادیویی
radio frequency transformer U مبدل بسامد رادیویی
net call sign U معرف رادیویی شبکه
radiograph U پوتونگار عکس رادیویی
radio astronomy U اختر شناسی رادیویی
wave front U جبهه امواج رادیویی
radiographs U پوتونگار عکس رادیویی
radio approach U دستگاه تقرب رادیویی
broadcasting station U ایستگاه رادیویی فرستنده
radio call sign U معرف ایستگاه رادیویی
spotter U کمک مفسر رادیویی
play by play U پخش رادیویی مسابقه
groundwave U موجهای رادیویی زمینی
relay U دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relays U دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relayed U دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
rf U Frequency Radio فرکانس رادیویی
twin sideband U ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
sweep jamming U امواج سیار پارازیت رادیویی
garbage U واسط رادیویی از کانالهای مجاور
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
radmail U وسیله ارسال پیام رادیویی
screenwriters U نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
back scattering U پخش معکوس امواج رادیویی
high frequency radio station U ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com