English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hydraulic ram U تلمبه خودکاریکه در ان ستونی از اب فرو ریزد ونیروی ان ... دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
My hair is falling. U موهایم دارد می ریزد
atrium U ان قسمت ازدهلیز قلب که خون سیاهرگی به ان می ریزد
land crab n U خرچنگی که در زمین زندگی میکند ولی در دریا تخم می ریزد
hydro kinetic U وابسته به حرکت مایعات ونیروی محرکه مایعات
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
bartenders U کسی که در بار مشروبات برای مشتریان می ریزد متصدی بار
bartender U کسی که در بار مشروبات برای مشتریان می ریزد متصدی بار
tristylous U سه ستونی
monostylous U یک ستونی
dyostyle U دو ستونی
monostyle U یک ستونی
columnar U ستونی
perpendicular U ستونی
column binary U دودوئی ستونی
column action U عمل ستونی
column chromatography U کروماتوگرافی ستونی
columnar structure U ساختمان ستونی
column graph U نمودار ستونی
histogram U نمودار ستونی
double column machine U دستگاه دو ستونی
column indicator U نشانگر ستونی
column major order U بترتیب ستونی
pentastyle U پنج ستونی
hexastyle U ایوان شش ستونی
ibm card U کارت 08 ستونی
dodecastyle U دوازده ستونی
decastyle U ایوان ده ستونی
column binary U دودویی ستونی
trisyly U ساختمان سه ستونی
trisyly U وضع سه ستونی
column wise recalculation U محاسبه مجدد ستونی
double column miller U دستگاه فرز دو ستونی
stacked column graph U نمودار ستونی انباشته
bar coding U علامت گذاری ستونی
eighty column card U کارت هشتاد ستونی
stacked column chart U جدول ستونی انباشته
post drilling machine U دستگاه مته ستونی
bar chart U نمودار سطری یا ستونی
peripteral U بنای دور ستونی
frequency histogram U نمودار ستونی بسامد
octastyle U ایوان هشت ستونی
column text chart U جدول متن ستونی
column screw press U پرس پیچی ستونی
y punch U سوراخ کارت ستونی .
cora U [سر ستونی در شکل زن جوان]
caryatid U ستونی که مجسمه زن باشد
Giant Order U شیوه غول ستونی [معماری]
henostyle U [ستونی بین جرز درگاه]
carolytic U [ستونی با آرایش برگ دار]
carolitic U [ستونی با آرایش برگ دار]
pillar box U صندوق پستی ستونی شکل
four column friction screw press U پرس اصطکاکی چهار ستونی
knee and column milling machine U دستگاه فرز زانویی و ستونی
mixed column line graph U نمودار ستونی- خطی ترکیبی
one hyndred percent column graph U نمودار یکصد درصد ستونی
mixed column line chart U نمودار ستونی- خطی ترکیبی
linked pie/column graph U نمودار گرد و ستونی پیوسته
telamon U ستونی که مجسمه مرد باشد
pillar boxes U صندوق پستی ستونی شکل
to put a notice up U آگهیی را به تخته ای [ستونی] آویزان کردن
antliae U تلمبه
guns U تلمبه
pump U تلمبه
gun U تلمبه
pumped U تلمبه
pumpman U تلمبه زن
pumper U تلمبه زن
pumps U تلمبه
water pump U تلمبه اب
antlia U تلمبه
galley U نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
grease gun U تلمبه ی گریسکاری
suction pump U تلمبه مکشی
pumping ststion U تلمبه خانه
pumping ststion U جایگاه تلمبه
suction pump U تلمبه مکنده
pumped U صدای تلمبه
lift pump U تلمبه کششی
pumps U تلمبه زنی
spary gun U تلمبه تزریق
pump U صدای تلمبه
pumps U صدای تلمبه
pump U تلمبه زنی
pumped U تلمبه زنی
grease guns U تلمبه ی گریسکاری
diffusion pump U تلمبه پخشی
spray gun U تلمبه سمپاش
displacement pump U تلمبه حجمی
heat pump U تلمبه گرمایی
helical pump U تلمبه حلزونی
force pump U تلمبه فشاری
petrol pump U تلمبه بنزین
gas pump U تلمبه بنزین
pulsimeter U تلمبه بخار
air pump U تلمبه هوا
garden engine U تلمبه اب پاش
to pump up U تلمبه زدن
acid pump U تلمبه اسید
pumping station U تلمبه خانه
metal spray gun U تلمبه فلزپاش
pump house U تلمبه خانه
bicycle pump U تلمبه دوچرخه
pump dale U لوله تلمبه
guns U تلمبه دستی
pump cistern U مخزن تلمبه
gun U تلمبه دستی
pump barrel U سیلندر تلمبه
pulsometer U تلمبه بخار
pumping U تلمبه زنی
fule pump U تلمبه سوخت
galley proof U نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
one port radial pump U تلمبه شعاعی یک پرهای
spraying U دواپاشی تلمبه سم پاش
radial flow pump U تلمبه با جریان شعاعی
sprayed U دواپاشی تلمبه سم پاش
spray U دواپاشی تلمبه سم پاش
rams U تلمبه کلوخ کوب
suction U مکش سوپاپ تلمبه
circular casing pump U تلمبه پا بده دایرهای
centrifugal pump U تلمبه مرکز گریز
pumps U با تلمبه خالی کردن
sump pump U تلمبه لجن کشی
pumping station U ایستگاه تلمبه زنی
caulking gun U تلمبه بتونه زنی
pumped U با تلمبه خالی کردن
hand lever operated grease gun U تلمبه دستی گریس
blade U پره تلمبه تیغ
rammed U تلمبه کلوخ کوب
pump U با تلمبه خالی کردن
sprays U دواپاشی تلمبه سم پاش
fire engines U تلمبه اتش خاموش کن
to pump dry U با تلمبه خشک انداختن
double suction pump U تلمبه با مکش دو طرفه
fire engine U تلمبه اتش خاموش کن
ram U تلمبه کلوخ کوب
metal spray gun U تلمبه تزریق فلز
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
meniscus U سطح منحنی بالای ستونی ازمایع که میتواند محدب یامقعر باشد
puncheon U ستونی کوتاه که بجای تحمل بار تیر در بین دو پایه بکارمیرود
pump U باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
bore hole pump U تلمبه توربینی چاه عمیق
pumped U باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
delivery [of a pump] U مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
delivery [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
delivery [of a pump] U مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump] U مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump] U مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
to pump up a tire U تایری را با تلمبه باد کردن
capacity [of a pump] U مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
lift [of a pump] U مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
capacity [of a pump] U مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
lift [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
lift [of a pump] U مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
pumps U باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
capacity [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
stirrup pump U تلمبه قابل حمل اب پاشی برای اتش نشانی
to fang a pump U براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
limbers U ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
Gigantic Order U [شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی] [معماری]
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
hex-column U طرح ستونی شش وجهی [طرح سه ترنجی که بیشتر در قراچه آذربایجان و شیروان قفقاز بافته شده و متن اصلی آن را سه ترنج شش گوش در بر می گیرد.]
drill U مته دستگاه مته ستونی
drilled U مته دستگاه مته ستونی
drills U مته دستگاه مته ستونی
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
column grinder U دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
mity mite U سم پاش تلمبه سم پاش
there is a time for everything U دارد
he has a rage for money U دارد
are there any remarks? U دارد
chains U دارد.
he has worms U دارد
he is ill with fever U تب دارد
chain U دارد.
heavy fighting is in progress U دارد
hast U او دارد
has U دارد
he tops .0 metres U یک مترونیم قد دارد
there is a rumour that U شهرت دارد که
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
it has sides U سه پهلو دارد
figure on <idiom> U بستگی دارد به
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
he is 0 years old U او ده سال دارد
he is fifty U تمام دارد
what hurt is there in that U چه زیانی دارد
god is U خداوجود دارد
what the odds U چه اهمیت دارد
what matter? U چه اهمیت دارد
virus U وجود دارد
viruses U وجود دارد
multungulate U که بیش از دو سم دارد
Windows GDI U بیتی دارد
I owe him a dept of gratitude. U حق بگردنم دارد
not a patch on U چه دخلی دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com