Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
collision
U
تلاقی
collisions
U
تلاقی
confluence
U
تلاقی
confluences
U
تلاقی
weaving
U
تلاقی
anastomois
U
تلاقی
anastomosis
U
تلاقی
conflux
U
تلاقی
tangency
U
تلاقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concurrence
U
تلاقی دو نیرو در یک خط عملیات نقطه تلاقی همزمان بودن
point of intersection
U
نقطه تلاقی
commissure
U
محل تلاقی
gantlet
U
تلاقی کردن
incidence matrix
U
ماتریس تلاقی
interactional points
U
نقاط تلاقی
intersection point
U
نقطه تلاقی
vanishing point
U
نقطه تلاقی
crossing points
U
نقطه تلاقی
crossing point
U
نقطه تلاقی
meeting
U
تلاقی همایش
meetings
U
تلاقی همایش
redezvous
U
محل تلاقی یکانها
outfall
U
محل تلاقی دوابریز
quits
U
بی حساب تلاقی شده
countering
U
باجه تلاقی کردن
countered
U
باجه تلاقی کردن
counter
U
باجه تلاقی کردن
groins
U
محل تلاقی دوطاق
crossing
U
نقطه تلاقی دوراهی
groin
U
محل تلاقی دوطاق
mould line
U
خط حاصل از تلاقی دو سطح
gantlet
U
: محل تلاقی دو خط راه اهن
pitch curves
U
تلاقی سطوح طرفین دندانه
weaving distance
U
طول تلاقی مسافت همبری
csma/cd
U
دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
meetings
U
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
concourse
U
محل تلاقی چندخیابان یا جاده
concourses
U
محل تلاقی چندخیابان یا جاده
confluence
اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
confluences
U
اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
meeting
U
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
creased
U
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
crease
U
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creases
U
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creasing
U
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
telematics
U
نقطه تلاقی راه دور وپردازش خودکار اطلاعات
buttock lines
U
نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
carrier sense
U
detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
passing place
U
محل پیش بینی شده برای تلاقی در راههای شوسهای
junction well
U
چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
relief hole
U
سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
mach stem
U
جبهه موج حاصل از تلاقی موج برخوردی و منعکس
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
redezvous
U
تلاقی کردن ملاقات کردن
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com