Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vindictive
U
تلافی کننده
compensator
U
تلافی کننده
retaliative
U
تلافی کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
congruous
U
درخور درست تلافی کننده یاجفت شونده
Other Matches
retribution
U
تلافی
reprisals
U
تلافی
wanion
U
تلافی
greets
U
تلافی
greeted
U
تلافی
marque
U
تلافی
amends
U
تلافی
greet
U
تلافی
retaliation
U
تلافی
reprisal
U
تلافی
vindictive
U
تلافی
tit
U
تلافی
compensations
U
تلافی
incidence
U
تلافی
compensation
U
تلافی
tits
U
تلافی
reward
U
مزد تلافی
retortion
U
تلافی عینی
rewarded
U
مزد تلافی
pays
U
تلافی کردن
retortion
U
تلافی بعین
rewards
U
مزد تلافی
paying
U
تلافی کردن
pay
U
تلافی کردن
by way of reciprocation
U
در تلافی
[کاری]
to make reprisal
U
تلافی در اوردن
to make reprisal
U
تلافی کردن
to make r.
U
تلافی کردن
in return
U
در تلافی
[کاری]
repays
U
تلافی پس دادن به
recompensing
U
جبران تلافی
recoup
U
تلافی کردن
recouped
U
تلافی کردن
recouping
U
تلافی کردن
recoups
U
تلافی کردن
avenge
U
تلافی کردن
avenged
U
تلافی کردن
avenges
U
تلافی کردن
avenging
U
تلافی کردن
restitution
U
جبران تلافی
retaliated
U
تلافی کردن
retaliates
U
تلافی کردن
retaliating
U
تلافی کردن
wrathful
U
تلافی کردن
wrathful
U
تلافی دراوردن
reciprocates
U
تلافی کردن
reciprocated
U
تلافی کردن
retaliate
U
تلافی کردن
recompenses
U
جبران تلافی
repay
U
تلافی پس دادن به
rewardable
U
مزد تلافی
retaliator
U
متضمن تلافی
recompensed
U
جبران تلافی
recompense
U
جبران تلافی
reprisal
U
تلافی کردن
reprisals
U
تلافی کردن
reciprocate
U
تلافی کردن
repaying
U
تلافی پس دادن به
rewardable
U
سزا تلافی کردن
retort
U
جواب متقابل تلافی
rewards
U
سزا تلافی کردن
retorts
U
جواب متقابل تلافی
reprise
U
خرج تلافی کردن
rewarded
U
سزا تلافی کردن
to pay home
U
تلافی کامل کردن
to take vengeance on a person
U
تلافی برکسی دراوردن
reward
U
سزا تلافی کردن
Touché!
U
خوب تلافی کردی!
[در بحثی]
i paid him out well
U
خوب تلافی بسرش دراوردم
to pay out
U
تنبیه کردن تلافی دراوردن
unrequited
U
بدون تلافی یا عمل متقابل
i will return his kindness
U
مهربانی او را تلافی خواهم کرد
i repaid his kindress in kind
U
مهربانی او را عینا` تلافی کردم
serve one out
U
تلافی بسر کسی دراوردن
to serve one out
U
تلافی بسر کسی دراوردن
to take vengeance on any one
U
تلافی بر سر کس در اوردن از کسی انتقام گرفتن
to give one his revenge
U
فرصت جبران یا تلافی بحریف دادن
to get one's own back
U
تلافی برسر کسی دراوردن باکسی برابر شدن
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
She's done so much for us, we need to repay her somehow.
U
او
[زن]
این همه به ما کمک کرد. یکجوری باید تلافی بکنیم.
reciprocates
U
تلافی کردن عمل متقابل کردن
reciprocated
U
تلافی کردن عمل متقابل کردن
retaliation
U
تلافی کردن مقابله کردن به مثل
reciprocate
U
تلافی کردن عمل متقابل کردن
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
countered
U
مقابله کردن تلافی کردن
counter
U
مقابله کردن تلافی کردن
countering
U
مقابله کردن تلافی کردن
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
compensates
U
جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
compensate
U
جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
compensated
U
جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com