Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reduction of capital
U
تقلیل سرمایه شرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
capital stock
U
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital sum
U
سرمایه اولیه موسسان شرکت
holding company
U
شرکت در سرمایه گذاری درسهام
holding company
U
شرکت سرمایه گذاری درسهام
treasury stock
U
سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
sleeping partners
U
شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
sleeping partner
U
شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
prospectus
U
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectuses
U
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
over capitalised
U
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
supply price of capital
U
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
capital consumption allowance
U
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap
U
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment
U
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
capitalization
U
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financiers
U
سرمایه دار سرمایه گذار
financier
U
سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism
U
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
letterheads
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
U
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
reductional
U
تقلیل
diminution
U
تقلیل
cut back
U
تقلیل
reductions
U
تقلیل
reduction
U
تقلیل
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
weaken
U
تقلیل دادن
reduction coefficient
U
ضریب تقلیل
reduction of armamentes
U
تقلیل تسلیحات
lessen
U
تقلیل یافتن
reduction ratio
U
ضریب تقلیل
data reduction
U
تقلیل داده ها
reductive
U
تقلیل دهنده
depopulation
U
تقلیل نفوس
reducer
U
تقلیل دهنده
lessens
U
تقلیل یافتن
deceleration lane
U
خط تقلیل سرعت
monetary contraction
U
تقلیل پول
weakened
U
تقلیل دادن
weakening
U
تقلیل دادن
weakens
U
تقلیل دادن
depauperate
U
تقلیل یافته
depletable
U
تقلیل یافتنی
lessened
U
تقلیل یافتن
cut back
U
تقلیل دادن
lessening
U
تقلیل یافتن
reducible
U
تقلیل پذیر
cuts
U
تقلیل دادن
cut
U
تقلیل دادن
depletion
U
رگ زنی تقلیل
reduces
U
تقلیل یافتن
diminish
U
تقلیل یافتن
deflation
U
تقلیل قیمتها
diminishes
U
تقلیل یافتن
reduce
U
تقلیل دادن
reduce
U
تقلیل یافتن
reducing
U
تقلیل یافتن
reduces
U
تقلیل دادن
reducing
U
تقلیل دادن
capital program
U
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
registered capital
U
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
marginal utility of capital
U
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
collapse capitalism
U
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
depletion
U
تقلیل درامد ملی
irreducible
U
غیر قابل تقلیل
deflation
U
تقلیل میزان پول
diminished
U
[قوس تقلیل یافته]
partial reduction coefficient
U
ضریب تقلیل جزئی
diminished
U
: تقلیل یافته کاسته
depleted
U
تقلیل درامد ملی
deplete
U
تقلیل درامد ملی
depletes
U
تقلیل درامد ملی
depleting
U
تقلیل درامد ملی
single reduction
U
تقلیل سرعت تکی
scrimp
U
نحیف تقلیل دادن
reduced form
U
فرم تقلیل یافته
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
cost saving
U
درامد حاصل از تقلیل هزینه
cost reduction
U
تقلیل قیمت تمام شده
lessen
U
کمتر کردن تقلیل دادن
attenuates
U
تقلیل دادن دقیق شدن
attenuated
U
تقلیل دادن دقیق شدن
attenuating
U
تقلیل دادن دقیق شدن
reductase
U
دیاستازی که موجب تقلیل و حل گردد
lessens
U
کمتر کردن تقلیل دادن
lessened
U
کمتر کردن تقلیل دادن
hypothermal
U
وابسته به تقلیل درجه حرارت
lessening
U
کمتر کردن تقلیل دادن
diminishing utility
U
قانون تقلیل تمایل به مصرف
uncurtailed bars
U
ارماتور بدون تقلیل مقطع
attenuate
U
تقلیل دادن دقیق شدن
cut down
U
خلاصه کردن تقلیل دادن
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
disrate
U
پست کردن تقلیل رتبه دادن
business group
U
شرکت سهامی
[شرکت]
body corporate
U
شرکت شرکت سهامی
haplosis
U
تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
laborsaving
U
تقلیل دهنده زحمت کارگر صرفه جویی کننده در میزان کار
betterment
U
خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
design strength
U
مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
diminishing utility
U
اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
capital
U
سرمایه
capital intensive
U
سرمایه بر
equities
U
سرمایه
equity
U
سرمایه
asset
U
سرمایه
funded
U
سرمایه
turn over
U
سرمایه
fund
U
سرمایه
capital movement
U
حرکت سرمایه
funded
U
موجودی سرمایه
invest
U
سرمایه گذاشتن
finances
U
سرمایه گذاری
financing
U
سرمایه گذاری
finance
U
سرمایه گذاری
disinvestment
U
اتلاف سرمایه
constant capital
U
سرمایه ثابت
investing
U
سرمایه گذاری
invested
U
سرمایه گذاشتن
invests
U
سرمایه گذاشتن
financed
U
سرمایه گذاری
invests
U
سرمایه گذاری
invested
U
سرمایه گذاری
disinvestment
U
کاهش سرمایه
invest
U
سرمایه گذاری
fund
U
موجودی سرمایه
consumer capital
U
سرمایه مصرفی
investing
U
سرمایه گذاشتن
consolidated fund
U
سرمایه ذخیره
out flow of capital
U
خروج سرمایه
capital intensive technique
U
فن تولید سرمایه بر
capital intensive
U
سرمایه طلب
capital inflow
U
ورود سرمایه
capital in cash
U
سرمایه نقدی
capital fund
U
وجوه سرمایه
intellectual capital
U
سرمایه فکری
anti capitalist
U
ضد سرمایه داری
capital outflow
U
خروج سرمایه
accumulated capital
U
سرمایه متراکم
accumulation of capital
U
تراکم سرمایه
accumulation of capital
U
انباشت سرمایه
capital market
U
بازار سرمایه
capital loss
U
زیان سرمایه
capital liability
U
بدهی سرمایه
capital levy
U
مالیات بر سرمایه
an idel capital
U
سرمایه بیکار
capital formation
U
تشکیل سرمایه
capital flow
U
انتقال سرمایه
capital flow
U
جریان سرمایه
capital constraint
U
محدودیت سرمایه
capital coefficient
U
ضریب سرمایه
capital charges
U
هزینههای سرمایه
capital building
U
سرمایه سازی
capital augmenting
U
سرمایه افزا
capital account
U
حساب سرمایه
capital accumulation
U
انباشت سرمایه
capital accumulation
U
تراکم سرمایه
capital agglomeration
U
تجمع سرمایه
capital construction
U
ساختمان سرمایه
capital consuming
U
سرمایه طلب
capital flight
U
فرار سرمایه
capital exports
U
صادرات سرمایه
capital asset
U
سرمایه ثابت
bankroll
U
سرمایه بانک
capital depreciation
U
استهلاک سرمایه
capital creation
U
ایجاد سرمایه
cost of capital
U
هزینه سرمایه
capital cost
U
هزینه سرمایه
capital consumption
U
مصرف سرمایه
capital appropiation
U
تخصیص سرمایه
capital paid in
U
ذخیره سرمایه
capitalization
U
سرمایه سازی
capitalism
U
سرمایه گرایی
capitalism
U
سرمایه داری
investment
U
سرمایه گذاری
cash capital
U
سرمایه نقدی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com