English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
phalanstery U تقسیم جامعه باجزاء کوچک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subdivides U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdividing U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivide U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
diffract U باجزاء تقسیم شدن
subdivider U تقسیم کننده باجزاء فرعی بخشیزه گر
phalanstery U جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
european essembly U مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
lobulation U تقسیم به مقاطع کوچک
versicular division U تقسیم به بیتهای کوچک
bulk production U تقسیم سوخت درفروف کوچک
work breakdown U روش تقسیم یک عمل به اجزای مشخص و کوچک
design heuristics U راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
socialism U جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
paging U روش حافظه مجازی برای تقسیم حافظه به بلاکهای کوچک
fraction U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fractions U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fragmentation U حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
divisor U عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
fissiparous U تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
vernier U درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
baseband U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
trellis coding U روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
sectors U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger U بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
ecological community U جامعه
the body politic U جامعه
universe U جامعه
society U جامعه
communities U جامعه
community U جامعه
societies U جامعه
polities U جامعه
polity U جامعه
socio- U جامعه
pannikin U لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble U برامدگی کوچک گره کوچک
primitive society U جامعه ابتدایی
psychopathy U جامعه ستیزی
sociology U جامعه شناسی
preliterate society U جامعه نانویسا
parameters U اماره جامعه
nonliterate society U جامعه نانویسا
sociable U جامعه پذیر
sociological U جامعه شناختی
moslem league U جامعه مسلمانان
transitory society U جامعه انتقالی
ecclesiastes U کتاب جامعه
socialist U جامعه گرای
lower class U بی کلاس [در جامعه]
sociologist U جامعه شناس
socialism U جامعه گرایی
finite population U جامعه محدود
biocenose U جامعه زندگان
biocummunity U جامعه زندگان
biotic communtity U جامعه زندگان
subclass U بی کلاس [در جامعه]
peripheral community U جامعه پیرامونیperipeteia
sociability U جامعه پذیری
classless society U جامعه بی طبقه
social science U جامعه شناسی
A classless society. U جامعه بی طبقه
socialists U جامعه گرای
eruropean community U جامعه اروپایی
psychopath U جامعه ستیز
psychopaths U جامعه ستیز
closed society U جامعه بسته
underclass U بی کلاس [در جامعه]
affluent society U جامعه مرفه
inert society U جامعه بیهوده
affluent society U جامعه مصرفی
infinite population U جامعه نامحدود
social desirability U جامعه پسندی
sociocentrism U جامعه- محوری
sociality U جامعه جویی
sociogenic U جامعه زاد
integral calculvs U حساب جامعه
integral calculus U حساب جامعه
sociopathy U جامعه ستیزی
sociopath U جامعه ستیز
dissocialization U جامعه گسلی
league of nations U جامعه ملل
mass society U جامعه انبوهیده
social minded U در فکر جامعه
parameter U اماره جامعه
affluent society U جامعه رفاه
societies U جامعه اجتماع
throwaway society U جامعه مسرف
affluent society U جامعه ثروتمند
antisocial U جامعه ستیز
society U جامعه اجتماع
atomistic society U جامعه ذرهای
statistical universe U جامعه اماری
stimulus population U جامعه محرکها
sociometry U جامعه سنجی
the society is like a vortex U جامعه مانندگردابی است
sociolinguistics U جامعه شناسی زبان
underclass U طبقه پایین جامعه
subclass U طبقه پایین جامعه
lower class U طبقه پایین جامعه
phytosociology U جامعه شناسی گیاهی
bourgeois <adj.> U عضوطبقه متوسط جامعه
Common Market U جامعه اقتصادی اروپا
holy office U جامعه راهبان ومومنین
sociological U وابسته به جامعه شناسی
pseudopsychopathic U جامعه ستیز کاذب
psychopathic personality U شخصیت جامعه ستیز
public mischief U جرم علیه جامعه
sampling population U جامعه نمونه گیری
covenant of the league of nations U منشور جامعه ملل
egalitarian society U جامعه تساوی طلب
bourgeois U عضوطبقه متوسط جامعه
cover U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
socialite U شخص طراز اول جامعه
socialites U شخص طراز اول جامعه
e c s c (european coal & steel commissio U جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
r.m.a. color code U علایم رنگی جامعه رادیوسازان
to live at the expense of society U روی دوش جامعه زندگی
blind U مخفی گاه [جامعه شناسی]
sociometry U سنجش روابط افراد جامعه
antisocial U مخل اجتماع دشمن جامعه
to seed a person to c. U کسیرا از جامعه بیرون کردن
to retire in to oneself U از جامعه کناره گیری کردن
socialist U جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
socialists U جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
blind U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
cover U مخفی گاه [جامعه شناسی]
public mischief U جرمی که مضر به حال جامعه باشد
misanthropist U کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
leagues U مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
calculus U حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
public good U کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
league U مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
hero-worshipper U ستایش گر ساده لوح [جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise [British E] U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise [British E] yourself U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to become acclimatized U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimate [American E] to new circumstances U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
debutant U دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
debuts U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
canoness U زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
ecosystem U بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
ecosystems U بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
greenbelt U کمربندی از کشتزارها و یاخیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدامیسازد
debut U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
to ask somebody out U از کسی پرسیدن که آیا مایل است [با شما] بیرون برود [جامعه شناسی]
small scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
branches U تقسیم
branch U تقسیم
division U تقسیم
graduator U خط تقسیم کن
divisions U تقسیم
admeasurement U تقسیم
admensuration U تقسیم
dispensations U تقسیم
dispensation U تقسیم
repartition U تقسیم
distribution U تقسیم
apportionment U تقسیم
allocating U تقسیم
allotments U تقسیم
allocates U تقسیم
allocate U تقسیم
cleavage U تقسیم
sharing U تقسیم
cleavages U تقسیم
distributions U تقسیم
allotment U تقسیم
dealing U تقسیم
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
intervener U در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
scientific socialism U بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
divide exception U خطای تقسیم
scissor U قطع تقسیم
division check U ازمایش تقسیم
distributing U تقسیم کردن
meiosis U تقسیم سلولی
water point U نقطه تقسیم اب
severability U قابلیت تقسیم
sharing the market U تقسیم بازار
division line U خط تقسیم شده
distribution box U جعبه تقسیم
denominators U تقسیم کننده
load distribution U تقسیم بار
division of labor U تقسیم کار
autotomy U تقسیم خودبخود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com