English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
applicant U تقاضا کننده طالب
applicants U تقاضا کننده طالب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
demandant U تقاضا کننده
applier U تقاضا کننده
registrant U تقاضا ثبت کننده
requesting unit U یکان تقاضا کننده
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
aspirants U طالب
aspirant U طالب
warmonger U طالب جنگ
to be in demand U طالب داشتن
wishful U طالب خواستار
warmongers U طالب جنگ
scientific U طالب علم
fly by night U طالب سود انی
emulous U رشک برنده طالب
It is much sought after خیلی طالب دارد.
segregative U طالب جدایی وابسته به تفکیک وتبعیض
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demanded U تقاضا کردن تقاضا
demand U تقاضا کردن تقاضا
demands U تقاضا کردن تقاضا
shift of a demand curve U انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
demanded U تقاضا
demands U تقاضا
suit U تقاضا
exigence U تقاضا
postulating U تقاضا
postulates U تقاضا
postulated U تقاضا
postulate U تقاضا
solicitation U تقاضا
prayers U تقاضا
suited U تقاضا
suits U تقاضا
prayer U تقاضا
importance U تقاضا
requisitioned U تقاضا
request U تقاضا
requested U تقاضا
requisition U تقاضا
requesting U تقاضا
requests U تقاضا
requisitioning U تقاضا
requisitions U تقاضا
demand U تقاضا
rogation U تقاضا
pleas U تقاضا استدعا
plea U تقاضا استدعا
supply and demand U عرضه و تقاضا
elasticity of demand U کشش تقاضا
measurement of demand U تخمین تقاضا
peak demand U بیشترین تقاضا
quantity of demand U مقدار تقاضا
sued U تقاضا کردن
sue U تقاضا کردن
requisitioning U تقاضا کردن
requisitioning U چیزمورد تقاضا
asked <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
law of demand U قانون تقاضا
requisitioned U چیزمورد تقاضا
claimed <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
requisition U تقاضا کردن
requisition U چیزمورد تقاضا
change in demand U تغییر تقاضا
requisitions U چیزمورد تقاضا
excess demand U فزونی تقاضا
requisitions U تقاضا کردن
suing U تقاضا کردن
requisitioned U تقاضا کردن
peak demand U حداکثر تقاضا
sues U تقاضا کردن
demand curve U منحنی تقاضا
demand elasticity U کشش تقاضا
demand factor U ضریب تقاضا
demand surface U میزان تقاضا
demand surface U سطح تقاضا
demand factors U عوامل تقاضا
demand side U طرف تقاضا
demand function U تابع تقاضا
demand side U ستون تقاضا
demand pattern U الگوی تقاضا
demand schedule U جدول تقاضا
demand shift U تغییر تقاضا
demand shift U انتقال تقاضا
demandable U قابل تقاضا
request U تقاضا خواسته
on demand U بنا به تقاضا
offer and demand U عرضه و تقاضا
demanded <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
within three days of demand U در طی سه روز پس از تقاضا
adjure U تقاضا کردن
requirement U تقاضا احتیاج
information on demand U اطلاعات با تقاضا
requests U تقاضا خواسته
requesting U تقاضا خواسته
demand management U مدیریت تقاضا
requested U تقاضا خواسته
demand shift U جابجائی تقاضا
demand U تقاضا کردن
demanded U تقاضا کردن
application U فرم تقاضا
applications U فرم تقاضا
demands U تقاضا کردن
income elasticity of demand U درامدی تقاضا
request U تقاضا برای چیزی
solicited U درخواست یا تقاضا کردن از
solicit U درخواست یا تقاضا کردن از
demand and supply market U بازار عرضه و تقاضا
request for proposal U تقاضا برای پیشنهاد
law of supply and demand U قانون عرضه و تقاضا
applications U تقاضا برای چیز
glut U عرضه بیش از تقاضا
soliciting U درخواست یا تقاضا کردن از
solicits U درخواست یا تقاضا کردن از
indenting U تقاضا یاسفارش جنس
quantity demanded U مقدار تقاضا شده
requests U تقاضا برای چیزی
requesting U تقاضا برای چیزی
indents U تقاضا یاسفارش جنس
adjure به اصرار تقاضا کردن
requested U تقاضا برای چیزی
stock requisition U تقاضا جهت کالا
indent U تقاضا یاسفارش جنس
demand forecast U پیش بینی تقاضا
gluts U عرضه بیش از تقاضا
send away for something <idiom> U تقاضا نامه نوشتن
demand U مطالبه تقاضا کردن
demands U مطالبه تقاضا کردن
application U تقاضا برای چیز
price elasticity of demand U کشش قیمتی تقاضا
measurement of demand U اندازه گیری تقاضا
demanded U مطالبه تقاضا کردن
cross elasticity of demand U کشش متقاطع تقاضا
supply and demand law U قانون عرضه و تقاضا
arc elasticity of demand U کشش کمانی تقاضا
on demand U به در خواست به مجرد تقاضا
demand for money U تقاضا برای پول
money demand U تقاضا برای پول
demand paging U صفحه بندی تقاضا
demand U تقاضا برای انجام چیزی
infinitely elastic demand curve U منحنی تقاضا با کشش نامحدود
request for quotation U تقاضا برای اعلام قیمت
excess demand inflation U تورم ناشی از مازاد تقاضا
put in U تقاضا کردن پیشنهاد دادن
demand versus quantity demanded U تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
demand pull inflation U تورم ناشی از فشار تقاضا
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
overloaded U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demanded U تقاضا برای انجام چیزی
demand [of] U درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
overloads U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demands U تقاضا برای انجام چیزی
overload U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
clamoured U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
Application may be filed by ... U مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
demand U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
obtruding U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
clamouring U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
invoked U تقاضا از کسی برای انجام کاری
clamours U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
obtrude U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruded U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
to invite somebody to do something U از کسی تقاضا انجام کاری را کردن
clamour U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
demands U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
clamor U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
invokes U تقاضا از کسی برای انجام کاری
invoking U تقاضا از کسی برای انجام کاری
demanded U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
invoke U تقاضا از کسی برای انجام کاری
obtrudes U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
demand oriented pricing U قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
applies U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
apply U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
call-ups U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
applying U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
call-up U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
demand factors U عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
call up U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
input/output U سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
speculative demand for money U تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
X series U تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه
inquiry U کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
inquiries U کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
layers U بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
layer U بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com