Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
composite demand
U
تقاضای مرکب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blood chit
U
تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
caveator
U
کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
theory of effective demand determination
U
نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
combined influence mine
U
مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
at the request of
U
تقاضای
at the instance of
U
به تقاضای
total demand
U
تقاضای کل
aggregate demand
U
تقاضای کل
alpha pegasi
U
مرکب الفرس متن الفرس مرکب
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
aggregate market demand
U
تقاضای کل بازار
inelastic demand
U
تقاضای بی کشش
request to send
U
تقاضای ارسال
aggregate demand function
U
تابع تقاضای کل
national demand
U
تقاضای ملی
at the instance of
U
بر حسب تقاضای
giving
U
تقاضای رای
pop the question
<idiom>
U
تقاضای ازدواج
final demand
U
تقاضای نهائی
factor demand
U
تقاضای عوامل
excess demand
U
تقاضای بیش از حد
application for loan
U
تقاضای وام
demand for payment
U
تقاضای پرداخت
maximum demand
U
تقاضای بیشینه
market demand
U
تقاضای بازار
complementary demand
U
تقاضای تکمیلی
elastic demand
U
تقاضای با کشش
give
U
تقاضای رای
joint demand
U
تقاضای مشترک
request substitution
U
تقاضای تعویض
re claim
U
تقاضای مجدد
effective demand
U
تقاضای موثر
applications
U
تقاضای کار
application
U
تقاضای کار
complementary demand
U
تقاضای مکمل
gives
U
تقاضای رای
at my request
U
مطابق با تقاضای من
perfectly elastic demand
U
تقاضای کاملا با کشش
credit application
U
تقاضای گشایش اعتبار
perfectly inelastic demand
U
تقاضای کاملا بی کشش
rpo
U
تقاضای مظنه قیمت
taxes
U
تحمیل تقاضای سنگین
tax
U
تحمیل تقاضای سنگین
taxed
U
تحمیل تقاضای سنگین
soft market
U
بازار با تقاضای خوب
derived demand
U
تقاضای مشتق شده
downward sloping demand curve
U
منحنی تقاضای نزولی
elastic demand
U
تقاضای کشش دار
elastic demand
U
تقاضای انعطاف پذیر
to request issuance
U
تقاضای صدور کردن
law of downward sloping demand
U
قانون تقاضای نزولی
marginal demand price
U
قیمت تقاضای نهائی
demand
U
تقاضای خرید کالا
demands
U
تقاضای خرید کالا
demanded
U
تقاضای خرید کالا
individual demand schedule
U
جدول تقاضای فردی
inelastic demand
U
تقاضای غیر حساس
apply for a divorce
U
تقاضای طلاق کردن
oyer
U
تقاضای استماع یا دادرسی
toa for a job or position
U
تقاضای شغل کردن
request time out
U
تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
reclamation
U
تقاضای جبران خسارت کردن
callers
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
planned demand
U
تقاضای برنامه ریزی شده
excess demand
U
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
caller
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
layers
U
برنامهای که تقاضای ارسال کند
layer
U
برنامهای که تقاضای ارسال کند
call of more
U
حق تقاضای زیاد کردن مبیع
ask for a lady's hand
U
تقاضای ازدواج با بانویی کردن
To ask for political asylum.
U
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To seek political asylum.
U
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To demand prompt payment.
U
تقاضای پرداخت فوری کردن
demurrer
U
تقاضای تاخیر درصدور حکم
put the bite on someone
<idiom>
U
از کسی تقاضای پول کردن
demurring
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurs
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
rts
U
Send To Request تقاضای ارسال
demurred
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
demur
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
nonce word
U
واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
letters rogatory
U
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
blue bark
U
تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
demand accommodation
U
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
speculative demand for money
U
تقاضای سفته بازی برای پول
postulancy
U
تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
to withdraw an application
U
صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
statement of charge
U
مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
reclama
U
تقاضای اغماض و تجدید نظر درتصمیمات متخذه یا رای
The victors demanded unconditional surrender .
U
فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
ARQ
U
که در صورت خطا تقاضای ارسال دوباره داده میکند
small claim
U
ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
reclamation
U
تقاضای خسارت تعمیرمجدد و به پای کار اوردن وسایل بازیابی مجدد
appeal play
U
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
striking off the roll
U
اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
neoclassical economics
U
در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
effective demand
U
تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
ink
U
مرکب
combined
U
مرکب
inks
U
مرکب
ink pad
U
مرکب زن
complex
U
مرکب
complexes
U
مرکب
combined arms
U
مرکب
formant
U
مرکب
complexities
U
مرکب
conposite
U
مرکب
hybrid
U
مرکب
composed
U
مرکب
roadsters
U
مرکب
roadster
U
مرکب
parasyntetic
U
مرکب
compound
U
مرکب
multiplex
U
مرکب
compounds
U
مرکب
mixed
U
مرکب
complexity
U
مرکب
tracing ink
U
مرکب
compounded
U
مرکب
composite
U
مرکب
searchingly
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searches
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
say's law
U
عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
search
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searched
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
complex number
U
عدد مرکب
combined stresses
U
تنش مرکب
combined staff
U
ستاد مرکب
combined forces
U
نیروهای مرکب
combined footing
U
شالوده مرکب
compound circuit
U
مدار مرکب
magnetic ink
U
مرکب مغناطیسی
combined command
U
یکان مرکب
decompound
U
مرکب درمرکب
compound converter
U
تبدیل گر مرکب
compound curve
U
انحناء مرکب
combined command
U
فرماندهی مرکب
combined circuit
U
مدار مرکب
combined bill of laning
U
بارنامه مرکب
combined stresses
U
تنشهای مرکب
company team
U
تیم مرکب
build up section
U
مقاطع مرکب
composite score
U
نمره مرکب
composite steel
U
فولاد مرکب
compositely
U
بطور مرکب
composite material
U
مواد مرکب
composite defense
U
دفاع مرکب
build up lining
U
پوشش مرکب
composite metal
U
فلز مرکب
composite column
U
ستون مرکب
compositeness
U
مرکب بودن
compositive cideo
U
ویدئوی مرکب
compound bending
U
خمش مرکب
composite armor
U
زره مرکب
compound catenary
U
اویزانداری مرکب
composite area
U
سطوح مرکب
wound pole
U
قطب مرکب
inker
U
مرکب نویس
multiple unit valve
U
لامپ مرکب
multivibrator
U
لرزه گر مرکب
oaten
U
مرکب از دانههای جو
hybrid wave
U
موج مرکب
harmonic motion
U
الحان مرکب
flitched beam
U
تیر مرکب
lenticular
U
مرکب از عدسی
onomastic
U
مرکب از اسم
parasyntetic
U
مشتق و مرکب
multiple offence
U
حمله مرکب
multimodal transport
U
حمل مرکب
mixed number
U
عدد مرکب
inkiness
U
سیاهی مرکب
interest on interest
U
ربح مرکب
ink pot
U
مرکب دان
markab
U
مرکب الفرس
ink eraser
U
مرکب پاک کن
ink bottle
U
مرکب دان
ink bag
U
کیسه مرکب
mixed flow
U
جریان مرکب
printer's ink
U
مرکب چاپ
printing ink
U
مرکب چاپ
compound wound motor
U
موتور مرکب
compound wound generator
U
مولد مرکب
compound statement
U
جمله مرکب
compound probability
U
احتمال مرکب
compound motion
U
حرکت مرکب
magnetic battery
U
مغناطیس مرکب
compound magnet
U
مغناطیس مرکب
compound lens
U
عدسی مرکب
compound eye
U
چشم مرکب
summation tone
U
صوت مرکب
converter valve
U
لامپ مرکب
copying ink
U
مرکب کپیه
pully block
U
قرقره مرکب
saccharic
U
مرکب ازساخارین
drawing ink
U
مرکب رسم
double ignorance
U
جهل مرکب
compounds
U
اتصال مرکب
dense ignorance
U
جهل مرکب
decomposite
U
مرکب درمرکب
cuttle fish
U
ماهی مرکب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com