Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
circumstance
U
تفصیل رویداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the ins and outs
U
تفصیل
diffusiveness
U
تفصیل
circumstantially
U
به تفصیل
detailing
U
تفصیل
diffuseness
U
تفصیل
detail
U
تفصیل
lengthiness
U
تفصیل
write up
U
به تفصیل نوشتن
write-up
U
به تفصیل نوشتن
write-ups
U
به تفصیل نوشتن
gloss
U
تفصیل توضیح
expatiation
U
شرح پر تفصیل
write out
U
به تفصیل نوشتن
auxesis
U
تفصیل بسط
expatiated
U
به تفصیل شرح دادن
expatiating
U
به تفصیل شرح دادن
expatiates
U
به تفصیل شرح دادن
to draw up a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
to make out a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
to write out a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
expatiate
U
به تفصیل شرح دادن
to write up a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
expounds
U
به تفصیل شرح دادن
expounding
U
به تفصیل شرح دادن
expounded
U
به تفصیل شرح دادن
expound
U
به تفصیل شرح دادن
expands
U
پهن کردن به تفصیل شرح دادن
expand
U
پهن کردن به تفصیل شرح دادن
expanding
U
پهن کردن به تفصیل شرح دادن
shop drawing
U
نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
incidents
U
رویداد
incident
U
رویداد
events
U
رویداد
event
U
رویداد
trends
U
رویداد
occurrences
U
رویداد
circumstances
U
رویداد
happening
U
رویداد
happenings
U
رویداد
trend
U
رویداد
occurence
U
رویداد
occurrence
U
رویداد
endogenous event
U
رویداد درونی
contretemps
U
رویداد ناگوار
a life full of incidents
U
زندگی پر رویداد
event horizen
U
افق رویداد
exogenous event
U
رویداد برونی
subsequent to that event
U
پس ازان رویداد
occurence
U
رویداد واقعه
decades
U
ده موضوع یا رویداد
decade
U
ده موضوع یا رویداد
occurrences
U
تصادف رویداد
misadventures
U
رویداد ناگوار
misadventure
U
رویداد ناگوار
mishaps
U
رویداد ناگوار
mishap
U
رویداد ناگوار
occurrence
U
تصادف رویداد
commentaries
U
گزارش رویداد
commentary
U
گزارش رویداد
uneventful
U
بدون رویداد مهم
mischance
U
رویداد بد حادثه ناگوار
passages
U
رویداد کارکردن مزاج
rummy start
U
رویداد شگفت انگیز
air pollution episode
U
رویداد الودگی هوا
As events unfolded I realized that ...
U
درطی رویداد ها پی بردم که ...
passage
U
رویداد کارکردن مزاج
mischances
U
رویداد بد حادثه ناگوار
balance
U
احتمال رویداد خطا
balances
U
احتمال رویداد خطا
non-events
U
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
non-event
U
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
in qviries r. to the accident
پرسش هایی درباره آن رویداد
black swan event
U
رویداد نادر و پیش بینی ناپذیر
The incident set off a debate.
U
این رویداد بحثی را به راه انداخت
[برانگیخت]
.
native
U
رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
natives
U
رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
event focus
U
که در حال دریافت پیام از یک عمل یا رویداد است
parachronism
U
اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
collision detection
U
تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
real time
U
داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
generated
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generating
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generates
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generate
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
maintenance
U
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
This new frontier incident probably means war.
U
این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
messages
U
پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
message
U
پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
dead
U
دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
conditional
U
دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
alerts
U
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerted
U
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alert
U
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
warn
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warns
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
main
U
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com