English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
displacement U تغییر موضع
turnabout U تغییر موضع
turnabouts U تغییر موضع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
disposition U صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
displace U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaced U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaces U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displacing U جابجا شدن تغییر موضع دادن
fall back U تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
Other Matches
position light U علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
assumed position U موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
end strings U نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked U مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
locality U موضع
positioned U موضع
localities U موضع
spot U موضع
spots U موضع
attack position U موضع تک
position U موضع
sites U موضع
sited U موضع
site U موضع
lodgment U موضع
lodgment or lodge U موضع
emplacement U موضع
locations U موضع
location U موضع
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
punch position U موضع منگنه
block house U موضع مستحکم
inposition U مستقر در موضع
inposition U به موضع رفتن
battle position U موضع نبرد
active site U موضع فعال
primary position U موضع ابتدایی
positioned U وضعیت موضع
primary position U موضع اصلی
rendezvous area U موضع انتظار
secondary position U موضع فرعی
assumed position U موضع فرضی
secondary position U موضع یدکی
alternate position U موضع فرعی
blocking position U موضع سد کننده
position U وضعیت موضع
alternate position U موضع یدکی
spots U لکه موضع
occupation of position U اشغال موضع
lodgement U موضع گیری
stand U مکث موضع
supplementary position U موضع یدکی
covered position U موضع پوشیده
firing position U موضع تیر
supplemental U موضع تکمیلی
defense position U موضع پدافندی
deployment U موضع صف ارایی
supplementary position U موضع تکمیلی
localization U موضع یابی
emplacement U موضع گرفتن
selection of position U انتخاب موضع
locality U موضع مکان
the seat of pain U موضع درد
lodgment U موضع گیری
localities U موضع مکان
delay position U موضع تاخیری
spot U لکه موضع
defense position U موضع دفاعی
localization of function U موضع یابی کارکرد
post U محل ماموریت موضع
key position U موضع حساس و مهم
supplementary U موضع تکمیلی اضافی
switch position U موضع دفاعی بینابین
post- U محل ماموریت موضع
occupation of position U اشغال موضع کردن
confirmed location U موضع تایید شده
posted U محل ماموریت موضع
posts U محل ماموریت موضع
switch position U موضع رابط دفاعی
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
culminant U درمرتفع ترین موضع کامل
outfield U موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
preselect U پیش بینی موضع کردن
dummies U دروغی تقلبی موضع فریبنده
dummy U دروغی تقلبی موضع فریبنده
changes U تغییر کردن تغییر دادن
changing U تغییر کردن تغییر دادن
change over U تغییر روش تغییر رویه
changed U تغییر کردن تغییر دادن
change U تغییر کردن تغییر دادن
foreland U زمین جلوی موضع دماغه سنگر
organises U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizing U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organising U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize U مرتب کردن ارایش دادن موضع
covered position U محوطه تحت پوشش موضع مخفی
organizes U مرتب کردن ارایش دادن موضع
cheated U موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheats U موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheat U موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
delay position U موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
permanent emplacement U موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
hip shoot U تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
long off U موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
redoubt U موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
layig up position U موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
emplace U جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
olympic trench shooting U مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
long spot U موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
pass shooting U شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
circle of position U دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
fm U فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
caught with hand in the cookie jar <idiom> U مچ کسی را گرفتن [بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
third base U موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
block the plate U موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
counter march U تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel U تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
reference position U محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
defilade U درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
firing position U موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
organizations U سازمان دادن ارایش دادن موضع
organisations U سازمان دادن ارایش دادن موضع
organization U سازمان دادن ارایش دادن موضع
non return to zero U سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
alternation U تغییر
misalignment U تغییر
shunting U تغییر خط
amendment U تغییر
amendments U تغییر
conversion U تغییر
variations U تغییر
conversions U تغییر
variation U تغییر
mutation U تغییر
mutations U تغییر
commutation U تغییر
modification U تغییر
changed U تغییر
vicissitude U تغییر
change U تغییر
changes U تغییر
changing U تغییر
changeless U بی تغییر
dachi U تغییر پا
alteration U تغییر
fluctuation U تغییر
innovation U تغییر
innovations U تغییر
stationary U بی تغییر
immutable U تغییر ناپذیر
supple U تغییر پذیر
mutating U تغییر دادن
transformation U عمل تغییر
amended U تغییر دادن
mutates U تغییر دادن
kainotophobia U تغییر هراسی
alter U تغییر یافتن
lability U تغییر پذیری
alter U تغییر دادن
fluctuates U تغییر مداوم
kainophobia U تغییر هراسی
infelection U تغییر شکل
amending U تغییر دادن
fluctuated U تغییر مداوم
weather U تغییر فصل
invariance U تغییر ناپذیری
invariant U تغییر ناپذیر
amend U تغییر دادن
transformation U تغییر شکل
ireversible U تغییر ناپذیر
altered U تغییر یافتن
left shift U تغییر مکان به چپ
metamorphosis U تغییر شکل
variables U تغییر پذیر
variant U قابل تغییر
upheaval U تغییر فاحش
variable U تغییر پذیر
upheavals U تغییر فاحش
mutants U تغییر پذیر
mutant U تغییر پذیر
load variation U تغییر بار
unalterable U تغییر ناپذیر
altered U تغییر دادن
weathers U تغییر فصل
altering U تغییر یافتن
weathered U تغییر فصل
invariable U تغییر ناپذیر
altering U تغییر دادن
alters U تغییر یافتن
alters U تغییر دادن
modification U تغییر وتبدیل
constantly U بدون تغییر
displaciment U تغییر مکان
kaleidoscope U تغییر پذیربودن
deformation U تغییر شکل
current displacement U تغییر جریان
fluctuate U تغییر مداوم
covariation U تغییر همگام
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com