English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hardening strain U تغییر طول سخت گردانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
strain hadening U سخت گردانی کششی سخت گردانی تغییر بعدی
Other Matches
strain hardenability U قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
end strings U نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked U مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
ramble U سر گردانی
rambled U سر گردانی
rambles U سر گردانی
regimental U گردانی
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
data handling U داده گردانی
file handling U پرونده گردانی
hardening U سخت گردانی
repeal U باز گردانی
repeals U باز گردانی
thinning U رقیق گردانی
transliteration U نویسه گردانی
magnetization U مغناطیس گردانی
runaround U دور سر گردانی
revolvable U دور گردانی
exception handling U استثنا گردانی
rim drive U لبه گردانی
rectification U راست گردانی
softening furnace U کوره نرم گردانی
hardening room U اطاق سخت گردانی
hardening crake U ترک سخت گردانی
precipitation hardening U سخت گردانی رسوبی
hardening distortion U شکستگی سخت گردانی
hardening constituent U جزء سخت گردانی
magnetizing current U جریان مغناطیس گردانی
magnetizing field U میدان مغناطیس گردانی
electrolytic deposition U متالیزه گردانی گالوانیکی
radiation hardening U سخت گردانی تابشی
selective hardening U سخت گردانی انتخابی
double hardening U سخت گردانی مضاعف
quenching and tempering U ترساندن و سخت گردانی
quench age hardening U سخت گردانی و ترساندن
magnetization characteristic U منحنی مغناطیس گردانی
toughen by sparks U سخت گردانی با جرقه
direct quenching U سخت گردانی مستقیم
hardening furnace U کوره سخت گردانی
magnetic biasing U مغناطیس گردانی مقدماتی
broken hardening U سخت گردانی شکسته
case hardening U سخت گردانی سطحی
cementation U سیمانکاری سخت گردانی
induction harening U سخت گردانی القائی
nitrogen hardening U سخت گردانی ازتی
softening point U نقطه نرم گردانی
induced magnetization U مغناطیس گردانی القائی
temper hardening U سخت گردانی بازپخت
work hardening U سخت گردانی سرد
austemper U سخت گردانی باینیت
ausformig U سخت گردانی اوستینیتی
austemper U سخت گردانی حرارتی
age hardening U سخت گردانی زمانی
hot tempering U سخت گردانی درجهای
strain hadening U سخت گردانی سرد
strain hadening U سخت گردانی کرنشی
curing vessel U فرف سخت گردانی
case harden U سخت گردانی سطحی
curing oven U کوره سخت گردانی
aging U سخت گردانی زمانی
partial jurisdiction U حق خود گردانی محدود
hard surfacing U سخت گردانی سطحی
cure rate U سرعت سخت گردانی
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
simplifications U ساده گردانی مختصر سازی
battalion landing team U تیم پیاده شونده گردانی
carburizer U ماده ویژه سخت گردانی
gas case hardening U سخت گردانی پوسته گازی
self hardening steel U فولاد خود سخت گردانی
salt bath hardening U سخت گردانی حمام نمک
oil hardening steel U فولاد سخت گردانی روغنی
strain age hardening U سخت گردانی کرنشی زمانی
depth of hardening zone U عمق ناحیه سخت گردانی
simplifcation U ساده گردانی مختصر سازی
reinstatement of revolving credit U اعتبار گردانی را تجدید کردن
simplification U ساده گردانی مختصر سازی
hard facing alloy U الیاژ سخت گردانی سطحی
age hardening susceptibility U تقبل سخت گردانی زمانی
mold drying oven U کوره خشک گردانی قالبی
cold upsetting die U حدیده چاق گردانی سرد
quenched and tempered condition U حالت ترساندن و سخت گردانی
high frequency induction hardening U سخت گردانی القایی فرکانس بالا
salt bath case hardening U سخت گردانی سطحی حمام نمک
quenching and tempering furnace U کوره ویژه سخت گردانی و ترساندن
gas fired hardening tempering furnace U کوره سخت گردانی و بازپخت گازسوز
air hardening U سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
flame hardening U سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
changing U تغییر کردن تغییر دادن
change over U تغییر روش تغییر رویه
change U تغییر کردن تغییر دادن
changed U تغییر کردن تغییر دادن
changes U تغییر کردن تغییر دادن
dispersion hardening U سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
cyaniding U سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
fm U فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march U تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
age hardening U سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
tempering (metallurgy) U بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
angular travel U تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
non return to zero U سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
transliterate U عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
strain hardenability U سخت گردانی سخت
conversions U تغییر
changeless U بی تغییر
variation U تغییر
misalignment U تغییر
alteration U تغییر
stationary U بی تغییر
amendments U تغییر
vicissitude U تغییر
variations U تغییر
modification U تغییر
conversion U تغییر
amendment U تغییر
dachi U تغییر پا
innovation U تغییر
changes U تغییر
commutation U تغییر
shunting U تغییر خط
alternation U تغییر
innovations U تغییر
changed U تغییر
mutations U تغییر
change U تغییر
changing U تغییر
fluctuation U تغییر
mutation U تغییر
alterability U قابلیت تغییر
transformation U تغییر شکل
changeable U تغییر پذیر
variability U تغییر پذیری
transformation U عمل تغییر
alters U تغییر دادن
susceptible of change U تغییر پذیر
ternal U دارای سه تغییر
alterable U قابل تغییر
changeable U قابل تغییر
alterant U تغییر دادنی
palingenesis U تغییر شکل
supple U تغییر پذیر
immutable U تغییر ناپذیر
turnabouts U تغییر موضع
weathered U تغییر فصل
behavior modification U تغییر رفتار
weather U تغییر فصل
switcheroo U تغییر ناگهانی
deed poll U تغییر نام
susceptible of change U مستعد تغییر
surface of revolution U سطح تغییر
variables U تغییر پذیر
nonreversal shift U تغییر ناوارون
automatic take U تغییر پایگاه
invariable U تغییر ناپذیر
unalterable U تغییر ناپذیر
altertive U تغییر دهنده
temperature variation U تغییر دما
realign U تغییر دادن
parathesis U ترکیبی بی تغییر
upheavals U تغییر فاحش
realigned U تغییر دادن
realigning U تغییر دادن
realigns U تغییر دادن
standpat U مخالف تغییر
turnabout U تغییر عقیده
variable U تغییر پذیر
constantly U بدون تغییر
upheaval U تغییر فاحش
turnabouts U تغییر عقیده
weathers U تغییر فصل
turnabout U تغییر موضع
rebus sic stautibus U تغییر شکل
metamorphosis U تغییر شکل
transformative U قابل تغییر
to undergo a change U تغییر یافتن
fluctuates U تغییر مداوم
fluctuated U تغییر مداوم
mutants U تغییر پذیر
mutate U تغییر دادن
mutated U تغییر دادن
mutates U تغییر دادن
kaleidoscopes U تغییر پذیربودن
kaleidoscope U تغییر پذیربودن
mutating U تغییر دادن
amend U تغییر دادن
amended U تغییر دادن
amending U تغییر دادن
put about U تغییر مسیردادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com