Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lateral deflection of beam
U
تغییر شکل فرعی یا جانبی تیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sides way
U
تغییر مکان جانبی
lateral strain
U
تغییر شکل نسبی جانبی
expansion interface
U
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
sidelap
U
بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
bells and whistles
U
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
subspecies
U
قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
by pass
U
بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass
U
گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype
U
بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
peripheral
U
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
side effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
wait condition
U
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state
U
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
power down
U
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
adverse reaction
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
by-effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
byeffect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
fall-out
[side effect]
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
secondary effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
spillover effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
end strings
U
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
U
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
side spray
U
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
income effect
U
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic
U
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
stbtitle
U
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
change over
U
تغییر روش تغییر رویه
changing
U
تغییر کردن تغییر دادن
changes
U
تغییر کردن تغییر دادن
changed
U
تغییر کردن تغییر دادن
change
U
تغییر کردن تغییر دادن
flank observation
U
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
sublease
U
اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
fm
U
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
U
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel
U
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
inferior
U
فرعی
tributary
U
فرعی
branch line
U
خط فرعی
branch lines
U
خط فرعی
tributaries
U
فرعی
by-effect
U
اثر فرعی
sub dam
U
سد فرعی
adverse reaction
U
اثر فرعی
by
U
فرعی
succursal
U
فرعی
accessory
U
فرعی
inferiors
U
فرعی
derivatives
U
فرعی
adjuncts
U
فرعی
subalterns
U
فرعی
subaltern
U
فرعی
derivative
U
فرعی
lateral
U
فرعی
ancillary
U
فرعی
petty
U
فرعی
secondary
U
فرعی
second class
U
فرعی
min
U
فرعی
accessorial
U
فرعی
minor
U
فرعی
subsidiaries
U
فرعی
subsidiary
U
فرعی
incident
U
فرعی
incidents
U
فرعی
adjunct
U
فرعی
byeffect
U
اثر فرعی
secondary effect
U
اثر فرعی
extrinsic
U
فرعی
half deck
U
پل فرعی
spillover effect
U
اثر فرعی
fall-out
[side effect]
U
اثر فرعی
byeffect
U
اثر جانبی
fall-out
[side effect]
U
اثر جانبی
accessory
U
جانبی
lateral
U
جانبی
by-effect
U
اثر جانبی
sidelong
U
جانبی
bilateral
U
دو جانبی
contour line
U
خط جانبی
secondary effect
U
اثر جانبی
spillover effect
U
اثر جانبی
laterad
U
جانبی
adverse reaction
U
اثر جانبی
overtone
U
صدای فرعی
side effect
U
اثر فرعی
accessory
U
دعوای فرعی
side-effects
U
اثر فرعی
subordinate clause
U
جملهوارهی فرعی
subclass
U
طبقه فرعی
subspace
U
فضای فرعی
sub station
U
پست فرعی
stop street
U
خیابان فرعی
subharmonic
U
هماهنگ فرعی
sub sector
U
بخش فرعی
subgenus
U
تیره فرعی
overtones
U
صدای فرعی
subagency
U
نمایندگی فرعی
subsidiary
U
متمم فرعی
subinterval
U
فاصله فرعی
incidental effect
U
اثر فرعی
side-effect
U
اثر فرعی
incidentals
U
اقلام فرعی
bypass
U
مسیر فرعی
intercardinal headings
U
جهات فرعی
probative
U
حقایق فرعی
subcultures
U
کشت فرعی
corollaries
U
نتیجه فرعی
corollary
U
نتیجه فرعی
subculture
U
فرهنگ فرعی
subsections
U
قسمت فرعی
subculture
U
کشت فرعی
pseudocarp
U
میوه فرعی
adjunct
U
صفت فرعی
extension
U
تلفن فرعی
link road
U
راه فرعی
subclass
U
شعبه فرعی
bypassed
U
مسیر فرعی
extensions
U
تلفن فرعی
lay shaft
U
میله فرعی
subgenus
U
جنس فرعی
subsection
U
قسمت فرعی
subsidiary company
U
شرکت فرعی
bypasses
U
مسیر فرعی
bypassing
U
مسیر فرعی
daughter chain
U
زنجیر فرعی
subdirectory
U
فهرست فرعی
subsidiaries
U
متمم فرعی
derived unit
U
واحد فرعی
subfamily
U
تیره فرعی
DIVERSION
U
راه فرعی
substation
U
ایستگاه فرعی
sub network
U
شبکه فرعی
minor league
U
لیگ فرعی
subordinating
U
فرعی پایین تر
subordinates
U
فرعی پایین تر
subordinated
U
فرعی پایین تر
subordinate
U
فرعی پایین تر
subfamily
U
خانواده فرعی
sugroup
U
دسته فرعی
extension telephone
U
تلفن فرعی
subcontracts
U
قرارداد فرعی
minor elements
U
عناصر فرعی
minor constituent
U
عنصر فرعی
minor arts
U
هنرهای فرعی
extraneous
U
تصادفی فرعی
substrate
U
شکل فرعی
subcontract
U
قرارداد فرعی
subcontracted
U
قرارداد فرعی
subcultures
U
فرهنگ فرعی
subcontracting
U
قرارداد فرعی
annexe
U
ساختمان فرعی
intercardinal points
U
جهات فرعی
diverticulum
U
جاده فرعی
byway
U
راه فرعی
annex
U
شعبه فرعی
jamb-shaft
U
ستون فرعی
annexes
U
شعبه فرعی
lay-shaft
U
میله فرعی
annexing
U
شعبه فرعی
derived units
U
احاد فرعی
derived units
U
واحدهای فرعی
accessory
U
لوازم فرعی
dixings
U
ارایشهای فرعی
byways
U
راه فرعی
sidetracked
U
جاده فرعی
sub contractor
U
پیمانکار فرعی
sidetrack
U
جاده فرعی
walk-on
U
بازیگر فرعی
subdivision
U
بخش فرعی
subdivisions
U
بخش فرعی
subordinate clauses
U
جملهوارهی فرعی
dog leg
U
شاخه فرعی
suborder
U
راسته فرعی
floor jack
U
اهرم فرعی
submenu
U
منوی فرعی
municipal road
U
راه فرعی
secondary unit
U
واحد فرعی
by pass
U
لوله فرعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com