Perdic | تغییر شکل تحول | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	transmogrification U	تغییر شکل تحول

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	plastic U	تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
	dynamic condition U	شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
Other Matches

	upheaval U	تحول
	mutation U	تحول
	vicissitude U	تحول
	mutations U	تحول
	sublation U	تحول
	upheavals U	تحول
	transition U	تحول
	solstitium U	تحول
	solstice U	تحول
	transitions U	تحول
	mutation U	تحول طغیان
	transformism U	تحول گرایی
	heat of transformation U	گرمای تحول
	transition time U	زمان تحول
	turn-off U	نقطه تحول
	transition temperature U	دمای تحول
	turn off U	نقطه تحول
	vicissitudinous U	تحول پذیر
	mutations U	تحول طغیان
	turn-offs U	نقطه تحول
	isothermal process U	تحول همدما
	absorption transition U	تحول جذب
	computer revolution U	تحول کامپیوتر
	information revolution U	تحول اطلاعات
	pseudomorphism U	تحول بشکل کاذب
	isothermal process U	تحول در دمای ثابت
	phase U	دوره تحول وتغییر
	phased U	دوره تحول وتغییر
	evolution U	تحول تکامل تدریجی
	phases U	دوره تحول وتغییر
	landmark U	نقطه تحول تاریخ
	landmarks U	نقطه تحول تاریخ
	turning point U	مرحله قاطع نقطه تحول
	turning points U	مرحله قاطع نقطه تحول
	upthrow U	بطرف بالاانداختن تحول شدید
	solstitial U	دارای دوره تحول کوتاه
	basic relay post U	پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
	end strings U	نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
	radicalism U	روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
	unclocked U	مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
	transitions U	عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
	transition U	عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
	communication security custodian U	مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
	hangover U	تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
	income effect U	اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
	hangovers U	تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
	vary U	تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
	varies U	تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
	variable area nozzle U	نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
	change over U	تغییر روش تغییر رویه
	changes U	تغییر کردن تغییر دادن
	changing U	تغییر کردن تغییر دادن
	changed U	تغییر کردن تغییر دادن
	change U	تغییر کردن تغییر دادن
	handover U	تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
	fm U	فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
	cycles U	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
	cycled U	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
	cycle U	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
	counter march U	تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
	fet U	وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
	angular travel U	تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
	gradient circuit U	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
	non return to zero U	سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
	misalignment U	تغییر
	change U	تغییر
	alternation U	تغییر
	modification U	تغییر
	changed U	تغییر
	innovations U	تغییر
	innovation U	تغییر
	fluctuation U	تغییر
	alteration U	تغییر
	commutation U	تغییر
	dachi U	تغییر پا
	conversions U	تغییر
	conversion U	تغییر
	variation U	تغییر
	changeless U	بی تغییر
	variations U	تغییر
	stationary U	بی تغییر
	amendment U	تغییر
	changes U	تغییر
	mutation U	تغییر
	mutations U	تغییر
	vicissitude U	تغییر
	amendments U	تغییر
	shunting U	تغییر خط
	changing U	تغییر
	behavior modification U	تغییر رفتار
	altered U	تغییر دادن
	amending U	تغییر دادن
	speed variation U	تغییر سرعت
	displacement U	تغییر موضع
	vary U	تغییر کردن
	altered U	تغییر یافتن
	change of speed U	تغییر سرعت
	automatic take U	تغییر پایگاه
	change of place U	تغییر مکان
	change of curvature U	تغییر انحنا
	change in supply U	تغییر عرضه
	change in demand U	تغییر تقاضا
	alter U	تغییر دادن
	amended U	تغییر دادن
	change spin U	چرخیدن با تغییر پا
	amend U	تغییر دادن
	coefficient of variation U	ضریب تغییر
	variability U	تغییر پذیری
	changeable U	قابل تغییر
	changeable U	تغییر پذیر
	transforms U	تغییر شکل
	commutable U	قابل تغییر
	variation U	تغییر ناپایداری
	mutate U	تغییر دادن
	variations U	تغییر ناپایداری
	mutating U	تغییر دادن
	mutates U	تغییر دادن
	transformed U	تغییر شکل
	mutated U	تغییر دادن
	alter U	تغییر یافتن
	changer U	تغییر دهنده
	cinversion U	تغییر شکل
	transform U	تغییر شکل
	kaleidoscope U	تغییر پذیربودن
	modifying U	تغییر دادن
	upheaval U	تغییر فاحش
	kaleidoscopes U	تغییر پذیربودن
	transforming U	تغییر شکل
	variant U	قابل تغییر
	fluctuates U	تغییر مداوم
	upheavals U	تغییر فاحش
	fluctuated U	تغییر مداوم
	variable U	تغییر پذیر
	variables U	تغییر پذیر
	weathered U	تغییر فصل
	weathers U	تغییر فصل
	fluctuate U	تغییر مداوم
	metamorphosis U	تغییر شکل
	variation theorem U	قضیه تغییر
	displacement U	تغییر مکان
	alters U	تغییر دادن
	alters U	تغییر یافتن
	altering U	تغییر دادن
	altering U	تغییر یافتن
	alterability U	قابلیت تغییر
	alterable U	قابل تغییر
	alterant U	تغییر دادنی
	weather U	تغییر فصل
	modification U	تغییر وتبدیل
	varies U	تغییر کردن
	mutant U	تغییر پذیر
	mutants U	تغییر پذیر
	modify U	تغییر دادن
	modifies U	تغییر دادن
	transformation U	عمل تغییر
	altertive U	تغییر دهنده
	vacillatory U	تغییر پذیر
	change [in something] [from something] U	تغییر [در یا از چیزی]
	to turn [into] U	تغییر کردن
	to turn [into] U	تغییر دادن
	deed poll U	تغییر نام
	variation coefficient U	ضریب تغییر
	variational method U	روش تغییر
	variational principle U	اصل تغییر
	variative U	قابل تغییر
	versatility U	قابلیت تغییر
	vicissitudes of time U	تغییر اوضاع
	voltage variation U	تغییر ولتاژها
	realign U	تغییر دادن
	realigned U	تغییر دادن
	realigning U	تغییر دادن
	realigns U	تغییر دادن
	turnabout U	تغییر عقیده
	turnabout U	تغییر موضع
	turnabouts U	تغییر عقیده
	turnabouts U	تغییر موضع
	to alter [to] U	تغییر یافتن
	convert U	تغییر دادن
	redeploy [staff] U	تغییر دادن
	reset U	تغییر دادن
	transact U	تغییر دادن
	near-constant state of flux U	تغییر همیشگی
	to turn something into something U	تغییر دادن به
	to convert something into something U	تغییر دادن به
	concurrent variation U	تغییر همزمان
	immutability U	تغییر ناپذیری
	inalterability U	تغییر ناپذیری
	inalterable U	تغییر ناپذیر
	infelection U	تغییر شکل
	invariance U	تغییر ناپذیری
	invariant U	تغییر ناپذیر
	ireversible U	تغییر ناپذیر
	kainophobia U	تغییر هراسی
	kainotophobia U	تغییر هراسی
	lability U	تغییر پذیری
	left shift U	تغییر مکان به چپ
	load variation U	تغییر بار
	lour U	اخم تغییر
	magnatic displacement U	تغییر مغناطیسی
	heterophonia U	تغییر صدا