English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
coastal refraction U تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radio interference U تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio waves U امواج رادیویی
wave front U جبهه امواج رادیویی
back scattering U پخش معکوس امواج رادیویی
back scattering U توزیع معکوس امواج رادیویی
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
sweep jamming U امواج سیار پارازیت رادیویی
the waves beats or the shore U امواج به ساحل می کوبد
the wares beat the shore U خوردن امواج به ساحل
influence mine U مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
beacon U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacons U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
low frequency U امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
ocean foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
spume U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
sea foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
beach foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
homing U روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
CB U مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
manipulative deception U تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
variable incidence U جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
cone of silence U مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
modulation U سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
confusion reflector U وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulate U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
ship to shore U حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shore to shore movement U عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore U روی ساحل متوجه بطرف ساحل
radiation scattering U انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control U کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
inshore U بطرف ساحل جلو ساحل
radio button U شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
trapping U اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radiological monitoring U ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
channels U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channelled U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channel U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
head crash U برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
end strings U نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked U مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
collisions U برخورد کردن برخورد تصادف کردن
collision U برخورد کردن برخورد تصادف کردن
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changes U تغییر کردن تغییر دادن
changed U تغییر کردن تغییر دادن
changing U تغییر کردن تغییر دادن
change U تغییر کردن تغییر دادن
change over U تغییر روش تغییر رویه
radio U رادیویی
radioing U رادیویی
radioed U رادیویی
radios U رادیویی
broadcasting U رادیویی
ground swell U امواج
radio compass U قطبنمای رادیویی
radio control U فرمان رادیویی
fax U عکاسی رادیویی
hertzian wave U موج رادیویی
faxed U عکاسی رادیویی
faxes U عکاسی رادیویی
facsimiles U عکس رادیویی
radio silence U سکوت رادیویی
radio frequency U فرکانس رادیویی
phototelegraphy U عکاسی رادیویی
radiophoto U عکاسی رادیویی
radio wave U موج رادیویی
play by play U پخش رادیویی
radio sextant U سکستانت رادیویی
radio frequencies U فرکانسهای رادیویی
r.f. U بسامد رادیویی
facsimiles U عکاسی رادیویی
radio broadcasting U پخش رادیویی
facsimile U عکاسی رادیویی
radio beacon U بیکن رادیویی
receivers U گیرنده رادیویی
receiver U گیرنده رادیویی
wave U موج رادیویی
waved U موج رادیویی
waves U موج رادیویی
wirephoto U عکاسی رادیویی
waving U موج رادیویی
radio call sign U معرف رادیویی
faxing U عکاسی رادیویی
listening silence U سکوت رادیویی
radiographic U عکس رادیویی
radio telescope U تلسکوپ رادیویی
telephoto U عکاسی رادیویی
radio metal locator U فلزیاب رادیویی
facsimile U عکس رادیویی
transmitter U فرستنده رادیویی
receiving set U گیرنده رادیویی
radio receiver U گیرنده رادیویی
radio link U پیوند رادیویی
radio interference U پارازیت رادیویی
radio match U رویارویی رادیویی
radio navigation U ناوبری رادیویی
call signs U معرف رادیویی
call sign U معرف رادیویی
radio dicipline U انضباط رادیویی
radio ferquency U بسامد رادیویی
telephotography U عکاسی رادیویی
radio horizon U افق رادیویی
transmitters U فرستنده رادیویی
radiographic U مخابرات رادیویی
radiometeorograph U هوانگار رادیویی
radiophotograph U عکس رادیویی
radio alimeter U فرازیاب رادیویی
radio telescopes U تلسکوپ رادیویی
space radiation U تشعشع رادیویی
radmail U پست رادیویی
electronic locator U فلزیاب رادیویی
metal locator U فلزیاب رادیویی
compere U مجریبرنامهتلویزیونییا رادیویی
radio detection U اکتشاف رادیویی
electromagnetic waves U امواج الکترومگنتیک
tidal waves U امواج جزرومدی
gravitational waves U امواج جاذبه
transient wave U امواج سیار
oscilloscope U اشکارسازی امواج
gravity waves U امواج ثقلی
gravitational waves U امواج گرانشی
crashing waves U امواج خروشان
ground waves U امواج زمینی
wander wave U امواج سیار
interference U تداخل امواج
the waves of the sea U امواج دریا
brain waves U امواج مغزی
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی
spoondrift U ترشح امواج
emission U انتشار امواج
reverberation U برگشت امواج
reverberations U برگشت امواج
incoherent waves U امواج همدوس
thermal waves U امواج گرمایی
sky wave U امواج اسمانی
hertzian waves U امواج هرتز
pulsed U امواج ضربانی
pulsing U ضربان امواج
tosser U دستخوش امواج
emissions U انتشار امواج
pulse U امواج ضربانی
spotter U کمک مفسر رادیویی
radiographs U پوتونگار عکس رادیویی
rawinsonde U جهت یاب رادیویی
telemetry U مسافت سنجی رادیویی
radiograph U پوتونگار عکس رادیویی
direction finder U جهت یاب رادیویی
broadcasting station U ایستگاه رادیویی فرستنده
tactical call sign U معرف رادیویی تاکتیکی
radio astronomy U اختر شناسی رادیویی
radio call sign U معرف ایستگاه رادیویی
net call sign U معرف رادیویی شبکه
radio approach U دستگاه تقرب رادیویی
skip zone U منطقه کور رادیویی
play by play U پخش رادیویی مسابقه
radioing U پیام رادیویی فرستادن
radioed U پیام رادیویی فرستادن
high power radio station U ایستگاه رادیویی بزرگ
radiotelegraph U تلگراف رادیویی کردن
radio U پیام رادیویی فرستادن
radio frequency interference U تداخل فرکانس رادیویی
radio frequency transformer U مبدل بسامد رادیویی
radios U پیام رادیویی فرستادن
groundwave U موجهای رادیویی زمینی
radiotelegraphic U تلگراف رادیویی کردن
bank U ساحل
littoral U ساحل
brae U ساحل
beached U ساحل
causey U ساحل
ashore U به ساحل
beach U ساحل
sea shore U ساحل
landside U ساحل
coast U ساحل
coasts U ساحل
rivage U ساحل
shore U ساحل
beaches U ساحل
banks U ساحل
shores U ساحل
attenuation U افت قدرت امواج
conical scanning U انتشار مخروطی امواج
echo U برگشت امواج رادار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com