English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vicissitudes of time U تغییر اوضاع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
opportunism U به سرعت بر حسب اوضاع سیاسی یا تغییر رژیم وزمامدار
Other Matches
conditions U اوضاع
circumstances U اوضاع
actual state of affairs U اوضاع کنونی
weathers U اوضاع جوی
conditions U شرایط اوضاع
weather U اوضاع جوی
actual state of affairs U اوضاع فصلی
weathered U اوضاع جوی
the lie of the land U چگونگی اوضاع مهثب
climates U ناحیه اوضاع جوی
climate U ناحیه اوضاع جوی
low water mark U منتهای بدی اوضاع
anarchical U مربوط به اشفتگی اوضاع
anarchic U مربوط به اشفتگی اوضاع
it is quite another story now U اوضاع اکنون دگرگون
In the light of present circumstances. U باتوجه به اوضاع کنونی
How do you predict(view)the situation? U اوضاع را چگونه می بینی ؟
policy of d. U سیاست واگذاری اوضاع
The situation is fI'lled with impending troubles (incidents). U اوضاع آبستن حوادث است
make room for someone or something <idiom> U برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
geophysics U علم اوضاع بیرونی و طبیعی زمین
keep up with the times U موافق اوضاع و اداب روزرفتار کردن
protohistory U مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
to acclimatize/acclimatise [British E] yourself U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
Whistle past the graveyard <idiom> U تلاش برای بشاش ماندن در اوضاع وخیم
to acclimate [American E] to new circumstances U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to become acclimatized U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise [British E] U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
Things wI'll be looking up .Things wI'll be assuming a better shape (complexion). U اوضاع صورت بهتری پیدا خواهد کرد
to mend matters U کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
sonde U اسباب اندازه گیری اوضاع فیزیکی وجوی ارتفاعات زیادماوراء جو
end strings U نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked U مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
vary U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
change U تغییر کردن تغییر دادن
change over U تغییر روش تغییر رویه
changes U تغییر کردن تغییر دادن
changing U تغییر کردن تغییر دادن
changed U تغییر کردن تغییر دادن
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
physiographic U وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
fm U فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march U تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
rabal U روش تعیین اوضاع جوی به وسیله بالنهای هواسنجی روش استفاده از پیامهای هواسنجی
angular travel U تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
non return to zero U سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
weather forecasts U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecast U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
vicissitude U تغییر
alternation U تغییر
amendments U تغییر
amendment U تغییر
shunting U تغییر خط
conversion U تغییر
mutations U تغییر
variations U تغییر
variation U تغییر
mutation U تغییر
stationary U بی تغییر
misalignment U تغییر
conversions U تغییر
changeless U بی تغییر
commutation U تغییر
changes U تغییر
fluctuation U تغییر
changed U تغییر
innovations U تغییر
innovation U تغییر
change U تغییر
changing U تغییر
alteration U تغییر
dachi U تغییر پا
modification U تغییر
parathesis U ترکیبی بی تغییر
modifying U تغییر دادن
cinversion U تغییر شکل
metamorphosis U تغییر شکل
mutant U تغییر پذیر
variations U تغییر ناپایداری
mutants U تغییر پذیر
phase shift U تغییر فاز
displacement U تغییر موضع
concurrent variation U تغییر همزمان
peripeteia U تغییر ناگهانی
convertibility U توانایی تغییر
commutable U قابل تغییر
modifies U تغییر دادن
permute U تغییر دادن
modify U تغییر دادن
displacement U تغییر مکان
coefficient of variation U ضریب تغییر
changeable U تغییر پذیر
changer U تغییر دهنده
variation U تغییر ناپایداری
automatic take U تغییر پایگاه
modification U تغییر وتبدیل
frequency change U تغییر بسامد
changeable U قابل تغییر
constantly U بدون تغییر
unalterable U تغییر ناپذیر
invariable U تغییر ناپذیر
supple U تغییر پذیر
immutable U تغییر ناپذیر
secular change U تغییر قرنی
altertive U تغییر دهنده
transmutation U تغییر شکل
standpat U مخالف تغییر
skittish U تغییر پذیر
alterant U تغییر دادنی
alterable U قابل تغییر
behavior modification U تغییر رفتار
reversal shift U تغییر وارون
change spin U چرخیدن با تغییر پا
sex reversal U تغییر جنسیت
speed variation U تغییر سرعت
put about U تغییر مسیردادن
change of speed U تغییر سرعت
change of place U تغییر مکان
change of curvature U تغییر انحنا
change in supply U تغییر عرضه
variability U تغییر پذیری
amending U تغییر دادن
transformation U عمل تغییر
transformation U تغییر شکل
change in demand U تغییر تقاضا
range of variation U ناحیه تغییر
rebus sic stautibus U تغییر شکل
alterability U قابلیت تغییر
covariation U تغییر همگام
inalterability U تغییر ناپذیری
altering U تغییر دادن
alters U تغییر یافتن
alters U تغییر دادن
load variation U تغییر بار
left shift U تغییر مکان به چپ
fluctuates U تغییر مداوم
fluctuated U تغییر مداوم
altering U تغییر یافتن
altered U تغییر دادن
mutates U تغییر دادن
flexility U قابلیت تغییر
mutating U تغییر دادن
amend U تغییر دادن
amended U تغییر دادن
alter U تغییر یافتن
alter U تغییر دادن
altered U تغییر یافتن
fluctuate U تغییر مداوم
lability U تغییر پذیری
invariance U تغییر ناپذیری
infelection U تغییر شکل
variable U تغییر پذیر
weathered U تغییر فصل
weather U تغییر فصل
variables U تغییر پذیر
inalterable U تغییر ناپذیر
invariant U تغییر ناپذیر
ireversible U تغییر ناپذیر
frequency fluctuation U تغییر فرکانس
heterophonia U تغییر صدا
immutability U تغییر ناپذیری
upheaval U تغییر فاحش
upheavals U تغییر فاحش
kainotophobia U تغییر هراسی
kainophobia U تغییر هراسی
weathers U تغییر فصل
mutated U تغییر دادن
mutate U تغییر دادن
mutable U تغییر پذیر
mutabilty U تغییر پذیری
mutability U تغییر پذیری
multiplier U ضریب تغییر
transform U تغییر شکل
moveable U قابل تغییر
vary U تغییر کردن
variant U قابل تغییر
kaleidoscope U تغییر پذیربودن
kaleidoscopes U تغییر پذیربودن
current displacement U تغییر جریان
nonreversal shift U تغییر ناوارون
varies U تغییر کردن
deformation U تغییر شکل
transformed U تغییر شکل
modificatory U تغییر دهنده
mean variation U تغییر متوسط
magnatic displacement U تغییر مغناطیسی
dimensional change U تغییر اندازه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com