Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
move
U
تغییردادن انتقال دادن
moved
U
تغییردادن انتقال دادن
moves
U
تغییردادن انتقال دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
conducting
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducts
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
shifted
U
انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
conducted
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
shifts
U
انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
conduct
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
shift
U
انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
alienate
U
انتقال دادن
gears
U
انتقال دادن
shifts
U
انتقال دادن
detaching
U
انتقال دادن
transporting
U
انتقال دادن
transported
U
انتقال دادن
geared
U
انتقال دادن
shifted
U
انتقال دادن
transport
U
انتقال دادن
gear
U
انتقال دادن
carrying
U
انتقال دادن
carry
U
انتقال دادن
transfers
U
انتقال دادن
to carry over
U
انتقال دادن
deliveries
U
انتقال دادن
delivery
U
انتقال دادن
carried
U
انتقال دادن
transports
U
انتقال دادن
carries
U
انتقال دادن
transferring
U
انتقال دادن
detaches
U
انتقال دادن
alienates
U
انتقال دادن
evocate
U
انتقال دادن
shifting
U
انتقال دادن
demise
U
انتقال دادن
transfer
U
انتقال دادن
alienating
U
انتقال دادن
shift
U
انتقال دادن
detach
U
انتقال دادن
carry over
U
انتقال دادن
shuttle
U
نقل و انتقال دادن
switch fire
U
انتقال تیر دادن
shuttles
U
نقل و انتقال دادن
shift fire
U
انتقال اتش دادن
tabled
U
به جدولی انتقال دادن
table
U
به جدولی انتقال دادن
tables
U
به جدولی انتقال دادن
shift fire
U
انتقال دادن اتش
shuttled
U
نقل و انتقال دادن
demise
U
انتقال دادن مال
shift
U
انتقال تیر دادن
tabling
U
به جدولی انتقال دادن
shifts
U
انتقال تیر دادن
redeployed
U
نقل و انتقال دادن
redeploying
U
نقل و انتقال دادن
shifted
U
انتقال تیر دادن
redeploy
U
نقل و انتقال دادن
redeploys
U
نقل و انتقال دادن
make over
U
انتقال دادن دوباره ساختن
assigned
U
انتقال دادن وواگذار کردن
carry over
U
انتقال به صفحه بعد دادن
assigning
U
انتقال دادن وواگذار کردن
to make over
U
انتقال دادن دوباره ساختن
rub off
<idiom>
U
به شخص دیگری انتقال دادن
conduct
U
انتقال دادن رهبری کردن
assign
U
انتقال دادن وواگذار کردن
remise
U
انتقال دادن گذشت کردن
assignments
U
ماموریت دادن انتقال افهار
conducts
U
انتقال دادن رهبری کردن
assignment
U
ماموریت دادن انتقال افهار
conducted
U
انتقال دادن رهبری کردن
assigns
U
انتقال دادن وواگذار کردن
demise
U
انتقال دادن مال با وصیت
conducting
U
انتقال دادن رهبری کردن
negotiates
U
وارد معامله شدن انتقال دادن
contango
U
از دفتری به دفتر دیگر انتقال دادن
negotiated
U
وارد معامله شدن انتقال دادن
negotiating
U
وارد معامله شدن انتقال دادن
negotiate
U
وارد معامله شدن انتقال دادن
trasship
U
بکشتی یا وسیله نقلیه دیگری انتقال دادن
deliveries
U
نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
delivery
U
نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
removing
U
بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
acculturate
نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
remove
U
بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
removes
U
بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
indeterminate change of station
U
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
interchanges
U
تغییردادن
alter
U
تغییردادن
shift
U
تغییردادن
alteration
U
تغییردادن
shifted
U
تغییردادن
turns
U
تغییردادن
turn
U
تغییردادن
altered
U
تغییردادن
interchanging
U
تغییردادن
interchanged
U
تغییردادن
affect
U
تغییردادن
affects
U
تغییردادن
interchange
U
تغییردادن
shifts
U
تغییردادن
to alter
[to]
U
تغییردادن
altering
U
تغییردادن
alters
U
تغییردادن
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
to shift one's lodging
U
تغییردادن منزل
changing
U
عوض کردن تغییردادن
vary
U
تغییر داد تغییردادن
varies
U
تغییر داد تغییردادن
changes
U
عوض کردن تغییردادن
change
U
عوض کردن تغییردادن
changed
U
عوض کردن تغییردادن
forward tell
U
انتقال دادن اطلاعات به ردههای بالاتر گزارش به مقام بالاتر
master file maintenance
U
تغییردادن یا اصلاح فایلهای اصلی
redefined
U
تغییردادن تابع یا مقداریک متغیریاشی
redefines
U
تغییردادن تابع یا مقداریک متغیریاشی
redefine
U
تغییردادن تابع یا مقداریک متغیریاشی
to move a bout
U
پیوسته جای خود را تغییردادن
redefining
U
تغییردادن تابع یا مقداریک متغیریاشی
reposition
U
مقام و موقعیت چیزی را تغییردادن
to change one's course
U
خط مشی یا رویه خودرا تغییردادن
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
propagates
U
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagated
U
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagating
U
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagate
U
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
prepare
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepares
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
preparing
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
upload
U
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
signalled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
U
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signaled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle
U
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
dip dodge
U
رد شدن از حریف با تغییردادن چوب لاکراس به دست دیگر
reprogram
U
تغییردادن برنامه به طوری که روی کامپیوتردیگری قابل اجرا باشد
accessed
U
مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایلهای ذخیره شده
accessing
U
مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایلهای ذخیره شده
accesses
U
مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایلهای ذخیره شده
access
مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایل های ذخیره شده
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
consent
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
migration
U
انتقال
transformation
U
انتقال
metabasis
U
انتقال
move
U
انتقال
shift
U
انتقال
transportation
U
انتقال
abaloenation
U
انتقال
intuition
U
انتقال
transference
U
انتقال
assignment
U
انتقال
assignments
U
انتقال
negotiation
U
انتقال
negotiations
U
انتقال
transfer
U
انتقال
intuitions
U
انتقال
transfers
U
انتقال
transmissions
U
انتقال
displacement
U
انتقال
devolution
U
انتقال
transmission
U
انتقال
transition
U
انتقال
transferring
U
انتقال
shifts
U
انتقال
shifted
U
انتقال
marque
U
انتقال
shift
U
انتقال
conduction
U
انتقال
conveyance
U
انتقال
conveyances
U
انتقال
transitions
U
انتقال
line shaft
U
انتقال
translations
U
انتقال
transter
U
انتقال
downloading
U
انتقال
transmission line
U
خط انتقال
transfer check
U
انتقال
conductance
U
انتقال
conveyed
U
انتقال
convey
U
انتقال
bail arm
U
انتقال
mittimus
U
انتقال
conveys
U
انتقال
transfer line
U
خط انتقال
conveying
U
انتقال
turn over
U
انتقال
translation
U
انتقال
conductible
U
قابل انتقال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com