English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shunt U تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
shunted U تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
shunts U تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
veer U تغییرجهت دادن
to put a bout U تغییرجهت دادن
veers U تغییرجهت دادن
veered U تغییرجهت دادن
to chop back U ناگهان تغییرجهت دادن
gybe U ازیک سوبسوی دیگرجنبیدن تغییرجهت دادن
to leave off U کنار گذاشتن
to put a way U کنار گذاشتن
overrule U کنار گذاشتن
earmarks U کنار گذاشتن
reserving U کنار گذاشتن
earmark U کنار گذاشتن
deposits U کنار گذاشتن
put aside U کنار گذاشتن
overruled U کنار گذاشتن
deposit U کنار گذاشتن
to set by U کنار گذاشتن
reserves U کنار گذاشتن
to lay aside U کنار گذاشتن
reserve U کنار گذاشتن
to put by U کنار گذاشتن
overrules U کنار گذاشتن
shelf U کنار گذاشتن
lay away U کنار گذاشتن
to set aside [temporarily] U [موقتا] کنار گذاشتن
to put something into cold storage <idiom> U چیزی را به کنار گذاشتن
to put something on the shelf <idiom> U چیزی را به کنار گذاشتن
bypassed U کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
bypass U کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
bypassing U کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
pretermit U از قلم انداختن کنار گذاشتن
bypasses U کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
Paregmenon U [کنار هم گذاشتن کلماتی که از یک ریشه اند]
chop U کنار گذاشتن دادهای که موردنیاز نمیباشد
indentation U کنار گذاشتن یک فضا در شروع یک خط متن
indentations U کنار گذاشتن یک فضا در شروع یک خط متن
step down <idiom> U شغل مهم خود را کنار گذاشتن
chopped U کنار گذاشتن دادهای که موردنیاز نمیباشد
denistall U کنار گذاشتن یک برنامه یادستگاه سخت افزاری ازسرویس دهی
demount U کنار گذاشتن یک رسانه ذخیره مغناطیسی از دستگاهی که روی ان نوشته و از ان می خواند
take croquet U ضربه زدن با گذاشتن گوی خود کنار گوی حریف
add U قرار دادن اشکال کنار هم
adds U قرار دادن اشکال کنار هم
adding U قرار دادن اشکال کنار هم
assembly U قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
adds U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
add U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adding U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
shifts U تغییرجهت
shift U تغییرجهت
shifted U تغییرجهت
slush funds U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush fund U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
gybe U جنبش تغییرجهت
kedge U تغییرجهت کشتی
attaches U نسبت دادن گذاشتن
attach U نسبت دادن گذاشتن
attaching U نسبت دادن گذاشتن
throw in <idiom> U اضافه دادن یا گذاشتن
pawning U گرو گذاشتن رهن دادن
pawns U گرو گذاشتن رهن دادن
exposes U درمعرض گذاشتن نمایش دادن
pawn U گرو گذاشتن رهن دادن
expose U درمعرض گذاشتن نمایش دادن
pawned U گرو گذاشتن رهن دادن
exposing U درمعرض گذاشتن نمایش دادن
precession U تغییرجهت محور جسم گردند
impacts U اثر گذاشتن یا اهمیت دادن به چیزی
impact U اثر گذاشتن یا اهمیت دادن به چیزی
out argue U در استدلال عقب گذاشتن یاشکست دادن
affect U لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
affects U لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
fishtail wind U بادی که مداوما به چپ وراست یا جلو و عقب تغییرجهت میدهد
boilerplating U قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
superinduce U تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
to distinguish between something and something U فرق گذاشتن [تشخیص دادن] بین یک چیز و چیز دیگری
to differentiate something from something U فرق گذاشتن [تشخیص دادن] بین یک چیز و چیز دیگری
lay off <idiom> U به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
expose to rays U در معرض اشعه قرار دادن در معرض نور گذاشتن
to differentiate something from something U فرق گذاشتن [تشخیص دادن] یک چیز از چیز دیگری
to put on the stage U بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
run into <idiom> U اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
lid U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
lids U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
impawn U رهن گذاشتن به رهن دادن
To leave behinde. U جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
to leave someone in the lurch U کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
recess U کنار
marginate U کنار
bordering U کنار
along side U در کنار
away U کنار
margins U کنار
recesses U کنار
edges U : کنار
rims U کنار
lotos U کنار
rand U کنار
bordered U کنار
along side U تا کنار
off U از کنار
border U کنار
apart U کنار
margin U کنار
lote U کنار
brink U کنار
rim U کنار
edge U : کنار
marge U کنار
bourne U کنار
brim U کنار
brimmed U کنار
lotus U کنار
on shore U بر کنار
limit U کنار
border line U خط کنار
banks U کنار
bank U کنار
ex U کنار
ex- U کنار
brims U کنار
side aisle U کنار
besides U کنار
waterfront U اب کنار
lotuses U کنار
abutment U کنار
waterfronts U اب کنار
brimming U کنار
verge U کنار
list U کنار
verges U کنار
lip U کنار
Joking apart. <idiom> U شوخی به کنار.
by the window U کنار پنجره
sidelined U خط کنار زمین
lote U درخت کنار
strand U کنار رود
strand U کنار دریا
coasts U کنار دریا
coast U کنار دریا
lotus U درخت کنار
by the side of the road U در کنار جاده
sideline U خط کنار زمین
sidelining U خط کنار زمین
bypassing U کنار گذار
graveside U در کنار آرامگاه
step aside U کنار رفتن
sidelines U خط کنار زمین
touchline U خط کنار زمین
Stand asid . step aside . U کنار بایست
shipside U کنار کشتی
side foot U ضربه با کنار پا
floret of ray U گلچه کنار
off U از روی از کنار
put in U کنار امدن با
put away U کنار گذاردن
seacoast U دریا کنار
limbo U کنار دوزخ
side step U کنار رفتن
strands U کنار رود
strands U کنار دریا
shipboard U کنار کشتی
side U سمت کنار
lotus-eaters U کنار خوار
lotuses U درخت کنار
sides U سمت کنار
receding U کنار کشیدن
lotos eater U کنار خوار
foreshore U کنار دریا
lotus eater U کنار خوار
by U نزدیک کنار
lotus-eater U کنار خوار
bypass U کنار گذار
bow out U کنار کشیدن
sheer U کنار رفتن
roadsides U کنار جاده
roadside U کنار جاده
pull away U کنار گرفتن
gravesides U در کنار آرامگاه
riparian U رود کنار
next U جنب کنار
pt down U کنار گذاردن
coping U کنار امدن
foreshores U کنار دریا
recedes U کنار کشیدن
bypasses U کنار گذار
seaside U دریا کنار
riverside U کنار رور
bedside U کنار بستر
withdrawal U کنار کشیدن
lotos U درخت کنار
withdrawals U کنار کشیدن
Joking aside. <idiom> U شوخی به کنار.
wayside U کنار جاده
seastrand U دریا کنار
shores U کنار دریا
receded U کنار کشیدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com