Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unthickened
U
تغلیظ نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unpremediated
U
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
doping
U
تغلیظ
condensation
U
تغلیظ
condense
U
تغلیظ کردن
condensed
U
تغلیظ شده
condenses
U
تغلیظ کردن
condensing
U
تغلیظ کردن
condenser
U
تغلیظ کننده
concentrates
U
تمرکز دادن تغلیظ
concentrate
U
تمرکز دادن تغلیظ
gasoline gels
U
بنزین تغلیظ شده
peptized fuel
U
سوخت تغلیظ شده
concentrating
U
تمرکز دادن تغلیظ
gasoline gels
U
سوخت تغلیظ شده
thickened fuel
U
سوخت تغلیظ شده
unresolved
U
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
uncommitted
U
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unborn
U
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unpicked
U
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unobligated
U
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
undisciplined
U
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unbroke
U
رام نشده سوقان گیری نشده
unbaoked
U
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
deconcentrate
U
از حالت تغلیظ خارج کردن
concenter
U
تمرکز دادن تغلیظ کردن
pyrocondensation
U
تغلیظ یا تکاثف شیمیایی بوسیله حرارت
maple syrup
U
شربتی که از تغلیظ انواع افراتهیه میشود
dopant
U
مادهای که در فرایند تغلیظ اضافه میشود doping
inconsummate
U
تکمیل نشده انجام نشده
untried
U
امتحان نشده محاکمه نشده
unsought
U
جستجو نشده کشف نشده
uncharged
U
محسوب نشده رسمامتهم نشده
unset
U
جایگزین نشده جاانداخته نشده
irredenta
U
انجام نشده جبران نشده
unredeemed
U
جبران نشده سبک نشده
undirected
U
رهبری نشده راهنمایی نشده
unasked
U
خواسته نشده پرسیده نشده
unsifted
U
الک نشده رسیدگی نشده
napalm
U
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms
U
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming
U
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed
U
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
unintended saving
U
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
polyester
U
نمک الی مرکبی که تغلیظ شده ودر پلاستیک سازی مصرف میگردد
incomplete
U
انجام نشده پر نشده
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
gaduate
U
درجه بندی کردن تغلیظ کردن
condensate
U
تغلیظ شده منقبض شده
incondensable
U
خلاصه نشدنی تغلیظ نشدنی
unbowed
U
خم نشده
uncharged
U
پر نشده
unabridged
U
تلخیص نشده
uncommitted
U
تقبل نشده
uninvited
U
دعوت نشده
unaccomplished
U
انجام نشده
unabridged
U
کوتاه نشده
unchanged
U
عوض نشده
unalloyed
U
الیاژ نشده
unpaid
U
پرداخت نشده
uncontrolled
U
کنترل نشده
unwashed
U
شسته نشده
unbowed
U
سر کوب نشده
uncontrolled
U
مهار نشده
unbidden
U
دعوت نشده
unbacked
U
رام نشده
unguarded
U
حراست نشده
unaccommodated
U
فراهم نشده
savaged
U
رام نشده
unquestioned
U
استنتاق نشده
unquestioned
U
بررسی نشده
unquestioned
U
بحث نشده
unreconstructed
U
بازسازی نشده
savaging
U
رام نشده
savages
U
رام نشده
savage
U
رام نشده
unadulterated
U
مخلوط نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.
U
تا دیر نشده
roughdry
U
اطو نشده
tenantless
U
اشغال نشده
unpublished
U
نشر نشده
the date was not specified
U
نشده بود
unworn
U
کهنه نشده
unworn
U
استعمال نشده
wound less
U
زخمی نشده
uninspected
<adj.>
U
بررسی نشده
unattached
U
اعزام نشده
unattached
U
توفیق نشده
unpolished
U
پرداخت نشده
unearned
U
کسب نشده
unguarded
U
حساب نشده
unpublished
U
چاپ نشده
unconnected
U
وصل نشده
inedited
U
چاپ نشده
custom uncleared
U
ترخیص نشده
unsought
U
کاوش نشده
intemerate
U
بی ناموس نشده
unspotted
U
ننگین نشده
unnormalized
U
هنجار نشده
unpremediated
U
تصور نشده
non switched line
U
خط گزینه نشده
undefined
U
تعریف نشده
autochthonous
U
جابجا نشده
unsaturate
U
اشباع نشده
unlicked
U
لیسیده نشده
unleached
U
سفید نشده
inedited
U
منتشر نشده
undirected
U
هدایت نشده
increate
U
افریده نشده
undisiplined
U
تربیت نشده
in sheets
U
صحافی نشده
in quires
U
صحافی نشده
imperforate
U
منگنه نشده
unexploded
U
منفجر نشده
undeeded
U
در سندقید نشده
innascible
U
زایده نشده
inextinct
U
نیست نشده
unsaturated
U
اشباع نشده
unasked
U
سوال نشده
unsaved
U
پس انداز نشده
unsocialized
U
اجتماعی نشده
unstudied
U
مطالعه نشده
unabated
U
کاسته نشده
unclaimed
U
مطالبه نشده
uncut
U
از هم جدا نشده
uncut
U
قطع نشده
uncut
U
بریده نشده
haggard
U
رام نشده
unfulfilled
U
اجرا نشده
unfulfilled
U
انجام نشده
unsung
U
خوانده نشده
unsung
U
ستایش نشده
unset
U
ثابت نشده
unseen
U
مکشوف نشده
unseen
U
مشاهده نشده
uncoditioned
U
شرط نشده
uncoditioned
U
قطعی نشده
uncleared
U
ترخیص نشده
sightless
U
دیده نشده
uncircumcised
U
ختنه نشده
unshod
U
نعل نشده
unsight
U
دیده نشده
unsung
U
سروده نشده
undisturbed
U
مختل نشده
unchecked
<adj.>
U
بازرسی نشده
unchecked
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unevaluated
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unexamined
<adj.>
U
ارزیابی نشده
uninspected
<adj.>
U
ارزیابی نشده
untested
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unchecked
<adj.>
U
ممیزی نشده
unevaluated
<adj.>
U
ممیزی نشده
unexamined
<adj.>
U
ممیزی نشده
uninspected
<adj.>
U
ممیزی نشده
untested
<adj.>
U
ممیزی نشده
inexact
U
درست نشده
unaudited
<adj.>
U
ارزیابی نشده
virgins
U
استفاده نشده
unevaluated
<adj.>
U
بازرسی نشده
virgin
U
استفاده نشده
unexamined
<adj.>
U
بازرسی نشده
unread
U
خوانده نشده
uninspected
<adj.>
U
بازرسی نشده
untested
<adj.>
U
بازرسی نشده
unaudited
<adj.>
U
امتحان نشده
unchecked
<adj.>
U
امتحان نشده
unaudited
<adj.>
U
ممیزی نشده
unevaluated
<adj.>
U
امتحان نشده
unexamined
<adj.>
U
امتحان نشده
uninspected
<adj.>
U
امتحان نشده
untested
<adj.>
U
امتحان نشده
unverified
<adj.>
U
بررسی نشده
unverified
<adj.>
U
تست نشده
unverified
<adj.>
U
بازرسی نشده
unverified
<adj.>
U
امتحان نشده
unverified
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unverified
<adj.>
U
ممیزی نشده
unverified
<adj.>
U
تایید نشده
undetected
U
کشف نشده
unissued
<adj.>
U
توزیع نشده
inviolate
U
نقض نشده
unissued
<adj.>
U
منتشر نشده
unverified
<adj.>
U
آزمایش نشده
unverified
<adj.>
U
کنترل نشده
uncounted
U
شمرده نشده
unbroken
U
رام نشده
non-registered
[not registered]
<adj.>
U
ثبت نشده
outstanding
U
واریز نشده
outstanding
U
وصول نشده
unaudited
<adj.>
U
کنترل نشده
unchecked
<adj.>
U
کنترل نشده
outstanding
U
تصفیه نشده
unevaluated
<adj.>
U
کنترل نشده
unexamined
<adj.>
U
کنترل نشده
uninspected
<adj.>
U
کنترل نشده
untested
<adj.>
U
کنترل نشده
outstanding
U
پرداخت نشده
untested
<adj.>
U
آزمایش نشده
uninspected
<adj.>
U
آزمایش نشده
unmitigated
U
کاسته نشده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com