Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
saprophagous
U
تغذیه کننده از مواد پوسیده والی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
saprophite
U
پوده زی خورنده مواد پوسیده
saprophyte
U
پوده زی خورنده مواد پوسیده
ruderal
U
روینده درمیان مواد پوسیده وفاسد
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
malnutrition
U
تغذیه ناقص نرسیدن مواد غذایی
feedway
U
تغذیه کننده
predatorial
U
تغذیه کننده از شکار
endophagous
U
تغذیه کننده ازروی
predatory
U
تغذیه کننده از شکار
gallivorous
U
تغذیه کننده از مازو
predator
U
تغذیه کننده از شکار
anthophagous
U
تغذیه کننده از شهد گل
feeding group
U
گروه تغذیه کننده
predators
U
تغذیه کننده از شکار
hematophagous
U
تغذیه کننده از خون
vermivorous
U
تغذیه کننده از کرم
ichthyophagous
U
تغذیه کننده ازماهی
myrmecophagous
U
تغذیه کننده ازمورچه
sheet feeder
U
تغذیه کننده ورق کاغذ
cut sheet feeder
U
تغذیه کننده کاغذ مجزا
anthropophagous
U
تغذیه کننده از گوشت انسان
predaceous
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
endophagous
U
تغذیه کننده از موادفاسد زیرزمینی
predacious
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
well field
U
حوزه تغذیه کننده چاه
polyphagous
U
تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
apivorous
U
زنبورخوار تغذیه کننده از زنبور عسل
stenophagous
U
تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
oligophagous
U
تغذیه کننده از گیاهان معدود وخاصی
holophytic
U
تغذیه کننده از گیاهان سبز همجنس خوار
cleaner
U
مواد پاک کننده
tightening material
U
مواد عایق کننده
coagulase
U
مواد منعقد کننده
tightening material
U
مواد اب بندی کننده
coagulase
U
مواد دلمه یالخته کننده
pyrotechnics
U
مواد فشفشفهای فشفشه روشن کننده
oxydizing agents
U
مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
fastness of bleaching
U
ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
screed
U
شمشه جمع کننده مواد اضافی در سطح
form utility
U
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
dystrohpy
U
تغذیه معیوب یاناقص نقص تغذیه
exarch
U
والی
ethnarch
U
والی
rulers
U
والی
ruler
U
والی
Governors General
U
والی
Governor General
U
والی
Governor Generals
U
والی
governor
U
والی
governors
U
والی
rose chafer
U
سوسک علفخوار سوسک تغذیه کننده از گل سرخ
governors
U
والی حکمران استاندار
governor
U
والی حکمران استاندار
tetrarch
U
والی بخشهای چهارگانه امپراتوری
tamping
U
بستن مواد مشتعل کننده به دور خرج کیپ کردن خرج
antiset
U
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
ptomaine
U
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
frowsy
U
پوسیده
ruttish
U
پوسیده
frowzy
U
پوسیده
carious
U
پوسیده
trity
U
پوسیده
rotten
U
پوسیده
friction feed
U
تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
transudate
U
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material
U
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
to be off
[British E]
U
پوسیده شدن
trity
U
بطور پوسیده
punks
U
چوب پوسیده
punk
U
چوب پوسیده
to be spoiled
U
پوسیده شدن
musty
U
بوی ناگرفته پوسیده
rotten teeth
U
دندانهای پوسیده یافاسد
rottenly
U
بطور پوسیده یا خراب
dye-stuff
U
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
spoiled
U
پوسیده شدن لوس کردن
spoils
U
پوسیده شدن لوس کردن
spoiling
U
پوسیده شدن لوس کردن
spoil
U
پوسیده شدن لوس کردن
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzyme
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzymes
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
loam
U
خاک رس وشن که با گیاه پوسیده امیخته باشد
fox fire
U
نور وتشعشعی که گاهی ازچوبهای پوسیده ساطع میگردد
tree surgeon
U
ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
biochemists
U
متخصص شیمی حیاتی والی ویژه گر زیست شیمی
biochemist
U
متخصص شیمی حیاتی والی ویژه گر زیست شیمی
slated items
U
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
nourish
U
تغذیه
nourished
U
تغذیه
nourishes
U
تغذیه
nurture
U
تغذیه
nurturing
U
تغذیه
nurtures
U
تغذیه
recharge
U
تغذیه
sustenance
U
تغذیه
feedings
U
تغذیه
nutriment
U
تغذیه
diet
U
تغذیه
nutriments
U
تغذیه
nurtured
U
تغذیه
line feed
U
تغذیه خط
recharged
U
تغذیه
recharges
U
تغذیه
feeding
U
تغذیه
alimentation
U
تغذیه
nourishment
U
تغذیه
feeders
U
خط تغذیه
feeder
U
خط تغذیه
recharging
U
تغذیه
nutrition
U
تغذیه
feed pipe
U
لوله تغذیه
cross feed
U
تغذیه عرضی
artificial recharge
U
تغذیه مصنوعی
feed pump
U
پمپ تغذیه
feed mechanism
U
مکانیزم تغذیه
main supply line
U
خط تغذیه اصلی
pasturage
U
تغذیه کردن
main feed
U
تغذیه اصلی
feeder
U
سیم تغذیه
innutrition
U
عدم تغذیه
recharge well
U
چاه تغذیه
injection well
U
چاه تغذیه
anode supply
U
تغذیه صفحه
plate supply
U
تغذیه صفحه
noises
U
منبع تغذیه
anthophagous
U
تغذیه شده با گل
downfeed
U
تغذیه رو به پایین
supply cable
U
کابل تغذیه
natural recharge
U
تغذیه طبیعی
power pack
U
جعبه تغذیه
reverse bias
U
تغذیه معکوس
power supplay
U
منبع تغذیه
ad lib feeding
U
تغذیه ازاد
power supply
U
منبع تغذیه
alimentiveness
U
قوه تغذیه
dystrophy
U
سوء تغذیه
food program
U
رژیم تغذیه
form feed
U
تغذیه کاغذ
dystrophic nutrition
U
تغذیه دش بار
feeder panel
U
تابلوی تغذیه
serial feeding
U
تغذیه نوبتی
feeder canal
U
کانال تغذیه
feeding center
U
مرکز تغذیه
ff
U
تغذیه کاغذ
cutler feed
U
تغذیه کاتلر
feeding problem
U
مشکل تغذیه
pouring gate
U
تغذیه قالب
power transformer
U
مبدل تغذیه
nutritionists
U
ویژه گر تغذیه
undernourishment
U
سوء تغذیه
bottle-feeding
U
تغذیه با بطری
bottle feeding
U
تغذیه با بطری
recharge basin
U
حوضچه تغذیه
ab power pack
U
جعبه تغذیه ا.ب
feeds
U
تغذیه گردن
paper feer
U
تغذیه کاغذ
feeds
U
تغذیه کردن
undernourishment
U
گرفتارسوء تغذیه
bacteriophagy
U
تغذیه ازباکتری
nutritionist
U
ویژه گر تغذیه
undernourished
U
گرفتارسوء تغذیه
undernourished
U
سوء تغذیه
breast feeding
U
تغذیه پستانی
unhealthy diet
U
تغذیه ناسالم
pasture
U
تغذیه کردن
mulnutrition
U
سوء تغذیه
support
[nourish, feed]
U
تغذیه کردن
malnourished
U
بد تغذیه شده
aliment
U
تغذیه کردن
malnutrition
U
سوء تغذیه
noise
U
منبع تغذیه
nourish
U
تغذیه کردن
malnourished
U
دچارسوء تغذیه
feed
U
تغذیه کردن
fed
U
تغذیه شده
pastures
U
تغذیه کردن
feeders
U
سیم تغذیه
magazine feed
U
تغذیه مخزن
feed
U
تغذیه گردن
anti parallel feeding
U
تغذیه مخالف
breast-feeding
U
تغذیه پستانی
turn off
U
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
switch
U
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
turn-off
U
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
axial feed method
U
روش تغذیه محوری
autotroph
U
قابل تغذیه خودبخود
feeds
U
خوراندن تغذیه کردن
graze
U
تغذیه کردن از چریدن
grazed
U
تغذیه کردن از چریدن
dozzle
U
مخزن کمکی تغذیه
switches
U
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
turn-offs
U
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
feed
U
خوراندن تغذیه کردن
switched
U
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
grazes
U
تغذیه کردن از چریدن
form feed character
U
کاراکتر تغذیه فرم
negative feeder
U
سیم تغذیه منفی
pin feed
U
تغذیه ممتد کاغذ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com