English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
identified U تعیین هویت کردن
identifies U تعیین هویت کردن
identify U تعیین هویت کردن
identifying U تعیین هویت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
indentification U تعیین هویت
identification U تعیین هویت
identification problem U مسئله تعیین هویت
signalment U تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
authentication U تعیین نشانی تعیین معرف کردن
located U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
impersonates U جعل هویت کردن
impersonating U جعل هویت کردن
impersonate U جعل هویت کردن
impersonated U جعل هویت کردن
identifies U تشخیص هویت دادن یکی کردن
identified U تشخیص هویت دادن یکی کردن
identifying U تشخیص هویت دادن یکی کردن
identify U تشخیص هویت دادن یکی کردن
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
to prescribe something [legal provision] U چیزی را تعیین کردن [تجویز کردن] [ماده قانونی] [حقوق]
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
designates U انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
designate U انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
set out U شرح دادن تنظیم کردن تعیین کردن
designating U انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
determining U تعیین کردن
appoint U تعیین کردن
appoints U تعیین کردن
fixes U تعیین کردن
fix U تعیین کردن
bound U تعیین کردن
formulation U تعیین کردن
appointe U تعیین کردن
identify U تعیین کردن
slate U تعیین کردن
fix on U تعیین کردن
slated U تعیین کردن
slates U تعیین کردن
ascertian U تعیین کردن
identifies U تعیین کردن
tell off U تعیین کردن
specifies U تعیین کردن
blood type U تعیین کردن
blood types U تعیین کردن
determine U تعیین کردن
determines U تعیین کردن
blood group U تعیین کردن
identified U تعیین کردن
identifying U تعیین کردن
blood groups U تعیین کردن
specifying U تعیین کردن
specify U تعیین کردن
entities U هویت
individuality U هویت
identities U هویت
personalities U هویت
personality U هویت
identity U هویت
indentity U هویت
entity U هویت
delimiting U تعیین کردن حدود
fix U تعیین کردن قراردادن
prifix U قبلا تعیین کردن
locate U تعیین محل کردن
prifixal U قبلا تعیین کردن
located U تعیین محل کردن
stating U تعیین کردن حال
quantifies U کمیت را تعیین کردن
quantify U کمیت را تعیین کردن
quantifying U کمیت را تعیین کردن
abound O تعیین حدود کردن
assessing U تعیین کردن بستن
assesses U تعیین کردن بستن
assessed U تعیین کردن بستن
fixes U تعیین کردن قراردادن
quantified U کمیت را تعیین کردن
to fix quota U تعیین سهمیه کردن
locating U تعیین محل کردن
locates U تعیین محل کردن
assess U تعیین کردن بستن
rezone U از نومحدوده تعیین کردن
predetermine U قبلا تعیین کردن
predestine U قبلا تعیین کردن
demarcated U تعیین حدود کردن
demarcates U تعیین حدود کردن
demarcating U تعیین حدود کردن
delimits U تعیین کردن حدود
admeasure U تعیین حصه کردن
states U تعیین کردن حال
stated U تعیین کردن حال
delimited U تعیین کردن حدود
state- U تعیین کردن حال
state U تعیین کردن حال
pin point U تعیین محل کردن
demarcate U تعیین حدود کردن
genealogize U تعیین نسب کردن
delimit U تعیین کردن حدود
clearance U تعیین صلاحیت کردن
appraisals U تعیین قیمت کردن
appraisal U تعیین قیمت کردن
peg U تعیین حدود کردن
pegs U تعیین حدود کردن
organizational identity U هویت سازمانی
personal identity U هویت شخصی
identity control U بررسی هویت
identity check U بررسی هویت
identification U تشخیص هویت
file identification U هویت پرونده
identification U احراز هویت
earmark U نشان هویت
earmarks U نشان هویت
identity crisis U بحران هویت
gender identity U هویت جنسی
identification tag U پلاک هویت
impersonation U جعل هویت
point indentification U هویت نقطهای
identity paper U اسناد هویت
qualifies U تعیین کردن قدرت راتوصیف کردن
qualify U تعیین کردن قدرت راتوصیف کردن
route U مسیر چیزیرا تعیین کردن
prescribes U نسخه نوشتن تعیین کردن
routes U مسیر چیزیرا تعیین کردن
to set out U نشان دادن تعیین کردن
state- U تعیین کردن وقرار دادن
prescribed U نسخه نوشتن تعیین کردن
state U تعیین کردن وقرار دادن
prescribing U نسخه نوشتن تعیین کردن
stated U تعیین کردن وقرار دادن
states U تعیین کردن وقرار دادن
stating U تعیین کردن وقرار دادن
subrogate U قائم مقام تعیین کردن
quantitate U چندی چیزی را تعیین کردن
prescribe U نسخه نوشتن تعیین کردن
to uncover somebody [as somebody] U لو رفتن هویت کسی
identifier U معین کننده هویت
to expose somebody U لو رفتن هویت کسی
identification of supplies U تشخیص هویت کالا
sexualize U جنس برای چیزی تعیین کردن
exact location U تعیین کردن محل دقیق نقاط
grant a period of grace U ضرب الاجل تعیین کردن تمهیل
depersonalization U توجه نکردن به هویت فردی
appraising U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraise U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraised U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraises U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
to orient compound U نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
quantize U با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
authentication U تعیین اعتبار و صحت اسناد اعلام نشانی کردن
dosimetry U تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
defined U تعیین کردن تعریف کردن
defines U تعیین کردن تعریف کردن
limit U محدود کردن تعیین کردن حد
defining U تعیین کردن تعریف کردن
assigned U ارجاع کردن تعیین کردن
assign U ارجاع کردن تعیین کردن
define U تعیین کردن تعریف کردن
locate U تعیین کردن معلوم کردن
located U تعیین کردن معلوم کردن
locates U تعیین کردن معلوم کردن
locating U تعیین کردن معلوم کردن
assigns U ارجاع کردن تعیین کردن
assigning U ارجاع کردن تعیین کردن
He has been exposed as a traitor. U هویت مخفی او [مرد] بعنوان خائن افشا شد.
morgue U جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
morgues U جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
doctrines U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrine U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
air priorities committee U کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
applied U هزینه مربوط به هر خدمت یاکالا را به طور ویژه تعیین کردن و به ان اختصاص دادن
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
carring over U تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
locating U تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locate U تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
located U تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locates U تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
fix U نقطه کردن ناو تعیین محل ناو روی نقشه
fixes U نقطه کردن ناو تعیین محل ناو روی نقشه
running fix U کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
duty assignment U واگذار کردن وفیفه گماردن به خدمت تعیین محل خدمت شغل دادن
cartels U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
tasking U سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
dye analysis U [آنالیز کردن رنگینه های بکار رفته در فرش جهت تعیین طول عمر فرش و سابقه تاریخی نوع رنگینه]
designations U تعیین
assignment of space U تعیین جا
formulation U تعیین
designation U تعیین
determination U تعیین
specification U تعیین
fixations U تعیین
fixation U تعیین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com