Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
admeasurement
U
تعیین اندازه
admensuration
U
تعیین اندازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
text
U
برنامهای که فایل متن را طبق قوانین از پیش تعیین شده مرتب میکند مثل پهنای خط و اندازه صفحه
texts
U
برنامهای که فایل متن را طبق قوانین از پیش تعیین شده مرتب میکند مثل پهنای خط و اندازه صفحه
differential compression check
U
ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
quantize
U
با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
kabal
U
قبال
[نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
Other Matches
authentication
U
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
angle
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it.
<proverb>
U
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup
U
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typefaces
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analogue
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter
U
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogues
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
dosimetry
U
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
locating
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
processor
U
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage
U
اندازه گیر اندازه گرفتن
gage
U
اندازه وسیله اندازه گیری
size
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
air priorities committee
U
کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
measure
U
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
radar locating
U
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
running fix
U
کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
gauge
U
اندازه اندازه گیر
gauged
U
اندازه اندازه گیر
gauges
U
اندازه اندازه گیر
angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging
U
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter
U
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
declinating station
U
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
U
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
appointment
U
تعیین
fixation
U
تعیین
appointments
U
تعیین
fixations
U
تعیین
designation
U
تعیین
emplacement
U
تعیین جا
designations
U
تعیین
determination
U
تعیین
formulation
U
تعیین
specification
U
تعیین
assignment of space
U
تعیین جا
nomination
U
تعیین نامزدی
nominations
U
تعیین نامزدی
appoint
U
تعیین کردن
appoints
U
تعیین کردن
assignment of tasks
U
تعیین وفایف
assignations
U
تعیین وقت
assignation
U
تعیین وقت
specifies
U
تعیین کردن
determinant
U
تعیین کننده
coefficient of determination
U
ضریب تعیین
signification
U
تعیین افهار
placements
U
تعیین شغل
identifying
U
تعیین کردن
determinative
U
تعیین کننده
determination coefficient
U
ضریب تعیین
identify
U
تعیین کردن
titration
U
تعیین عیار
identifies
U
تعیین کردن
budget determinant
U
تعیین بودجه
determinable
U
قابل تعیین
identified
U
تعیین کردن
fix
U
تعیین کردن
specifying
U
تعیین کردن
appointe
U
تعیین کردن
range determination
U
تعیین مسافت
assessment
U
تعیین مالیات
demark
U
تعیین حدودکردن
delimitation
U
تعیین حدود
assessments
U
تعیین مالیات
damage assessment
U
تعیین خسارات
identification
U
تعیین هویت
redirection
U
تعیین مسیر
indeterminable
U
تعیین ناپذیر
redirection
U
تعیین جهت
quantification
U
تعیین خاصیت
assignability
U
قابل تعیین
tell off
U
تعیین کردن
fixes
U
تعیین کردن
ascertian
U
تعیین کردن
nominative
U
تعیین شده
bound
U
تعیین کردن
completely specified
U
با تعیین کامل
earmarked
U
تعیین شده
indicating
U
تعیین کننده
crucially
U
تعیین کننده
demarcation
U
تعیین حدود
appraisal
U
تعیین قیمت
blood types
U
تعیین کردن
frequency designation
U
تعیین فرکانس
unitization
U
تعیین واحد
frequency determination
U
تعیین فرکانس
frequency assignment
U
تعیین فرکانس
valorization
U
تعیین ارزش
frequency allocation
U
تعیین فرکانس
foreordainment
U
تعیین از پیش
sex determination
U
تعیین جنسیت
route
U
تعیین خط مسیر
fix on
U
تعیین کردن
routes
U
تعیین خط مسیر
location
U
تعیین محل جا
wage determination
U
تعیین دستمزد
assignment
U
تعیین تعدادسهمیه
locations
U
تعیین محل جا
abounding
U
تعیین حدودکردن
watermark
U
تعیین میزان مد اب
watermarks
U
تعیین میزان مد اب
abounded
U
تعیین حدودکردن
formulation
U
تعیین کردن
appraisals
U
تعیین قیمت
typification
U
تعیین نمونه
blood group
U
تعیین کردن
determining
U
تعیین کردن
determines
U
تعیین کردن
moisture determination
U
تعیین رطوبت
determine
U
تعیین کردن
income determination
U
تعیین درامد
indentification
U
تعیین هویت
blood groups
U
تعیین کردن
blood type
U
تعیین کردن
job placement
U
تعیین شغل
enumeration
U
تعیین شماره
orientation
U
تعیین جهت
placement
U
تعیین شغل
avows
U
شرط تعیین
avowing
U
شرط تعیین
abounds
U
تعیین حدودکردن
avow
U
شرط تعیین
slates
U
تعیین کردن
slated
U
تعیین کردن
slate
U
تعیین کردن
predesignation
U
تعیین قبلی
price determination
U
تعیین قیمت
determinants
U
تعیین کننده
specify
U
تعیین کردن
assignments
U
تعیین تعدادسهمیه
appropriated
<adj.>
<past-p.>
U
تعیین شده
orientation
U
تعیین موقعیت
provided
<adj.>
<past-p.>
U
تعیین شده
laid on
<past-p.>
U
تعیین شده
emplacement
U
تعیین محل
specified
U
تعیین شده
crucial
U
تعیین کننده
specifiable
U
قابل تعیین یا تخصیص
quantifying
U
کمیت را تعیین کردن
quantifies
U
کمیت را تعیین کردن
coefficient of determination
U
ضریب تعیین کننده
fixes
U
تعیین کردن قراردادن
authentication equipment
U
وسایل تعیین معرف
flight clearance
U
تعیین امنیت پرواز
authentication equipment
U
وسایل تعیین نشانی
apportionment
U
تعیین سهم و حصه
peg
U
تعیین حدود کردن
authentication system
U
سیستم تعیین معرف
pegs
U
تعیین حدود کردن
assignable
U
قابل تعیین و تخصیص
animadvert
U
تعیین تقصیر ومجازات
posting
U
تعیین محل ماموریت
quantified
U
کمیت را تعیین کردن
abound
O
تعیین حدود کردن
acquiring
U
به دست اوردن تعیین
determining tendency
U
گرایش تعیین کننده
acquires
U
به دست اوردن تعیین
nominees
U
منصوب تعیین شده
nominee
U
منصوب تعیین شده
determinant
U
عامل تعیین کننده
demarcated
U
تعیین حدود کردن
to fix quota
U
تعیین سهمیه کردن
demarcating
U
تعیین حدود کردن
demarcates
U
تعیین حدود کردن
demarcate
U
تعیین حدود کردن
theory of income determination
U
نظریه تعیین درامد
quantify
U
کمیت را تعیین کردن
admeasure
U
تعیین حصه کردن
assessments
U
تعیین نتایج حاصله
postings
U
تعیین محل ماموریت
spot elevation
U
ارتفاع تعیین شده
appraisal
U
تعیین قیمت کردن
alidade
U
الیداددستگاه تعیین سمت
appraisals
U
تعیین قیمت کردن
indeterminable
U
غیر قابل تعیین
assessing
U
تعیین کردن بستن
assessed
U
تعیین کردن بستن
assess
U
تعیین کردن بستن
administered price
U
قیمت تعیین شده
fix
U
تعیین کردن قراردادن
assessment
U
تعیین نتایج حاصله
determinants
U
عامل تعیین کننده
routing
U
تعیین مسیرعبور عزیمت
locates
U
تعیین محل کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com