English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trade something in <idiom> U تعویض وسایل کهنه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
post knotting U پشت زنی [تعویض گره ها بعد از اتمام فرش] [گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
cpu U سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
clouts U پارچه کهنه کهنه
clouting U پارچه کهنه کهنه
clouted U پارچه کهنه کهنه
clout U پارچه کهنه کهنه
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios U توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
shabbly U کهنه
fogram U کهنه
pokey U کهنه
weatherworn U کهنه
wads U کهنه
worm eaten U کهنه
gray U کهنه
stale U کهنه
fustier U کهنه
wad U کهنه
fustiest U کهنه
weatherbeaten U کهنه
fusty U کهنه
ragman U کهنه خر
ragged U کهنه
antique U کهنه
age-old U کهنه
age old U کهنه
timeworn U کهنه
obsolescent U کهنه
wadding U کهنه
mucid U کهنه
archaic U کهنه
knacker U کهنه خر
kettle holder U کهنه
out of d. U کهنه
olden U کهنه
antiques U کهنه
trity U کهنه
tacky U کهنه
antiquated U کهنه
rag U کهنه
rags U کهنه
pokier U کهنه
worn-out U کهنه
run-down U کهنه
crusted U کهنه
behindhand U کهنه
tatters U کهنه
poky U کهنه
lint U کهنه
musty U کهنه
dowdy U کهنه
behind the times U کهنه
old-fashioned U کهنه
obsolescence U کهنه گی
dossil U کهنه
run down U کهنه
trite U کهنه
by gone U کهنه
outworn U کهنه
pokiest U کهنه
obsolete U کهنه
rungs U کهنه
worn out U کهنه
switches U تعویض جا
shift U تعویض
substituent U تعویض
quid pro quo U تعویض
switch U تعویض
replaces U تعویض
replacing U تعویض
stage set U تعویض سن
resignation U تعویض
resignations U تعویض
replaced U تعویض
replace U تعویض
quid pro quos U تعویض
shifts U تعویض
shifted U تعویض
switches U تعویض
refilling U تعویض
replacements U تعویض
switch U تعویض جا
switched U تعویض جا
rotation U تعویض
substitution U تعویض
refilled U تعویض
refill U تعویض
line feed U تعویض خط
refills U تعویض
replacement U تعویض
interchange U تعویض
switchover U تعویض
swapping U تعویض
interchanging U تعویض
interchanges U تعویض
interchanged U تعویض
switched U تعویض
oldest U پیرانه کهنه
aging U کهنه شدن
ragman U کهنه فروش
wad U کهنه نمد
mouldy U کهنه وفاسد
boneman U کهنه فروش
wads U کهنه نمد
fripperer U کهنه فروش
rag picker U کهنه برچین
pseudo archaic U کهنه نما
oldest U کهنه کار
aging U کهنه کردن
duddy U کهنه پوش
dab U کهنه را نم زدن
ancient U کهن کهنه
dabbed U کهنه را نم زدن
dabs U کهنه را نم زدن
fripper U کهنه فروش
fogyish U کهنه پرست
hunkerism U کهنه پرستی
green meat U گوشت کهنه
antiquate U کهنه کردن
duddie U کهنه پوش
rag U کهنه شدن
age U کهنه کردن
ages U کهنه کردن
shabbiest U کهنه ژنده
codex U دستخط کهنه
ogygian U بسیار کهنه
fogyism U کهنه پرستی
obsolesce U کهنه شدن
shabbier U کهنه ژنده
shabby U کهنه ژنده
duds U رخت کهنه
rags U کهنه شدن
superannuate U کهنه شدن
thread bare U فرش کهنه
the old world U جهان کهنه
back numbers U چیز کهنه
back numbers U شماره کهنه
back number U شماره کهنه
old-timer U کهنه کار
back number U چیز کهنه
unworn U کهنه نشده
old wool U پشم کهنه
obscurantism U کهنه پرستی
dead U منسوخ کهنه
Neanderthal U خیلی کهنه
old U پیرانه کهنه
old timer U کهنه کار
stale joke U جوک کهنه
veterans U کهنه سرباز
veterans U کهنه کار
veteran U کهنه سرباز
old-timers U کهنه کار
junk U کهنه و کم ارزش
dodo U کهنه پسند
unreconstructed U کهنه پرست
fuddy-duddy U کهنه اندیش
old U کهنه کار
older U کهنه کار
lint U کهنه فتیله
older U پیرانه کهنه
fuddy-duddies U کهنه اندیش
dodos U کهنه پسند
dodoes U کهنه پسند
uptight U کهنه پرست
wash linen U کهنه فرفشویی
veteran U کهنه کار
superannuated U زیاد کهنه
wall rue U سداب کهنه
A pair of old pants ( trousers ) . U یک شلوار کهنه
sour dough U کهنه کار
kits U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com