English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
substitute U تعویض جانشین کردن
substituted U تعویض جانشین کردن
substituting U تعویض جانشین کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
replace U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
Other Matches
post knotting U پشت زنی [تعویض گره ها بعد از اتمام فرش] [گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
take over U مسلط شدن غلبه کردن جانشین کردن جانشین شدن
swopped U جانشین کردن
swopping U جانشین کردن
swops U جانشین کردن
swaps U جانشین کردن
swapped U جانشین کردن
swap U جانشین کردن
fill in U جانشین کردن
kludge U جانشین کردن
substituting U جانشین کردن
substituted U جانشین کردن
substitute U جانشین کردن
ingraft U در ذهن جانشین کردن
vicarious U به نیابت قبول کردن جانشین
supplant U تعویض کردن
alteration U تعویض کردن
supplants U تعویض کردن
supplanting U تعویض کردن
shift U تعویض کردن
shifted U تعویض کردن
shifts U تعویض کردن
supplanted U تعویض کردن
to shift U تعویض کردن
replaced U چیزی را تعویض کردن
replace U چیزی را تعویض کردن
substitute U تعویض کردن جابجاکردن
puts U تعویض کردن انداختن
putting U تعویض کردن انداختن
substituted U تعویض کردن جابجاکردن
substituting U تعویض کردن جابجاکردن
put U تعویض کردن انداختن
exchange U مبادله کردن تعویض
exchanged U مبادله کردن تعویض
exchanges U مبادله کردن تعویض
replaces U چیزی را تعویض کردن
exchanging U مبادله کردن تعویض
replacing U چیزی را تعویض کردن
switch over U تعویض کردن برق
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
exchange U رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
reconditioned U قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
recondition U قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditions U قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
exchanging U رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanged U رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanges U رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
reconditions U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
recondition U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
formats U تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
format U تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
algebra U استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
clearings U تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
clearing U تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
succedaneum U جانشین
heir U جانشین
substituted U جانشین
deputy U جانشین
substituting U جانشین
replacement U جانشین
locumtenens U جانشین
succedent U جانشین
succeeder U جانشین
superseder U جانشین
subsitute U جانشین
substitute U جانشین
absence indicator U جانشین
replacements U جانشین
locum U جانشین
surrogates U جانشین
relief U جانشین
standbys U جانشین
vicar U جانشین
locums U جانشین
standby U جانشین
imam or imaum U جانشین
surrogate U جانشین
deputies U جانشین
successor U جانشین
vicars U جانشین
substitution U جانشین سازی
expromissor U جانشین بدهکار
he succeeded his father U جانشین پدرش شد
displaced U جانشین شدن
standby application U کاربرد جانشین
displaced U جابجاکردن جانشین
alternate forms U شکلهای جانشین
substitute goods U کالاهای جانشین
repeater U پرچم جانشین
surreptitiously U محرمانه جانشین
displacement U جانشین سازی
pinch U اندک جانشین
surrogate U جانشین شدن
b. eliminator U جانشین باتری ب
succedaneous U متعاقب جانشین
displacing U جانشین شدن
surrogates U جانشین شدن
fill in U جانشین شونده
substitute goals U هدفهای جانشین
displacing U جابجاکردن جانشین
displaces U جانشین شدن
father surrogate U جانشین پدر
displaces U جابجاکردن جانشین
pinches U اندک جانشین
displace U جانشین شدن
incomer U جانشین مهاجر
mother surrogate U جانشین مادر
mother substitute U جانشین مادر
backup U جانشین بازیگر
wlldcard U علامت جانشین
replacement U جانشین سازی
displace U جابجاکردن جانشین
heir U جانشین شدن
complete substitution U جانشین کامل
aliases U نام جانشین
alias U نام جانشین
to take over U جانشین شدن
vicar of christ U جانشین یا خلیفه
replacements U جانشین سازی
vacant succession U بدون جانشین
standard U کالای جانشین رزمی
vicegerent U جانشین قائم مقام
stand in for someone <idiom> U جانشین کسی بودن
locumtenens U کفیل جانشین موقت
to take the place of something U جانشین چیزی شدن
deputies U قائم مقام جانشین
subrogation U نیابت جانشین سازی
standards U کالای جانشین رزمی
alternate command authority U مقام جانشین فرماندهی
alternate command authority U افسر جانشین فرمانده
vice chief of staff U جانشین رئیس ستاد
deputy U قائم مقام جانشین
stand in U جانشین هنرپیشه شدن
stand-in U جانشین هنرپیشه شدن
stand-ins U جانشین هنرپیشه شدن
substitution test U ازمون جانشین سازی
succee U جانشین شدن میراث بردن
succession of the presidency U سیستم تعیین جانشین درریاست
symbol substitution test U ازمون جانشین سازی نمادها
acceptable product U فراورده جانشین قابل قبول
make do with something <idiom> U جانشین چیزی به جای چیزدیگر
deputy chief of naval operation U جانشین فرماندهی نیروی دریایی
switchover U تعویض
resignations U تعویض
refilling U تعویض
switched U تعویض
switches U تعویض جا
substituent U تعویض
switch U تعویض
refilled U تعویض
switch U تعویض جا
switched U تعویض جا
replacement U تعویض
switches U تعویض
refills U تعویض
resignation U تعویض
rotation U تعویض
replacing U تعویض
replacements U تعویض
replaces U تعویض
replaced U تعویض
swapping U تعویض
refill U تعویض
replace U تعویض
stage set U تعویض سن
interchanged U تعویض
shift U تعویض
line feed U تعویض خط
interchange U تعویض
interchanging U تعویض
shifted U تعویض
quid pro quos U تعویض
shifts U تعویض
interchanges U تعویض
quid pro quo U تعویض
substitution U تعویض
change U تعویض مبادله
replacer U تعویض کننده
changed U تعویض مبادله
shifter U تعویض کننده
request substitution U تقاضای تعویض
commutating switch U کلید تعویض
adjournments U برخاست تعویض
restaging U تعویض محل
changes U تعویض مبادله
changing U تعویض مبادله
modification U تعویض مدل
changer U تعویض کننده
replacement cost U هزینه تعویض
lead through U تعویض سرپرست
rotation U تعویض محل
replacements U تعویض قطعه
line replacement U تعویض خط جبهه
oil change U تعویض روغن
line feed U تعویض سطر
pole changing U تعویض قطب
replacement U تعویض یکانها
illumination change U تعویض روشنایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com