English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
liabilities U تعهد موجودی بانکی
liability U تعهد موجودی بانکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
we underwrite the company U ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
earmarked stock U موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stock evaluation U بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
perpetual inventory U فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
stockades U جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockade U جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
considerations U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
consideration U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
clearing banks U بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
clearing bank U بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
warranty U تضمین تعهد تعهد قانونی
warranties U تضمین تعهد تعهد قانونی
stocked U موجودی موجودی کالا
stock U موجودی موجودی کالا
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
bank check U چک بانکی
bank pass book U دفترچه بانکی
bank draft U حواله بانکی
bank draft U برات بانکی
bank discount U سپردههای بانکی
bank reserves U اندوختههای بانکی
bank liabilities U تعهدات بانکی
bank liabilities U بدهیهای بانکی
bank expansion U گسترش بانکی
bank failure U ورشکستگی بانکی
bank giro U جیروی بانکی
bank interest U بهره بانکی
bank guarantee U ضمانت بانکی
bank discount U تخفیف بانکی
bank discount U تنزیل بانکی
bank acceptance U قبولی بانکی
bank account U حساب بانکی
bank holidays U تعطیلات بانکی
bank rate U نرخ بانکی
bank accounts U حساب بانکی
bank statements U صورتحساب بانکی
bank statement U صورتحساب بانکی
bank advance U وام بانکی
bank bill U حواله بانکی
bank deposit U سپرده بانکی
bank credit U اعتبار بانکی
bank contraction U انقباض بانکی
bank commission U کارمزد بانکی
bank charges U هزینههای بانکی
bank charge U هزینههای بانکی
bank bond U ضمانت بانکی
banking U کار بانکی
clearing U تهاتر بانکی
account with [at] a bank U حساب بانکی
clearings U تهاتر بانکی
bank loan U وام بانکی
banker's bill U صورتحساب بانکی
bank reserves U ذخایر بانکی
consortium of bankers U کنسرسیوم بانکی
bank transfers U انتقالات بانکی
change over U انتقال بانکی
letter of credit U اعتبار نامه بانکی
joint account U حساب بانکی مشترک
bank guarantee U ضمانت نامه بانکی
bank rate U نرخ بهره بانکی
banking deposit account U حساب سپرده بانکی
clearing U نقل وانتقال بانکی
bank statements U صورت حساب بانکی
bank statement U صورت حساب بانکی
clearings U نقل وانتقال بانکی
checking accounts U حساب جاری بانکی
checking account U حساب جاری بانکی
bank development U گسترش شبکه بانکی
volume of bank credit U حجم اعتبارات بانکی
I deposited the money in my bank account . پول را به حساب بانکی ام ریختم
time deposit U سپردهء بانکی مدت دار
cashed U حواله پستی تلگرافی یا بانکی
bankable U قابل نقل وانتقال بانکی
bankbook U دفترحساب بانک دفترچه بانکی
penny bank U بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
discount rate U نرخ ثابت نزول بانکی
negotiating bank U بانکی که اسناد را معامله میکند
bank paper U چک تضمین شده سفته بانکی
giros U خدمات بانکی اداره پست
cash U حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashes U حواله پستی تلگرافی یا بانکی
giro U خدمات بانکی اداره پست
cashing U حواله پستی تلگرافی یا بانکی
storing U موجودی
stock U موجودی
store U موجودی
balance in hand U موجودی
assets U موجودی
repertoire U موجودی
holding U موجودی
supplies U موجودی
stocked U موجودی
minimum stock level U موجودی
idle stock U موجودی بی مصرف
exhaust bin level U اتمام موجودی
exhaust bin level U فاقد موجودی
danger warning level U حداقل موجودی
financial assets U موجودی مالی
quick assets U موجودی نقدشو
out of stock;ex stock U از موجودی یاذخیره
inventory discrepancy U اختلاف موجودی
inventory control U کنترل موجودی
excess stock U موجودی مازاد
instruction repertoire U موجودی دستورالعمل
inventory management U مدیریت موجودی
cycle stock U موجودی فعال
continuous inventory U موجودی مستمر
consumable stock U موجودی مصرفی
inventories U موجودی کالا
active stock U موجودی فعال
stocked U موجودی انبار
stocked U به موجودی افزودن
inventory U موجودی کالا
stock U موجودی انبار
stock U موجودی ذخیره
inventory U لیست موجودی
inventory U فهرست موجودی
stock U به موجودی افزودن
stocked U موجودی ذخیره
buffer stock U موجودی احتیاطی
business inventories U موجودی تجاری
capital stock U موجودی سرمایه
complete inventory U موجودی کامل
buffer stock U موجودی ذخیره
supply U موجودی لزوم
stock record U سابقه موجودی
stock taking U رسیدگی به موجودی
stock valuation U ارزیابی موجودی
surplus stock U موجودی اضافی
surplus stock U موجودی مازاد
valuation of stock U ارزیابی موجودی
supplied U موجودی جایگیرموقتی
supplying U موجودی جایگیرموقتی
funded U موجودی سرمایه
funded U موجودی دارائی
fund U موجودی دارائی
supplying U موجودی لزوم
supply U موجودی جایگیرموقتی
warehouse stock U موجودی انبار
supplied U موجودی لزوم
stock audit U حسابرسی موجودی
stock adjustment U تعدیل موجودی
stock accounting U حسابداری موجودی
fund U موجودی سرمایه
safety stock U موجودی تضمینی
stock control U کنترل موجودی
stock adjustment U تطبیق موجودی
reserve stock U موجودی ذخیره
stock account U حساب موجودی
stock check U کنترل موجودی
30% down payment against bank guaranty U ۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
over-the-counter interbank transactions U داد و ستد بین بانکی در خارج از بورس
land bank U بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
advising bank U بانکی که گشایش اعتبار اسنادی رابه ذینفع
demand deposit U سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
inventory reconciliation U تطبیق اسناد موجودی
stocked U موجودی کالا ذخیره
raw stock U موجودی مواد خام
continuous stock control U کنترل مستمر موجودی
stock in trade U موجودی کالای مغازه
safety stock U موجودی ذخیره انبار
continuous stock taking U رسیدگی مستمر موجودی
assets U موجودی شخص ورشکسته
cyclical stock check U کنترل موجودی دورهای
portfolios U موجودی اوراق بهادار
maximum stock U حداکثر موجودی انبار
stock talking U سیاهه برداری از موجودی
stock handling cost U هزینه جابجایی موجودی
portfolio U موجودی اوراق بهادار
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
base stock control U کنترل موجودی مبنا
stock control U کنترل موجودی انبار
stock U موجودی کالا ذخیره
stockage U وسایل موجودی در انبار
raw material stock U موجودی مواد اولیه
spares stock U موجودی لوازم یدکی
inventory U ذخیره موجودی اماد
wardrobes U اشکاف موجودی لباس
wardrobe U اشکاف موجودی لباس
inventory U صورت دارایی موجودی
undertaking U تعهد
committment U تعهد
commitments U تعهد
obligations U تعهد
sponsion U تعهد
engagement U تعهد
obligation U تعهد
engagements U تعهد
guarantees U تعهد
assunption U تعهد
liabilities U تعهد
assurance U تعهد
assurances U تعهد
obstriction U تعهد
contract U تعهد
commitment U تعهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com