English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aircraft repair U تعمیر هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
air man U کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
awaiting aircraft availability U زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
Other Matches
utilities'man U متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
deadlines U منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
deadline U منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
disrepair U احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aft U قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller U پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter U اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
moment U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
repaired U تعمیر
face lifting U تعمیر
mending U تعمیر
spot repair U تعمیر در جا
maintenance U تعمیر
service U تعمیر
repair U تعمیر
serviced U تعمیر
instauration U تعمیر
renovation U تعمیر
upkeep U تعمیر
repairing U تعمیر
remaking U تعمیر
repairs U تعمیر
fix U تعمیر کردن
fixes U تعمیر کردن
repair time U مدت تعمیر
retread process U تعمیر مجدد
refits U تعمیر کردن
refitted U تعمیر کردن
serviceability U قابلیت تعمیر
refitting U تعمیر کردن
reparation U تعمیر عوض
rehashes U تعمیر کردن
restoring U تعمیر کردن
restores U تعمیر کردن
restored U تعمیر کردن
restore U تعمیر کردن
repaired U تعمیر کردن
reconditioning U تعمیر مجدد
repair kit U جعبه تعمیر
refashion U تعمیر کردن
rehash U تعمیر کردن
serviceman U تعمیر کار
servicemen U تعمیر کار
patches U تعمیر کردن
patch U تعمیر کردن
maintenance U نگهداری و تعمیر
maintenance U تعمیر و نگهداری
base repair U تعمیر اساسی
field service U تعمیر در محل
serviceability U تعمیر پذیری
rehashed U تعمیر کردن
mend U تعمیر کردن
over haul U تعمیر اساسی
mends U تعمیر کردن
in disrepair U محتاج تعمیر
out of repair U نیازمند تعمیر
in bad repair U نیازمند تعمیر
refit U تعمیر کردن
mended U تعمیر کردن
gunner's mate U تعمیر کارتوپ
emergency repair U تعمیر اضطراری
repair U تعمیر کردن
spot repair U تعمیر در محل
patch up <idiom> U تعمیر کردن
darn [conservate] U تعمیر کردن
darner U تعمیر کننده
serviced U تعمیر کردن
service U تعمیر کردن
to do up U تعمیر رکدن
to patch up U تعمیر کردن
under repair U در دست تعمیر
under repair U تحت تعمیر
under repairing U دردست تعمیر
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
dry dock U محل تعمیر کشتی
docking report U گزارش تعمیر ناو
dry docks U محل تعمیر کشتی
maintenance routine U روال تعمیر و نگهداری
mean repair time U زمان میانگین تعمیر
mean time to repair U زمان میانگین تعمیر
upkeep U هزینه نگهداری و تعمیر
rebuild U نوسازی تعمیر مجدد
communication technician U تعمیر کارفنی مخابرات
rebuilds U نوسازی تعمیر مجدد
pattern generator U مولد تعمیر کار
plate layer U متصدی تعمیر خط اهن
maintenance work U کار تعمیر و نگهداری
docks U حوضچه تعمیر ناو
repair pit U چاهک تعمیر اتومبیل
repair kit U دست ابزاروسایل تعمیر
steam fitter U تعمیر کارلوله بخار
dock U حوضچه تعمیر ناو
docked U حوضچه تعمیر ناو
vamp U وصله تعمیر کردن
to repair the roof U بام [خانه] را تعمیر کردن
serviced U بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
deffered maintenance U تعمیر ونگهداری غیر معمولی
service U بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
mending U گردآوری شده برای تعمیر
awaiting aircraft availability U زمان انتظار درخط تعمیر
floating dock U حوضچه شناور تعمیر کشتی
fit call U رده یکم تعمیر و نگهداری
remote maintenance U تعمیر و نگهداری از راه دور
terminal U خرابی که قابل تعمیر نیست
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
dry dock U استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
dry docks U استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
motor tool U ابزار و وسایل تعمیر اتومبیل
remote servicing U تعمیر و نگهداری از راه دور
customers U نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
maintenance programmer U برنامه نویس تعمیر ونگهداری
customer U نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
terminals U خرابی که قابل تعمیر نیست
bodywork U ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
to repair a flat tire U لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
unserviceable U غیرقابل تعمیر غیر قابل توزیع
relaying U برداشتن و دوباره جاگذاری سنگفرشهابرای تعمیر
to mend a puncture U لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
green run U اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
accumulation time U زمان تحت تعمیر بودن وسیله
Can you repair my car? آیا میتوانید اتومبیلم را تعمیر کنید؟
Can you get it repaired? U آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
service time window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
maintenance window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
dock trials U ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
problems U یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
Can you mend this puncture? U آیا میتوانید این پنچری تایر را تعمیر کنید؟
meanest U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
mean U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
meaner U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
problem U یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
steeplejacks U بنا یا تعمیر کار برج و مناره و دود کش بخاری
steeplejack U بنا یا تعمیر کار برج و مناره و دود کش بخاری
ramps U سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramp U سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
shipyard U کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
graving dock U اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
shipyards U کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car. U به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
custodians U فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
custodian U فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
maintenance U قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
heaps U مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
heap U مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
heaping U مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
preventative U بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventive U بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
toolbox U جعبه حاوی قط عات لازم برای تعمیر , نگهداری و نصب قط عات
murage U مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
gas fitter U فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
service area U منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
overhauls U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
splice U تعمیر سیم بست زدن طناب یا سیم
splicing U تعمیر سیم بست زدن طناب یا سیم
splices U تعمیر سیم بست زدن طناب یا سیم
spliced U تعمیر سیم بست زدن طناب یا سیم
planed U هواپیما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com