Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
g.d.p deflator
U
تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gross domestic product
U
تولید ناخالص داخلی
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
GNP
U
تولید ناخالص ملی
gross product per capita
U
تولید ناخالص سرانه
gross primary product
U
تولید ناخالص نخستین
g.n.p
U
تولید ناخالص ملی
gross national product
U
تولید ناخالص ملی
real gross national product
U
تولید ناخالص ملی واقعی
potential gross national product
U
تولید ناخالص ملی بالقوه
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
net domestic output
U
تولید خالص داخلی
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
regulators
U
تعدیل کننده
regulator
U
تعدیل کننده
moderators
U
تعدیل کننده
moderator
U
تعدیل کننده
coordinator
U
تعدیل کننده
modifiers
U
تعدیل کننده
modifier
U
تعدیل کننده
modulator
U
تعدیل کننده
escalator
U
تعدیل کننده
escalators
U
تعدیل کننده
adapters
U
جرح و تعدیل کننده
adaptor
U
جرح و تعدیل کننده
adapter
U
جرح و تعدیل کننده
adaptors
U
جرح و تعدیل کننده
damper
U
عایق تعدیل کننده
moderator variable
U
متغیر تعدیل کننده
modification factor
U
ضریب تعدیل کننده
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
compensating winding
U
سیم پیچ تعدیل کننده
gross revenue
U
درامد فروش ناخالص دریافتی ناخالص
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
productive
U
تولید کننده
progenitive
U
تولید کننده
producer
U
تولید کننده
manufacturers
U
تولید کننده
manufacturer
U
تولید کننده
producers
U
تولید کننده
manufacturer
U
تولید کننده سازنده
producer's risk
U
ریسک تولید کننده
producer
U
تولید کننده مولد
marginal producer
U
تولید کننده نهائی
producers
U
تولید کننده مولد
suppliers
U
شرکت تولید کننده
manufacturers
U
تولید کننده سازنده
producer surplus
U
مازاد تولید کننده
reproducer
U
دوباره تولید کننده
supplier
U
شرکت تولید کننده
gonocyte
U
سلول تولید کننده
pistillate
U
تولید کننده مادگی
genie
U
تولید کننده تناسلی
rational producer
U
تولید کننده منطقی
genies
U
تولید کننده تناسلی
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producer surplus
U
اضافه ارزش تولید کننده
absorbefacient
U
تولید کننده عمل جذب
toxicogenic
U
تولید کننده محصولات سمی
smokey the bear
U
وسیله تولید کننده دود
homogonous
U
تولید کننده اولاد شبیه به والدین
bilge blocks
U
قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
oil rich countries
U
کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
producers
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
producer
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
middlemen
U
کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
middleman
U
کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
homogamic
U
تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
homogamous
U
تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
motorola
U
تولید کننده قط عات الکترونیکی شامل پردازندههای کامپیوتری Apple Macintosh
countervailing power
U
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
homogeneous computer network
U
شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
COMPAQ
U
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
wrming message
U
پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
pcm
U
شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
licenses
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
incretion
U
ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
texts
U
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text
U
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
generic
U
که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
systems analysis
U
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
pseudo random
U
سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
Hayes Corporation
U
تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
carry
U
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carries
U
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carried
U
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carrying
U
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
squawks
U
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked
U
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawk
U
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense
U
پدافند داخلی پایداری داخلی
internal structure
U
ساختمان داخلی سازه داخلی
protective duty
U
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
bumblebees
U
تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
bumblebee
U
تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
spooler
U
برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
cartels
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
dependent
U
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
rhizogenetic
U
تولید کننده ریشه ریشه اور
sudorific
U
عرق اور تولید کننده عرق
rhizogenic
U
تولید کننده ریشه ریشه اور
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
raw
U
ناخالص
gross
U
ناخالص
grossed
U
ناخالص
grosses
U
ناخالص
grossing
U
ناخالص
adulterant
U
ناخالص
grosser
U
ناخالص
impure
U
ناخالص
grossest
U
ناخالص
self-
U
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
gross income
U
درامد ناخالص
gross profit
U
سود ناخالص
grossing
U
عمده ناخالص
cross thrust
U
تراست ناخالص
gross weight
U
وزن ناخالص
cross weight
U
وزن ناخالص
gross value
U
ارزش ناخالص
gross yield
U
بازده ناخالص
grosses
U
عمده ناخالص
gross yield
U
محصول ناخالص
gross expenditure
U
هزینه ناخالص
gross earnings
U
عواید ناخالص
gross
U
عمده ناخالص
gross amount
U
مبلغ ناخالص
grossed
U
عمده ناخالص
operating profit
U
سود ناخالص
gross tonnage
U
فرفیت ناخالص به تن
grosser
U
عمده ناخالص
dead loss
U
زیان ناخالص
grossest
U
عمده ناخالص
margins
U
سود ناخالص
doping
U
ناخالص سازی
margin
U
سود ناخالص
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
gross national product
U
محصول ناخالص ملی
gross national expenditure
U
هزینه ناخالص ملی
gross national income
U
درامد ناخالص ملی
gross investment
U
سرمایه گذاری ناخالص
unladen weight
U
وزن ناخالص خودرو
gross national quality
U
کیفیت ناخالص ملی
gross rate of return
U
نرخ بازده ناخالص
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
nominal gross national product
U
محصول ناخالص ملی اسمی
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
storage
U
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
equalizing
U
تعدیل
equalising
U
تعدیل
equalized
U
تعدیل
equalises
U
تعدیل
modification
U
تعدیل
modulation
U
تعدیل
equalize
U
تعدیل
levelling
U
تعدیل
adjustment
U
تعدیل
damping
U
تعدیل
regulation
U
تعدیل
editing
U
تعدیل
adjustments
U
تعدیل
equalizes
U
تعدیل
qualification
U
تعدیل
equalised
U
تعدیل
equation of payments
U
تعدیل
regulable
U
قابل تعدیل
adjustable
U
تعدیل پذیر
address adjustment
U
تعدیل نشانی
corrector magnet
U
اهنربای تعدیل کن
regulating
U
تعدیل کردن
adapt
تعدیل کردن
regulates
U
تعدیل کردن
regulated
U
تعدیل کردن
partial adjustment
U
تعدیل جزئی
price adjustment
U
تعدیل قیمت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com