Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The demonstrators were waving the flags.
U
تظاهر کنندگان پرچمها راتکان می دادند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I was tipped off .
U
به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
exchange of flags
U
مبادله پرچمها
bats
U
چشمک زدن مژگان راتکان دادن
bat
U
چشمک زدن مژگان راتکان دادن
He nodded.
U
سرش راتکان داد ( بعلامت موافقت )
batted
U
چشمک زدن مژگان راتکان دادن
He shook his head.
U
سرش راتکان داد (بعلامت مخالفتی ونفی )
to interlock levers
U
اهرم هارابهم پیوستن بدانسان که هرکدام راتکان دهندهمه باهم تکان می خورد
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
the wheat was scanted
U
گندم را کم کم بیرون دادند
tea was served round
U
به همه چای دادند
We were admitted gratis .
U
مفتی راهمان دادند
we were ordered to stay
U
دستور دادند بمانیم
The crowd was pressing against the gate .
U
جمعیت به درورودی فشار می دادند
They gave me permission by way of an exception ...
U
آنها به من استثنأ اجازه دادند ...
They shook hand and made up.
U
با یکدیگر دست دادند وآشتی کردند
I heard it through the grapevine.
U
افرادی به طورغیر رسمی به من آگاهی دادند.
almonry
U
[قسمتی از ساختمان که خیرات و صدقات را در آنجا می دادند.]
prestation
U
خدمتی که درزمان پیشین دربرابرمالیات انجام می دادند
The passenger was admitted into the USA.
U
به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
landwehr
U
بخشی از ارتش المان وکشورهای دیگر که خدمت زیرپرچم را انجام دادند
golden horde
U
سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
effusions
U
تظاهر
affectations
U
تظاهر
grimace
U
تظاهر
grimaces
U
تظاهر
grimacing
U
تظاهر
pretense
U
تظاهر
pretensions
U
تظاهر
effusion
U
تظاهر
fakery
U
تظاهر
display
U
تظاهر
displayed
U
تظاهر
displaying
U
تظاهر
displays
U
تظاهر
pretension
U
تظاهر
semblance
U
تظاهر
pretence
U
تظاهر
make-believe
U
تظاهر
make believe
U
تظاهر
grimaced
U
تظاهر
pretences
U
تظاهر
affectation
U
تظاهر
pretenses
U
تظاهر
prudery
U
تظاهر
eyewash
U
تظاهر
ruminantia
U
نشخوار کنندگان
recipients
U
دریافت کنندگان
recipient
U
دریافت کنندگان
affects
U
تظاهر کردن به
affect
U
تظاهر کردن به
pass off
<idiom>
U
تظاهر کردن
pretend
U
تظاهر کردن
feign
U
تظاهر کردن
preciosity
U
تصنع تظاهر
dissemble
U
تظاهر کردن
sham
U
تظاهر کردن
flashiness
U
خودفروشی تظاهر
ostensive
U
تظاهر امیز
gleaming
U
تظاهر موقتی
gleams
U
تظاهر موقتی
shams
U
تظاهر کردن
gleamed
U
تظاهر موقتی
simulation
U
وانمود تظاهر
gleam
U
تظاهر موقتی
simulations
U
وانمود تظاهر
sham
U
تظاهر کردن
weŠthe undersigned
U
ما امضاء کنندگان زیر
we the under signed
U
امضا کنندگان زیر
cheerleader
U
سر دستهی تشویق کنندگان
cheerleaders
U
سر دستهی تشویق کنندگان
the longs
U
پیش خرید کنندگان
revel rout
U
گروه کیف کنندگان
information providers
U
تهیه کنندگان اطلاعات
particular baptists
U
گروهی از تعمید کنندگان
primary consumers
U
مصرف کنندگان نخستین
producers association
U
انجمن تولید کنندگان
tertiary consumers
U
مصرف کنندگان سومین
visitors from abroad
U
بازدید کنندگان خارجی
electorates
U
هیئت انتخاب کنندگان
secondary consumers
U
مصرف کنندگان دومین
electorate
U
هیئت انتخاب کنندگان
notonecta
U
بر پشت شنا کنندگان
feinted
U
نمایش دروغی تظاهر
feinted
U
تظاهر به عملیات تظاهرات
feint
U
تظاهر به عملیات تظاهرات
feinting
U
نمایش دروغی تظاهر
take a dive
U
تظاهر به ناک اوت
feint
U
نمایش دروغی تظاهر
feinting
U
تظاهر به عملیات تظاهرات
feints
U
نمایش دروغی تظاهر
ostentation
U
خود فروشی تظاهر
feints
U
تظاهر به عملیات تظاهرات
backs
U
پشتی کنندگان تکیه گاه
back
U
پشتی کنندگان تکیه گاه
consumer organization
U
سازمان حمایت از مصرف کنندگان
syngraph
U
تنظیم کنندگان رسیده باشد
drug pushers
U
توزیع کنندگان مواد مخدر
border crosser
U
عبور کنندگان از مرز پناهندگان
consumer research
U
مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
His liberalism is merely a pose
[an act]
آزادمنشی او فقط تظاهر است
demonstration
U
تظاهر به انجام عملیات کردن
demonstrations
U
تظاهر به انجام عملیات کردن
She was pretending to be happy.
U
او
[زن]
تظاهر به شاد بودن کرد.
electress
U
خانمیکه عضوهیئت انتخاب کنندگان است
electoral college
U
هیئت انتخاب کنندگان رئیس جمهور
put up a good front
<idiom>
U
وانمودبه خوشحالی ،تظاهر به خوشحال بودن
To stage political demonstrations.
U
تظاهرات سیاسی برپاکردناسلااهل تظاهر نیستم
demonstrating
U
نشان دادن تظاهر به عمل کردن
To pretend sickness(ignorance).
U
تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
demonstrates
U
نشان دادن تظاهر به عمل کردن
demonstrate
U
نشان دادن تظاهر به عمل کردن
demonstrated
U
نشان دادن تظاهر به عمل کردن
automate
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
sortie
U
حمله پادگان محاصره شده بمحاصره کنندگان
sorties
U
حمله پادگان محاصره شده بمحاصره کنندگان
consumer research
U
تحقیق درخصوص احتیاجات و نحوه خریدمصرف کنندگان
computerese
U
استفاده کنندگان از کامپیوتر مجموعه اصطلاحات کامپیوتری
face dodge
U
گول زدن حریف با تظاهر به پاس دادن
To be a bit la – di – da .
U
«مکش مرگ ما» بودن ( پرافاده و اهل تظاهر )
one two
U
تظاهر شمشیربازبه دفاع و حمله در همان مسیر
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
contravallation
U
استحکامات وسنگرخارجی که محاصره کنندگان میان اردوی خودوشهرمیس
home grown software
U
برنامههای نوشته شده توسط استفاده کنندگان سیستم کامپیوتری
attestation clause
U
عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
silicon
U
محل پایه تولید کنندگان قط عات نیمه هادی آمریکا در california
guides
U
EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
silicon
U
عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
guide
U
EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
decus
U
Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
guided
U
EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products.
U
این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
scrambling
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
prize fighting
U
درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
safety valve
U
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
scrambled
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
quarterback draw
U
نوعی حمله که مهاجم پشت خط مرکزی با تظاهر به پاس عقب می رود و بعد خودبجلو میشتابد
sig
U
Interest Special زیرمجموعهای از یک سازمان تخصصی یا کلوپ استفاده کنندگان است بااعضایی دارای علاقههای مشترک
altar-rail
U
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
viewport
U
فرایندی که به استفاده کنندگان اجازه میدهد تا هر عکس انتخاب شده را در محل معینی روی یک صفحه نمایش قراردهند
precedent
U
نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
precedents
U
نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
server
U
مشخصه مخصوص در وب سرور که به صفحات وب و متن ها و برنامه ها امکان تواناییهای خاص میدهد. مثل شمارش مراجعه کنندگان به یک سایت
bunkcombe
U
نطق وکیل در مجلس برای خودنمایی در پیش وکیل کنندگان
gavels
U
چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
exequy
U
مراسم تشییع جنازه مشایعت کنندگان جنازه مجلس ترحیم
strike pay
U
حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
consumer logistics
U
امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
artspeak
U
یک زبان برنامه نویسی است برای کمک به استفاده کنندگان کم تجربه طراحی شده است
He is a show-off. He likes to put on an act. He likes to show off.
اهل تظاهر است
[اهل نمایش وژست]
general act
U
قرارداد عمومی سندی است که شرکت کنندگان در کنفرانس تنظیم نموده مفاد ان را مانند قسمتی ازقوانین داخلی بر خود لازم الاتباع اعلام می نمایند
brian kellogg
U
پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند
backslap
U
تظاهر بصمیمیت کردن چاخان کردن
Viewdata
U
سیستم خانگی تحویل اطلاعات که از طریق ان استفاده کنندگان می توانند بطورمحاورهای از تلویزیونهای محلی خود به پایگاه داده مرکزی دسترسی پیدا کنند داده نما
assumes
U
تظاهر کردن تقلید کردن
assume
U
تظاهر کردن تقلید کردن
share
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
dynamic condition
U
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
scitovsky double criterion
U
که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
eisa
U
گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است
gavel
[چکش چوبی قضات]
چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com