Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fermata
U
تطویل وکشش قسمتی ازموسیقی توسط نوازنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
outwork
U
قسمتی از کار شرکت که توسط افرادخارجی انجام میگیرد
capital levy
U
مالیات بر سرمایه افرادحقیقی قسمتی از ثروت کشورکه جبرا" توسط دولت اخذ میشود
tonometer
U
دستگاه اندازه گیری فشار وکشش
lengthen
U
تطویل
elongation
U
تطویل
lengthens
U
تطویل
lengthening
U
تطویل
lengthened
U
تطویل
prolongation
U
طولانی کردن تطویل
source
U
مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
executant
U
نوازنده
player
U
نوازنده
blowier
U
نوازنده
musician
U
نوازنده
instrumentalist
U
نوازنده
instrumentalists
U
نوازنده
musicians
U
نوازنده
pianist
U
نوازنده پیانو
organist
U
نوازنده ارگ
pianists
U
نوازنده پیانو
lutanist
U
نوازنده عود
violoncellist
U
نوازنده ویولن سل
saxophonists
U
نوازنده ساکسوفون
cellists
U
نوازنده ویولن سل
saxophonist
U
نوازنده ساکسوفون
stringer
U
نوازنده ساز
stringers
U
نوازنده ساز
cellist
U
نوازنده ویولن سل
minstrels
U
نوازنده سیار
minstrel
U
نوازنده سیار
symphonist
U
نوازنده عضوارکستر
percussionist
U
نوازنده اسبابهای ضربی
percussionists
U
نوازنده اسبابهای ضربی
carillonneur
U
نوازنده سنتور زنگی
processor
U
وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable
U
آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
organ grinder
U
نوازنده سیار ارگ دستی
organ-grinder
U
نوازنده سیار ارگ دستی
organ-grinders
U
نوازنده سیار ارگ دستی
digital read out
U
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
air turbine starter
U
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
pull down menu
U
فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
gas discharge display
U
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display
U
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
music stands
U
میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
debutant
U
نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
environment
U
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environments
U
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menu
U
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menus
U
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
quartets
U
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartette
U
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartet
U
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
virtual
U
که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
self propulsion
U
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
groupware
U
نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
partite
U
قسمتی
triploidy
U
سه قسمتی
portions
U
قسمتی
portion
U
قسمتی
triplex
U
سه قسمتی
spirit de corps
U
حمیت قسمتی
spirit de corps
U
روحیه قسمتی
another guess
U
قسمتی دیگر
double cloister
U
راهرو دو قسمتی
pate
U
سر یا قسمتی از سرانسان
spirit
U
حمیت قسمتی
legs
U
قسمتی از مسابقه
haxamerous
U
شش بخشی شش قسمتی
leg
U
قسمتی از مسابقه
split second
U
قسمتی از ثانیه
esprit de corps
U
روحیه قسمتی
sectors
U
قسمتی ازجبهه
triploid
U
سه قسمتی سه بخشی
esprit
U
حمیت قسمتی
esprit de corps
U
حمیت قسمتی
tripartition
U
سه قسمتی کردن
spiriting
U
حمیت قسمتی
sector
U
قسمتی ازجبهه
partial
U
بخشی قسمتی
plank
U
قسمتی ازبرنامه
flat
U
قسمتی از یک عمارت
flattest
U
قسمتی از یک عمارت
lost cluster
U
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
lobotomies
U
برش قسمتی از مغز
ram's horn
U
قسمتی ازاستحکامات خندق
rebates
U
پرداخت قسمتی از بدهی
crease
U
قسمتی از زمین کریکت
creased
U
قسمتی از زمین کریکت
creases
U
قسمتی از زمین کریکت
creasing
U
قسمتی از زمین کریکت
striking out pleading
U
حذف قسمتی از مدافعات
part
[ial]
payment of a fine
U
پرداخت قسمتی از جریمه
expansion joint
U
اتصال چند قسمتی
module
U
قسمتی از سفینه فضایی
modules
U
قسمتی از سفینه فضایی
lobotomy
U
برش قسمتی از مغز
aliquot part charge
U
خرج چند قسمتی
march unit
U
قسمتی ازستون راهپیمایی
fractions
U
کسر درصدی از قسمتی از
wing
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
winging
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
rebate
U
پرداخت قسمتی از بدهی
helmeted
U
دارای قسمتی که مانندخودباشد
section charge
U
خرج چند قسمتی
neck of the woods
<idiom>
U
ناحیه یا قسمتی از کشور
fraction
U
کسر درصدی از قسمتی از
group rendezvous
U
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
baron
U
شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
neck
U
قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
lobectomy
U
برداشتن قسمتی ازیک عضو
fractional damage
U
خسارت وارده به قسمتی از وسیله
necks
U
قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
zap
U
پاک نمودن قسمتی از برنامه
zapped
U
پاک نمودن قسمتی از برنامه
zapping
U
پاک نمودن قسمتی از برنامه
barons
U
شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
zaps
U
پاک نمودن قسمتی از برنامه
slot charter
U
اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
hash mark
U
قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
freeboard
U
قسمتی از قایق که بیرون اب است
whips
U
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
aft flap
آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی
aliquot propelling charge
U
خرج پرتاب چند قسمتی
whip
U
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
pneumonectomy
U
قطع وبرداشتن ریه با قسمتی از ان
displacement hull
U
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
whipped
U
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
paleocene
U
قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
fat bits
U
بزرگ کردن قسمتی از صفحه نمایش
alethiology
U
قسمتی از منطق که باحقیقت سروکار دارد
saddleback
U
قسمتی از پشته کوه که مانندزین گاواست
cymric
U
وابسته به سیمر قسمتی ازبریتانیای کبیر
dairy
U
قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
flush
U
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
flushes
U
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
flushing
U
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
faubourg
U
قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
gastrectomy
U
عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
lectionary
U
ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
crop
U
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
judea
U
یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
contract termination
U
فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
crops
U
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
open ice
U
قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
dairies
U
قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
cropped
U
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
table flap
U
قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
tail skid
U
قسمتی که وزن دم هواپیما رامتحمل میشود
scrap
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
footprints
U
قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
slabs
U
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
footprint
U
قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
Please let me take a share in the expenses.
U
اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
skipped
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
leg side
U
قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
warheads
U
قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
slab
U
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
skip
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
headstock
U
قسمتی ازماشین که میله گردندهای روی ان قرارمیگیرد
wrist
U
قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
skips
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
wrists
U
قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
warhead
U
قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
scrapped
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
beavers
U
قسمتی از کلاه خود که پایین صورت را میپوشاند
descender
U
قسمتی از حروف کوچک که پایین تر از خط شروع می شوند
dower
U
قسمتی ازدارایی مرد که پس از فوتش به همسر وی می رسد
scraps
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
targum
U
ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق
back order
U
قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
accessory of section
U
قسمتی از موتور که متعلقات روی ان نصب شود
entablature
U
قسمتی از سر ستون که شامل کتیبه وگلویی است
baying
U
قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
bays
U
قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
poking
U
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
pokes
U
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
bayed
U
قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
appendixes
U
قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
beaver
U
قسمتی از کلاه خود که پایین صورت را میپوشاند
main yard
U
قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
parishes
U
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
bay
U
قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
parish
U
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
poke
U
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
scrapping
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
poked
U
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
almonry
U
[قسمتی از ساختمان که خیرات و صدقات را در آنجا می دادند.]
appendix
U
قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
vacuity
U
قسمتی از بشکه یا هر فرف دیگری که خالی باشد
but for income
U
قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
nose piece
U
قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
footing
U
قسمتی از پی ساختمان که بارها رامستقیما" به خاک منتقل میکند
plateform
U
بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
check point
U
نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
daisy ham
U
قسمتی از گوشت یا استخوان دود داده شانه خوک
file handing routine
U
قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
hypotrachelion
[um]
U
[در معماری کلاسیک قسمتی بین سرستون و میله ستون]
ullage
U
قسمتی از حجم بشکه یا هرفرف دیگری که خالی باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com