English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
eidetic imagery U تصویر ذهنی روشن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
images U تصویر ذهنی
mental image U تصویر ذهنی
image U تصویر ذهنی
verbal image U تصویر ذهنی کلامی
aniconia U فقدان تصویر ذهنی
phantasm U روح تصویر ذهنی
documentary photography U تصویر روشن
luminescent screen tube U لامپ تصویر روشن
luminescent screen U صفحه تصویر روشن
picture U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
pictures U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
picturing U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
pictured U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
illumination by diffusion U روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
images U سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
tweening U محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
crop U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crops U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
image [سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
cropped U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
picturing U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
video U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videos U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobat U که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
acrobats U که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
images U تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
image [تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
flicker U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization U جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression U روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
illuminati U روشن ضمیران روشن فکران
daylit U روز روشن روشن کردن
daylight U روز روشن روشن کردن
refreshes U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
autos U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
auto U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refreshed U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
persistence U مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext U روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing U تصویر خطی تصویر مدادی
half tone screen U صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
tracings U تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracing U تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
subjective U ذهنی
mental U ذهنی
psychic U ذهنی
psychical U ذهنی
intellectual U ذهنی
heuristic U ذهنی
intellectuals U ذهنی
backgrounds U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
mental faculties U قوی ذهنی
subjectivism U ذهنی گرایی
intellectuals U ذهنی روشنفکر
mental ability U توانایی ذهنی
mental function U کارکرد ذهنی
rehearsals U مرور ذهنی
rehearsal U مرور ذهنی
mental faculty U قوه ذهنی
unintelligence U کند ذهنی
subjective value U ارزش ذهنی
to stamp on the memory U ذهنی کردن
mental growth U رشد ذهنی
to imprint on the mind U ذهنی کردن
psychological make up U نمود ذهنی
subjective reality U واقعیت ذهنی
psychogenic U موجدمحرکات ذهنی
psychgenetic U موجدمحرکات ذهنی
mental analysis U تحلیل ذهنی
mental confusion U گم گشتگی ذهنی
subjective equality U برابری ذهنی
stupidness U کند ذهنی
mental development U رشد ذهنی
stupdity U کند ذهنی
subjective utility U سودمندی ذهنی
mental discipline U پرورش ذهنی
mental maturity U بلوغ ذهنی
faculty U قوه ذهنی
perceptual handicap U ناتوانی ذهنی
faculties U قوه ذهنی
bradyphrenia U کندکاری ذهنی
mentally handicapped U معلول ذهنی
heuristic learning U یادگیری ذهنی
imaginary <adj.> U ذهنی باف
mental structure U ساخت ذهنی
mental set U امایه ذهنی
intrinsic U طبیعی ذهنی
mental process U فرایند ذهنی
mentalities U قوه ذهنی
imbecility U کند ذهنی
intellectual U ذهنی روشنفکر
mentality U قوه ذهنی
imagery U تصویرسازی ذهنی
raster scan U ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
images U نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
image dissector tube U لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
stupors U کند ذهنی گیجی
faculties U نیروی ذهنی دانشکده
subjective scoring U نمره گذاری ذهنی
mentally retarded U عقب مانده ذهنی
mentally subnormal U عقب مانده ذهنی
noetic U ذهنی قیاس منطقی
faculty psychology U روانشناسی قوای ذهنی
subjectively U بطور ذهنی یا باطنی
faculty U نیروی ذهنی دانشکده
subjective psychology U روانشناسی ذهنی گرا
hypophrenia U عقب ماندگی ذهنی
psychologt U دانش قواوکارهای ذهنی
mental retardation U عقب مانده ذهنی
stupidity U کند ذهنی بی علاقگی
mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی
stupidities U کند ذهنی بی علاقگی
mentally deficient U عقب مانده ذهنی
stupor U کند ذهنی گیجی
brain worker U کارگر ذهنی روشنفکر
mental retardation U عقب ماندگی ذهنی
mental subnormality U عقب ماندگی ذهنی
oligophrenia U عقب ماندگی ذهنی
presence of mind U حاضر ذهنی هوشیاری
connotations U توارد ذهنی معنی
connotation U توارد ذهنی معنی
illuminating U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminates U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminate U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
psychics U دانش قوا وکارهای ذهنی
secondary mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی ثانوی
primary mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی نخستین
borderline mental retardation U عقب ماندگی ذهنی مرزی
image formation U تولید تصویر تصویر
otis lennon mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس-لنون
trainable mentally retarded U عقب مانده ذهنی تربیت پذیر
california tests of mental maturity U ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
terman group test of mental ability آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
columbia mental maturity scale U مقیاس کلمبیا برای بلوغ ذهنی
educable mentally retarded U عقب مانده ذهنی اموزش پذیر
low grade defective U عقب مانده ذهنی تراز پایین
otis quick scoring mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
psychogenesis U ایجاددر اثر فعل وانفعالات درونی منشافعالیت ذهنی روان زایش
scan U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
explaining U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explained U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explain U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explains U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
subjective U فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
litten U روشن
sunniest U روشن
brighter U روشن
definite U روشن
brightest U روشن
bright U روشن
sunny U روشن
lucid U روشن
light U روشن
nitid U روشن
lighted U روشن
lightest U روشن
unequivocal U روشن
perspicuous U روشن
luculent U روشن
unequivocally U روشن
sharp cut U روشن
moonlit U روشن
alights U روشن
alighting U روشن
alighted U روشن
alight U روشن
elucidates U روشن
fogless U روشن
elucidating U روشن
eyebright U روشن
transparent U روشن
eidetic U روشن
sunnier U روشن
clear U روشن
shrill U روشن
furbisher U روشن گر
clearer U روشن
cloudless U روشن
transparently U روشن
elucidate U روشن
legible U روشن
diaphanous U روشن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com