English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conceptive U تصور کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
imaginal U تصور کردنی قابل تصور
imaginable U تصور کردنی قابل تصور
notion U تصور
supposition U تصور
vision U تصور
visions U تصور
imaginations U تصور
suppositions U تصور
ideas U تصور ها
presumptions U تصور
presumption U تصور
notional U تصور
notions U تصور
visualization U تصور
imagination U تصور
ideas U تصور
idea U تصور
fictions U تصور
fiction U تصور
conceptualization U تصور
imaginativeness U تصور
conception U تصور
tablature U تصور
supposal U تصور
concepts U تصور ها
fanciest U تصور
internal conception U تصور
fancy U تصور
fancies U تصور
fancied U تصور
conceptions U تصور
concept U تصور
brainchild U تصور
fancying U تصور
stereotyping U تصور قالبی
concepts U تصور کلی
conceivable U تصور کردنی
conceivability U قابلیت تصور
concept U تصور کلی
stereotypes U تصور قالبی
misconceptions U تصور غلط
misconception U تصور غلط
to get the idea U تصور کردن
imagine U تصور کردن
imagined U تصور کردن
imagines U تصور کردن
imagining U تصور کردن
picturing U تصور وصف
supposing U تصور کردن
supposes U تصور کردن
pictures U تصور وصف
suppose U تصور کردن
plot U رسم تصور
pictured U تصور وصف
picture U تصور وصف
whirligig U تصور واهی
if U فرض تصور
coneive U تصور کردن
phantasm U تصور خام
prefiguration U تصور قبلی
ween U تصور کردن
image U تصور خیالی
visions U خیال تصور
fancied U تصور کردن
ideate U تصور کردن
fancies U تصور کردن
plotted U رسم تصور
to picture to oneself U تصور کردن
fanciest U تصور کردن
legal fiction U تصور حقوقی
to form a notion U تصور کردن
plots U رسم تصور
inconceivable U تصور نکردنی
fancy U تصور کردن
inconceivable U تصور ناپذیر
the power of imagination U قوه تصور
fancying U تصور کردن
images U تصور خیالی
images U تصور سیما
stereotype U تصور قالبی
imaginative faculty U قوه تصور
psychological make up U تصور باطنی
unpremediated U تصور نشده
public image U تصور عمومی
image U تصور سیما
trow U تصور کردن
image force U قوه تصور
visionary U تصور غیرعملی
vision U خیال تصور
visionaries U تصور غیرعملی
poetical imagination U تصور شاعرانه
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
preconceive U قبلا تصور کردن
ideologist U متخصص علم تصور
pejudgement U تصدیق بلا تصور
porenotion U تصور پیش از وقت
prejudication U تصدیق بلا تصور
imaginably U بطور قابل تصور
idealization U تطبیق یا تطابق با تصور
porenotion U تعصب بلا تصور
misconceive U تصور غلط کردن
preconceptions U تصدیق بلا تصور
gimcrack U تصور واهی نخودهراش
incogitable U غیر قابل تصور
prefigured U از پیش تصور کردن
prefigures U از پیش تصور کردن
prejudgment U تصدیق بلا تصور
inconceivably U بطور غیرقابل تصور
prefigure U از پیش تصور کردن
supposable U تصور کردنی مفروض
prefiguring U از پیش تصور کردن
inconceivability U غیرقابل تصور بودن
to from an idea of something U چیزیرا تصور کردن
preconception U تصدیق بلا تصور
imaginative U دارای قوه تصور زیاد
i imagine he is my friend U من تصور میکنم او دوست من است
i imagine him to be my friend U من تصور میکنم که او دوست من است
prefiguration or prefigurement U تشبیه از پیش تصور قبلی
idealistically U از روی اعتقاد به تصور وخیال
conceptualize U تصور یا اندیشه چیزی راکردن
approve U تصور اینکه چیزی خوب است
approving U تصور اینکه چیزی خوب است
tabula rasa U فکر ساده وبدون تصور اطفال
approves U تصور اینکه چیزی خوب است
ideally U بطوریکه فقط بتوان تصور کرد
anthropomorphism U تصور شخصیت انسانی برای چیزی
idealism U خیال پرستی مسلک اصالت تصور
lycanthrope U کسی که تصور میکند گرگ شده است
lycanthropy U تصور این که شخصی تبدیل به گرگ شده
idegraphy U علامت نویسی نمایش فکر یا تصور با نشان
i have no idea of that U هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
think little of <idiom> U تصور اینکه چیزی یا کسی مهم یا باارزش است
material theory of heat U پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
MIP mapping U روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
frame U بخشی از حافظه برای ذخیره سازی تصور پیش ز نمایش آن روی صفحه
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
graphics U در کامپیوتر که دستورات نرم افزاری را به سگنالهای الکتریکی تبدیل می کنند که گرافیک را روی صفحه تصور متصل نشان میدهد
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prejudging U تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
prejudges U تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
prejudged U تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
prejudge U تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
infinity U حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
ignisfatuus U روشنایی شبانه بر روی زمینهای باتلاقی که تصور میرفت ازاحتراق گازهای باتلاقی بوجودمیاید
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com